به گزارش سرمایه فردا،به فاصله چند ساعت، ایران شاهد دو حمله تروریستی در مناطق مرزی خود بود: حمله به پایگاه سپاه پاسداران در سردشت (استان آذربایجان غربی) و حمله به دادگستری زاهدان (استان سیستان و بلوچستان).
حمله نخست، شامگاه سوم مرداد، پایگاه سپاه پاسداران در نزدیکی روستای آغلان، بخش زاب شهرستان میرآباد در سردشت (استان آذربایجان غربی) را هدف قرار داد و منجر به شهادت یک نیروی بسیجی به نام میثم کبیری شد. چند ساعت بعد، صبح چهارم مرداد، حملهای دیگر به ساختمان دادگستری زاهدان در استان سیستان و بلوچستان رخ داد که منجر به شهادت ۶ نفر از هموطنانمان از جمله یک مادر و نوزاد بلوچ شد و ۲۲ نفر را زخمی کرد.
حمله سردشت، با تیراندازی کور همراه بود و هنوز هیچ گروهی بهصورت رسمی مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است. با این حال، گروهک تجزیهطلب پژاک که شاخه ایرانی حزب PKK است، به دلیل سابقه طولانی فعالیت در مناطق مرزی شمالغرب ایران، بهویژه در نزدیکی مرزهای عراق و ترکیه، مظنون اصلی این حمله است.
پژاک از دهه ۱۳۸۰ با انجام حملات متعدد علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیان، به دنبال ایجاد آشوب و پیگیری اهداف تجزیهطلبانه در مناطق کردنشین ایران بوده در این مسیر از حمایت مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی برخی کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی بهرهمند بوده است.
حمله به ساختمان دادگستری زاهدان نیز صبح دیروز، توسط افراد مسلح مجهز به جلیقههای انتحاری و نارنجکهای جنگی انجام شد.
طبق اعلام حجتالاسلام علی موحدیراد رییس کل دادگستری استان سیستان و بلوچستان، صبح دیروز یک گروه مسلح قصد ورود به ساختمان دادگستری زاهدان را داشت که با هوشیاری عوامل انتظامی و حفاظت، از ورود این افراد به ساختمان جلوگیری شد و پس از آن عوامل تروریست با بهکارگیری سلاح و پرتاب کردن نارنجک جنگی درگیری مسلحانه را آغاز کردند.
وی با بیان اینکه عناصر این عملیات تروریستی جلیقه انفجاری و نارنجک جنگی همراه داشتهاند، گفت: با اعلام قرارگاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سه نفر از تروریستها به هلاکت رسیدند.
گروهک تروریستی جیشالظلم مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته است. جیشالظلم از سال ۲۰۱۲ با هدف ایجاد ناامنی در جنوبشرق ایران، بهویژه در استان سیستان و بلوچستان، فعالیتهای تروریستی متعددی انجام داده است. این گروه با استفاده از پایگاههایی در مناطق مرزی پاکستان، بهویژه در ایالت بلوچستان، حملات خود را سازماندهی میکند.
جیشالظلم از نظر ایدئولوژیک با داعش شباهت دارد، اما تمرکز اصلی آن بر تضعیف حاکمیت ایران در مناطق مرزی جنوبشرق است. این گروه نیز مانند پژاک، از حمایتهای خارجی، بهویژه از سوی رژیم صهیونیستی برخوردار است.
با توجه به نزدیکی زمانی این دو حمله (کمتر از ۲۴ ساعت فاصله) و ماهیت مشابه آنها (حمله به نهادهای حکومتی و نظامی)، این فرضیه مطرح میشود که این اقدامات نمیتوانند کاملاً بیارتباط با یکدیگر باشند. هر دو گروهک، یعنی پژاک در شمالغرب و جیشالظلم در جنوبشرق، سابقه همکاری با سرویسهای اطلاعاتی خارجی، بهویژه موساد را دارند. اگرچه این گروهها از نظر ایدئولوژیک متفاوت هستند (پژاک با گرایشهای تجزیهطلبانه و جیشالظلم با رویکردهای تکفیری)، اما هدف مشترک آنها تضعیف امنیت داخلی ایران است. این هدف مشترک، آنها را به ابزارهایی ایدهآل برای رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است.
نزدیکی زمانی حملات تروریستی سردشت و زاهدان و شباهت در هدفگیری نهادهای حاکمیتی و نظامی، احتمال وجود یک اتاق فرمان مشترک را تقویت میکند. این اتاق فرمان، که آن را باید در سرزمینهای اشغالی جستجو کرد، عملیاتهای این گروهها علیه کشورمان را هماهنگ میکند.
این حملات نهتنها به دنبال ایجاد تلفات انسانی بودند، بلکه بدون شک با هدف تشدید شکافهای قومی و مذهبی، و ایجاد فضای ناامنی در داخل ایران طراحی شدهاند.
ایجاد ناامنی در ایران از دیرباز یکی از ارکان اصلی دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی بوده است. اسرائیل، که ایران را بهعنوان تهدیدی وجودی میبیند، نگاه ویژهای به ظرفیت گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب دارد.
در جریان جنگ ۱۲ روزه علیه ایران نیز، مقامات رژیم صهیونیستی امیدوار بودند با ایجاد آشوب داخلی، ایران را از تمرکز بر جبهه نظامی بازدارند. گفتگوی اختصاصی بنیامین نتانیاهو با شبکه تروریستی اینترنشال، نمود بارز این تلاشها بود. هرچند این استراتژی با هوشیاری نیروهای امنیتی و انسجام اجتماعی ایران ناکام ماند، اما نشاندهنده اهمیت پروژه ناامنی برای اسرائیل است.
اکنون، این پروژه برای اسرائیل حیاتیتر از همیشه به نظر میرسد. حملات تروریستی سردشت و زاهدان را میتوان در این چارچوب تحلیل کرد: تلاشی برای جبران ناکامیهای نظامی از طریق عملیاتهای نیابتی.
بنظر میرسد ناکامی نظامی در جنگ ۱۲ روزه و عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، از جمله براندازی جمهوری اسلامی و تجزیه ایران، اسرائیل را وادار کرده است که بیش از گذشته روی استفاده از ابزار گروههای نیابتی متمرکز شود.
با توجه به نتایج جنگ ۱۲ روزه، موفقیت در ایجاد ناامنی در ایران، برای اسرائیل از چند جهت اهمیت دارد. نخست، تضعیف انسجام داخلی ایران با تحریک شکافهای قومی و مذهبی در مناطق مرزی، که میتواند تهران را به مسائل داخلی مشغول کند و از تمرکز بر مسائل منطقهای بازدارد. دوم، فشار بر نیروهای نظامی و امنیتی ایران از طریق حملات مکرر به پایگاهها و نهادهای حاکمیتی، که منابع و توان عملیاتی این نیروها را تحلیل میبرد. سوم، معرفی ایران بهعنوان کشوری ناامن و بیثبات و در نهایت، نمایش قدرت از طریق عملیاتهای نیابتی برای جبران ناکامیهای نظامی.
در حال حاضر فعالان اقتصادی خواستار بازنگری ساختاری و طراحی سیاستهایی هستند که بتواند بار…
تحلیل پویان مظفری از روند ورود و خروج نقدینگی نشان میدهد سرمایهگذاران ترجیح دادهاند بهجای…
در سالهای اخیر، اقتصاد ایران با یکی از عمیقترین شکافهای ساختاری خود مواجه شده است:…
ارزان فروشی نفت کشورمان سالانه ٢.۵ میلیارد دلار به درآمدهای ملی خسارت وارد میکند.
در جنگ تحمیلی دوازدهروزه اخیر، رسانههای ایرانی بیش از آنکه در میدان خبر باشند، در…
پس از سه سال وقفه، جشنواره جهانی فیلم فجر با انتصاب دبیر جدید و هدفگذاری…