بانک مرکزی با چاپ پول پایه پولی را افزایش میدهند. بانکهای تجاری نیز پایه پولی را با اهرم ضریب تکاثری به نقدینگی تبدیل می کنند.
به گزارش سرمایه فردا، قسمت دوم : چرا در ایالات متحده تورم ایجاد نشد؟ در پست قبلی تشریح شد که با شروع بحران مالی ۲۰۰۷ بانک مرکزی امریکا در ابعاد گسترده و بهطرز بیسابقهای در بازار پول آن کشور مداخله کرد. گزارش این مداخلات در قسمت اول “داستان بحران بزرگ” تحت عنوان ” گزارش ۱۲ سال مداخله” موجود است.
در طول این دورهی ۱۲ ساله، نرخهای بهرهی بهشدت افت کرد؛ نقدینگی چند برابر شد؛ پایهی پولی چندین برابر؛ ذخایر چند ده برابر، و ذخایر مازاد چند صد برابر. همچنین در این دوره نرخ بیکاری بعد از ۵۰ سال به سطوح نمایانگر اشتغال کامل رسید، تولید ناخالص داخلی رشد ملایمی داشت، و تورم به هیچ عنوان خیز بر نداشت.
دورهی مداخلات گذشت و این سوال اساسی روی میز باقی ماند : چرا با وجود مداخلات بزرگمقیاس فدرال رزرو هیچ جنبش محسوسی در نرخ تورم مشاهده نشد؟ چرا بهرغم پول پاشی گسترده، نرخ تورم ایالات متحده دست کم نیمخیز هم نشد؟
اجازه دهید پیش از اینکه به این سوال پاسخ دهیم، مسیر شکلگیری تورم از چاپ پول تا افزایش سطح عمومی قیمتها را بررسی کنیم :
گام اول : بانک مرکزی با چاپ پول بر پایهی پولی میافزاید.
گام دوم : بانکهای تجاری پایهی پولی را با اهرم ضریب تکاثری به نقدینگی بدل میکنند.
گام سوم : سپردهگذاران (با کمی اغماض) نقدینگی را با ضریب سرعت گردش پول به تقاضا برای کالاها و خدمات تبدیل میکنند.
گام چهارم : چنانچه میزان تقاضا برای کالا و خدمات، بیش از عرضه باشد، مازاد تقاضا قیمتها را به سمت بالا جابهجا میکند.
حال به تشریح این گامهای چهارگانه در نظام اقتصادی امریکا میپردازیم :
گام اول : بانک مرکزی امریکا بعد از بحران ۲۰۰۷ طی سه فقره سیاست تسهیل کمّی و با استفاده از عملیات بازار باز به خرید گستردهی اوراق بهادار در بازارهای مالی آن کشور مشغول شد. در اثر این خریدها در پایان سال ۲۰۱۹، پایهی پولی چیزی در حدود ۴٫۲۵ برابر سال ۲۰۰۷ بود.
گام دوم : پایهی پولی چند برابرشده بهتناسب در نقدینگی ایالات متحده منعکس نشد، چراکه ضریب تکاثری بعد از ورود به دورهی بحران بهطرز قابلتوجهی کاهش یافت. ضریب تکاثری نقدینگی M1 از حوالی ۱٫۶ در سال ۲۰۰۷ به یک باره به زیر ۱ واحد تنزل یافت، و تا نیمهی دوم ۲۰۱۹ در همین سطوح باقی ماند. این سطوح ضریب تکاثری کمترین مقادیر در تاریخچهی نظام بانکی امریکا بود.
یکی از عمدهترین دلایل کاهش ضریب تکاثری پرداخت بهره به ذخایر مازاد بانکها از سال ۲۰۰۸ بود. پرداخت بهره تا سال ۲۰۰۸ غیرقانونی بود، اما در آن سال فدرال رزور برای اینکه سرعت خلق پول بانکها را کاهش دهد، به ذخایر مازاد بهره پرداخت کرد. این بهرهها از ۰٫۲۵% در سال ۲۰۰۸ شروع شد، و در آوریل ۲۰۱۹ به اوج خود یعنی ۲٫۴% رسید. در پایان سال ۲۰۱۹ نقدینگی M1 سه برابر مقدار آن در اواخر ۲۰۰۷ بود.
گام سوم و چهارم : بر اساس نظریهی مقداری پول در یک دورهی مشخص، حاصلضرب میزان نقدینگی در سرعت گردش پول نشاندهندهی ارزش کل کالاها و خدمات مصرف شده طی آن دوره است. این ارزش در حالت تعادل باید معادل ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده طی آن دوره باشد. ارزش اخیر از محل حاصلضرب حجم تولیدات طی دوره در شاخص عمومی قیمتها محاسبه میشود.
پیام اصلی نظریه چیزی نیست جز اینکه با فرض ثبات سایر شرایط چنانچه حجم پول (نقدینگی) زیاد شود، ارزش آن بهواسطهی تورم کم میشود. گرچه بهدلیل فرض ثبات سایر شرایط استفاده از این نظریه برای پیشبینی نرخ تورم آینده با انتقادهای جدی همراه است، به خوبی توضیح میدهد که در گذشته چه اتفاقاتی باعث ایجاد تورم شده است.
در ایالات متحده طی دورهی ۱۲سالهی منتهی به دسامبر ۲۰۱۹ نقدینگی M1 و M2 به ترتیب با ۲۰۰ و ۱۱۰% رشد از حوالی ۱۳ و ۷۳۰۰ میلیارد دلار به ۳۹۰۰ و ۱۵۳۰۰ میلیارد دلار، و سرعت گردش نقدینگی M1 و M2 بهترتیب با ۴۹ و ۳۰% افت از حوالی ۱۰٫۷ و ۲ به ۵٫۵ و ۱٫۴ رسید. همچنین تولید ناخالص داخلی واقعی با ۲۲% رشد از حوالی ۱۵٫۷ به ۱۹٫۲ تریلیون دلار، و شاخص بهای مصرفکننده با ۲۳% رشد از ۲۰۹ به ۲۵۸ واحد رسید.
بر اساس نظریهی مقداری پول میتوان به این نتیجه رسید :
در ایالات متحده طی دورهی ۱۲ سالهی منتهی به دسامبر ۲۰۱۹ اگرچه نقدینگی بهشدت رشد کرده است، و تولید ناخالص داخلی رشد بسیار ملایمی داشته است، ولی به دلیل افت جدی سرعت گردش پول، نرخ تورم نسبتا ناچیز بوده است.
بنابراین بهتر است پرسش “چرا در ایالات متحده تورم ایجاد نشد” را با ” چرا سرعت گردش پول اینهمه کاهش یافت” جایگزین کنیم.
بانک مرکزی با چاپ پول پایه پولی را افزایش میدهند. بانکهای تجاری نیز پایه پولی را با اهرم ضریب تکاثری به نقدینگی تبدیل می کنند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا