تلاقی رکود اقتصادی، نااطمینانی سیاسی و ضعف ساختاری معاملات، چالش تصمیمگیری برای سرمایهگذاران در موقعیت کنونی بازار سرمایه است.
به گزارش سرمایه فردا، پس از توافق آتشبس میان ایران و اسرائیل، تحلیل بازارها پیچیدهتر شده است؛ چراکه همچنان نگرانیها درباره احتمال تجدید درگیریها و فعالسازی مکانیزم ماشه توسط اروپا وجود دارد. هرچند پیشنهاد تعویق شش ماهه مشروط به از سرگیری مذاکرات با آمریکا و همکاری با آژانس نیز ارائه شدهاست. از طرفی با وجود ابهام در مذاکرات ایران و آمریکا، کاهش نرخ دلار حاکی از مدیریت موثر بازارساز در کنترل هیجانات بورس است.
در روزهایی که بازار سرمایه ایران میان امیدهای زودگذر و ناامیدیهای عمیق تاب میخورد، تحلیل دقیق رفتار شاخصها، تحولات اقتصادی، و جریانهای سیاسی بیش از همیشه اهمیت یافته است. بنابراین بررسی مختصات فعلی بورس از دریچهای واقعگرایانه چراغی برای تصمیمگیری هوشمندانه فعالان بازار روشن کند. هدف، نه بزرگنمایی فرصتهاست و نه اغراق در بحرانها؛ بلکه ترسیم فضای جاری برای انتخاب مسیری هوشمندانه، مسئولانه و محافظهکارانه در بازار سرمایه است.
پیام الیاسکردی کارشناس اقتصادی گفت: پس از کاهش قیمتها، بازار سهام اکنون در شرایط ارزندهای قرار گرفته است. با این حال، صندوقهای اهرمی که نمایی از شرایط عمومی بازار هستند، با حبابی ۱۵ درصدی مواجه شدهاند. چشمانداز بازار همچنان نامشخص است و فعالان منتظر تعیینتکلیف مذاکرات و تحولات سیاسیاند.
وی افزود: بازار، برخلاف برخی پیشبینیها، عملکردی بهتر داشت اما در غیاب نمادهای بزرگ و توقف بیش از ۲۰۰ سهم، اسیر ضعفهای ساختاری معاملات شدهاست. تعطیلی روز چهارشنبه نیز با وجود باز بودن بازار، فشار خرید را محدودتر کرد و خریداران را مردد ساخت. در چنین فضایی، اگرچه حمایتهای جانبی و گزارشهای مثبت انرژیهایی ایجاد کردند، اما اثر آنها محدود بود و نتوانست بیرمقی معاملات را جبران کند.
این کارشناس تاکید کرد: واقعیت این است که بازار به خون تازه نیاز دارد. خروج نزدیک به ۵۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی، بازار را همچون بدنی کمرمق کرده که منتظر تزریق دوبارهی سرمایه است. بسیاری معتقدند اگر صندوقهای حمایتی حتی لحظهای میدان را خالی کنند، بازار به صفهای فروش خواهد چرخید. این نشان از شکنندگی فضای فعلی دارد.
گزارشهای خوب، آرامش نسبی سیاسی و برخی دادهها شاید بتوانند موقتاً فضای مثبتی ایجاد کنند؛ اما برای راهکار بلندمدت، تعیین تکلیف وضعیت سیاسی و اقتصادی ضروری است. رکودی استراتژیک بر تمامی ارکان اقتصاد سایه افکنده است؛ صبری جمعی در انتظار روشنشدن افق پیشرو. در واقع بازار این روزها در مسیر ناهموار سبز و سرخ حرکت میکند؛ بدون آنکه نشانی از یک روند روشن و انگیزهای جدی برای جهش در آن دیده شود.
در فضای فعلی، شرکتی موفق خواهد بود که تقاضای آن حفظ شده یا رشد کرده باشد. در غیر این صورت، هم با بحران اقتصادی مواجه خواهی بود، هم با تبعات سیاسی. بنابراین، با وجود جذابیت قیمتها و نرخهای مناسب P/E، این موقعیتها میتوانند چشمانداز سودآوری را تهدید کرده و سرمایهگذار را درگیر مخاطرات جدیتری کنند.
از طرف دیگر در پی آتشبس، بازار سهام با افت چشمگیر قیمتها دست و پنجه نرم می کند این موضوع سبب شد نهادهای مسئول برای حمایت از بازار به انتشار اوراق تبعی اقدام کنند. فضای مبهم سیاسی و اقتصادی کشور، از جمله مواضع متناقض کشورهای غربی درباره پرونده هستهای ایران، باعث شده سرمایهگذاران بیشتر بر استراتژیهای کوتاهمدت متمرکز شوند و رویکرد بلندمدت را کنار بگذارند.
محمود مرادی کارشناس بازار سرمایه گفت: اگر بخواهیم نگاهی واقعگرایانه به بازار داشته باشیم، باید نیمنگاهی به هر دو سوی ماجرا داشت؛ خوشبینی بیپایه و بدبینی مطلق، هیچکدام راه حل نیستند. بازار زیر فشار سه ضلع بحرانی است: معاملاتی، اقتصادی و سیاسی. از منظر معاملاتی، نقدینگی در حال خروج است، صندوقها درگیر بحراناند و بازاری که هیچ چشماندازی پیشرویش نیست، خود را به سختی حفظ میکند.
وی افزود: از دیدگاه اقتصادی، چهار محور اصلی فشار را ایجاد کردهاند: ناترازیهای عمیق که روزبهروز عمیقتر میشوند، نوسانات کنترلنشدهی نرخ ارز، نرخ بهرهای که تغییری جدی در آن دیده نمیشود، و بحران رکود فراگیر ناشی از جنگ. این وضعیت در گزارش شامخ نیز بهوضوح خود را نشان داده و هشدارهای جدی را به سیاستگذار منتقل کرده است.
مرادی گفت: تحولات سیاسی هم بُعد سوم ماجراست. هراس از جنگ یا فعالشدن مکانیسم ماشه، سرمایهگذاران را محتاط کردهاست. در این شرایط، طبیعی است که اعتماد و آرامش روانی سهامدار برای حضور در بازار از بین برود. بحران سیاسی نهتنها حل نشده، بلکه خود منبعی برای تولید بحران جدید در بازار شده است.
وی گفت: برخی که سرمایهشان را نقد کردهاند، دلایل موجهی دارند. آنها با دقت، زوایای ناپیدای بحران را میبینند. بنابراین، نه خوشبینی افراطی میتواند مبنا باشد و نه بدبینی ناامیدانه. شاید بهترین مسیر، حرکت در لبهی تعادل بین این دو باشد؛ مسیری که بر تحلیل بنیادی شرکتها، تحولات اقتصادی و دادههای گزارشهای فروش ماهانه تأکید دارد.
مرادی افزود: در واقع اقتصاد ایران پیش از جنگ نیز زخمی و ناتراز بود، اما حالا این جنگ بحرانی را عمیقتر کرده است. بنابراین باید آمادگی برای مواجهه با گزارشهای ماهانهی تیرماه شرکتها داشت؛ جایی که آثار بحران خود را به روشنی نشان خواهد داد. در چنین فضایی، سهامدار باید نگاه دقیقتری داشته باشد. اگر قرار است در بازار بمانیم، باید صنایعی را انتخاب کنیم که از این رکود کمتر آسیب دیدهاند. صنایع صادراتی، غذایی، دارویی، سیمانی، زراعت و پالایشی از جمله گزینههاییاند که شاید بتوانند بخشی از نقدینگی سرگردان را جذب کنند.
در پایان میتواند تاکید کرد که بازار در دوران رکود و ابهام، نیازمند هوشیاری بیشتر است. بحرانهای اقتصادی، چالشهای سیاسی و ضعفهای معاملاتی، فضای تصمیمگیری را دشوارتر کردهاند. با این حال، نگاه متعادل میان خوشبینی و نگرانی، بررسی دقیق گزارشهای مالی و ارزیابی بنیادی شرکتها میتواند راهی مطمئن برای حفظ سرمایه در شرایط پرتلاطم باشد. اکنون بیش از هر زمان دیگری لازم است سرمایهگذاران با چشمانی باز، نگاهی نقادانه و استراتژیای منعطف وارد میدان شوند تا نه تنها از آسیبها در امان بمانند، بلکه بتوانند فرصتهای پنهان را نیز شناسایی کنند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا