چالش‌های اصلی بورس در سال‌های اخیر

چالش‌های اصلی بورس در سال‌های اخیر

لید
بازار سرمایه ایران پس از رالی اخیر، همچنان با چالش‌های جدی اعتماد، شکاف ارزی و بحران‌های بانکی روبه‌روست. در حالی که اختلاف میان دلار نیما و آزاد فشار مضاعفی بر شرکت‌ها وارد کرده، ورود ابزارهای نوین مانند گواهی‌های سپرده کالایی و مدیریت شجاعانه در بورس کالا امید تازه‌ای برای بازسازی اعتماد و جذب نقدینگی ایجاد کرده است.

به گزارش سرمایه فردا، بازار سرمایه طی یک و نیم ماه اخیر رالی بیش از ۲۰ درصدی را تجربه کرده است. آرام‌تر شدن فضای سیاسی و کاهش تنش‌ها این فرصت را در اختیار سیاست‌گذاران اقتصادی قرار داده تا اصلاحاتی در حوزه پولی و ارزی و همچنین ابزارهای مالی جدید اعمال کنند. با این حال، ارزیابی شرایط نشان می‌دهد که برخی قیمت‌ها در بازار سهام با واقعیت تولیدی شرکت‌ها همخوانی ندارد؛ به‌گونه‌ای که ارزش بازار برخی شرکت‌ها به‌طور غیرمنطقی بالا رفته و فاصله‌ای غیرقابل توجیه با سایر بخش‌های اقتصاد ایجاد کرده است.

یکی از چالش‌های اصلی بازار در سال‌های اخیر، مسئله اعتماد بوده است. اتفاقات سال ۱۳۹۹، اردیبهشت ۱۴۰۲ و برخی تصمیمات ناگهانی، این اعتماد را به‌شدت خدشه‌دار کرده‌اند. سرمایه‌گذاران احساس کرده‌اند که حق مالکیت آن‌ها در بازار به‌طور کامل رعایت نمی‌شود و هر لحظه ممکن است با یک دستورالعمل یا تغییر ناگهانی در سیاست‌ها، سودآوری شرکت‌ها تحت تأثیر قرار گیرد. این وضعیت باعث شده نگاه بلندمدت به بازار سهام کمرنگ شود و بسیاری ترجیح دهند تنها در مقاطع کوتاه‌مدت وارد شوند.

با این حال، برخی اقدامات اخیر مانند رونمایی از گواهی سپرده‌ها در بورس کالا، نشانه‌هایی از تلاش برای بازسازی اعتماد به بازار سرمایه است. اگر این اقدامات به‌طور عملیاتی دنبال شوند، می‌توانند نقش مهمی در بازگرداندن سرمایه‌گذاران ایفا کنند.

در حوزه سیاست‌های ارزی، اختلاف میان نرخ دلار نیما و دلار آزاد همچنان یکی از مسائل جدی است. در شرایط فعلی، دلار نیما در محدوده ۷۰ هزار تومان قرار دارد، در حالی که دلار آزاد به حدود ۱۰۵ هزار تومان رسیده است. کارشناسان معتقدند که این شکاف نمی‌تواند پایدار بماند و در نهایت باید اصلاح شود. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که نرخ دلار آزاد تا پایان سال حداقل در محدوده ۱۱۰ هزار تومان باقی خواهد ماند و حتی امکان افزایش تا ۱۲۰ یا ۱۲۵ هزار تومان نیز وجود دارد.

به نظر می‌رسد تقسیم کاری میان وزارت اقتصاد و بانک مرکزی شکل گرفته است؛ وزارت اقتصاد سیگنال‌هایی درباره تغییر سیاست‌های ارزی می‌دهد و بانک مرکزی نیز با احتیاط بیشتری به موضوع نگاه می‌کند. با این حال، همه کارشناسان بر این باورند که ادامه شکاف میان دلار نیما و آزاد غیرممکن است و دیر یا زود باید اصلاح شود. این اصلاح اگر به‌صورت ناگهانی انجام شود، می‌تواند شوک بزرگی به اقتصاد وارد کند، اما در هر صورت مسیر آینده بازار سرمایه و اقتصاد ایران به سمت کاهش این فاصله حرکت خواهد کرد.

بازار سرمایه در شرایطی قرار دارد که از یک سو با رشد شاخص و امید به اصلاحات ارزی مواجه است و از سوی دیگر همچنان سایه بی‌اعتمادی و ریسک‌های سیاسی بر آن سنگینی می‌کند. اگر سیاست‌گذاران بتوانند با رویکردی تدریجی و شفاف شکاف میان نرخ‌های ارزی را کاهش دهند، بازار سرمایه می‌تواند دوباره به جایگاه اصلی خود در تأمین مالی و جذب سرمایه بازگردد.

 

نوسانات ارز و طلا

نوسانات ارز و طلا نشان می‌دهد که بازارها وارد فاز اصلاح زمانی شده‌اند که حجم عرضه بالاست. به نظر می‌رسد قیمت طلا در محدوده‌های فعلی تثبیت شده و احتمال اصلاح مقطعی وجود دارد. در مورد دلار نیز اعداد زیر ۱۰۰ هزار تومان بعید به نظر می‌رسد؛ چرا که بانک مرکزی تمایلی به کاهش شدید نرخ ارز ندارد و سیاست‌های فعلی بیشتر بر حفظ ثبات و جلوگیری از ریزش متمرکز است.

یکی از متغیرهای مهم برای بازار سرمایه، نرخ ارز توافقی است. این نرخ در مهرماه رشد بسیار محدودی داشت (حدود ۰.۱۸ درصد) و همین موضوع باعث شد بسیاری از شرکت‌ها تحت فشار قرار گیرند. با وجود این، شاخص کل در هفته گذشته عملکرد بهتری نسبت به شاخص هم‌وزن داشت و رشد بزرگان بازار توانست کلیت معاملات را صعودی کند.

ساختار بازار پس از جنگ ۱۲ روزه تغییر کرده است؛ شناوری سهام کاهش یافته و ورود نقدینگی جدید بیشتر از سوی سرمایه‌گذاران اهرمی صورت می‌گیرد. ارزش معاملات صندوق‌های اهرمی در برخی روزها به بیش از ۱۷۰۰ میلیارد تومان رسیده که نشان‌دهنده حضور فعال این گروه در بازار است. این نقدینگی سرگردان گاهی به سمت بازارهای موازی مانند رمزارزها حرکت می‌کند، اما در نهایت بخشی از آن دوباره به بورس بازمی‌گردد.

با وجود رشد اخیر، همچنان ریسک‌های اقتصادی و سیاسی پابرجاست. تغییرات مدیریتی در بانک مرکزی و وزارت اقتصاد، همراه با تصمیمات ناگهانی در برخی نمادها، فضای بازار را شکننده کرده است. با این حال، تا زمانی که ارزش معاملات در سطح بالا باقی بماند، روند کلی بازار مثبت ارزیابی می‌شود. ارزش دلاری بازار نیز در محدوده ۹۵ میلیارد دلار برآورد می‌شود که در صورت تداوم ورود نقدینگی، امکان افزایش آن وجود دارد.

در پایان باید به بحران بانکی اخیر اشاره کرد. مشکلات بانک آینده و ارتباط آن با بانک ملی، به‌عنوان یک تهدید جدی برای اقتصاد کشور مطرح است. این بحران می‌تواند منجر به افزایش پایه پولی و در نتیجه رشد نقدینگی شود؛ همان اتفاقی که در سال ۱۳۹۶ تجربه شد و آثار تورمی سنگینی به همراه داشت. اگر این روند کنترل نشود، بار مالی آن بر دوش ۸۵ میلیون نفر خواهد افتاد و تبعات سنگینی برای بازار سرمایه و اقتصاد کلان به دنبال خواهد داشت.

 

تأثیر انتقال و تعیین تکلیف دارایی‌هایک بانک آینده

موضوع بانک آینده و نحوه انتقال آن به بانک ملی همچنان یکی از بحث‌های داغ اقتصادی است. مسئله انحلال مطرح نیست، بلکه بحث انتقال و تعیین تکلیف دارایی‌ها و سپرده‌هاست. سپرده‌گذاران در این میان وضعیت متفاوتی دارند؛ برخی سودهای بالاتر از سایر بانک‌ها دریافت کرده‌اند و اکنون نگرانی‌هایی درباره نحوه پرداخت و ارزش‌گذاری وجود دارد. سهامداران نیز بلاتکلیف مانده‌اند و انتظار دارند پیش از هرگونه اعلام رسمی، تکلیف سهامشان روشن شود. این‌که یکباره صبح شنبه اعلام شود بانک آینده به بانک ملی منتقل شده، بدون معرفی مقصران یا پاسخگویی شفاف، از عجایب نظام اقتصادی کشور است.

در بازار سرمایه، با وجود فشارهای اخیر، خروج جدی سرمایه مشاهده نشده است. ارزش معاملات همچنان در سطح بالایی قرار دارد و رفتار مثبت در دقایق پایانی هفته گذشته نشان داد که احتمالاً هفته آینده بازار روند بهتری خواهد داشت. گزارش‌های جذاب پالایشی‌ها نیز می‌تواند به این روند کمک کند.

یکی از تحولات مهم اخیر، ورود گواهی‌های سپرده کالایی به بازار است. این ابزارها امکان سرمایه‌گذاری مستقیم بر کالاهایی مانند طلا و انرژی را فراهم می‌کنند و به نوعی پوشش ریسک ارزی محسوب می‌شوند. حضور این ابزارها باعث می‌شود نقدینگی خارج از بازار سرمایه به داخل ساختار رسمی هدایت شود و در نهایت به رونق معاملات سهام نیز کمک کند. نمونه موفق آن گواهی‌های انرژی و سلف‌های صرفه‌جویی است که استقبال خوبی از سوی سرمایه‌گذاران داشته‌اند.

در این میان، عملکرد مدیران بورس کالا نیز مورد توجه قرار گرفته است. به‌ویژه آقای جواد جهرمی که با شجاعت در برابر خروج سیمان از بورس کالا ایستاد و همچنین مانع خروج صندوق‌های طلا از بازار سرمایه شد. اقدامات او نشان داد که مدیریت قاطع و پایبندی به اصول می‌تواند از منافع بازار سرمایه دفاع کند. بسیاری از فعالان بازار، حتی منتقدان همیشگی، عملکرد او را ستوده و از تلاش‌هایش قدردانی کرده‌اند.

این بخش نشان می‌دهد که در کنار چالش‌های بانکی و ریسک‌های ساختاری، بازار سرمایه با ابزارهای نوین و مدیریت شجاعانه می‌تواند مسیر تازه‌ای برای جذب نقدینگی و تقویت اعتماد سرمایه‌گذاران ایجاد کند

دیدگاهتان را بنویسید