با وجود تأکید بر توسعه سواحل مکران و اهمیت استراتژیک آن، هنوز اقدام جدی و عملی در این منطقه دیده نمیشود. آیا انتقال پایتخت به مکران یک تصمیم آیندهنگرانه است، یا صرفاً یک بازی سیاسی دیگر در مسیر بیبرنامگیهای مدیریتی؟ بررسی ابعاد تاریخی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی این منطقه نشان میدهد که فرصتهای بزرگی در انتظار ایران است، اما عدم سرمایهگذاری زیرساختی، این گنج فراموششده را همچنان در سایه نگه داشته است.
به گزارش سرمایه فردا، ایران با جمعیتی بالغ بر ۸۵ میلیون نفر در ۳۱ استان، تاریخی طولانی در شکلگیری ساختار جمعیتی خود دارد. بااینحال، الگوی توزیع این جمعیت، از نابخردیها و ناکارآمدیهای مدیریتی تأثیر پذیرفته و مشکلات متعددی را ایجاد کرده است. با داشتن حدود ۶۰۰۰ کیلومتر مرز، که ۲۵۰۰ کیلومتر آن آبی است، ایران به لحاظ ژئوپلیتیک موقعیتی منحصربهفرد دارد. بخش مهمی از این مرزها در شمال با دریای خزر (۷۰۰ کیلومتر) و در جنوب با خلیج فارس (۱۲۰۰ کیلومتر) و دریای عمان (۶۰۰ کیلومتر) همسایه است. اما با وجود این موقعیت استراتژیک، برخی استانهای ساحلی و مکران همچنان توسعهنیافته باقی ماندهاند.
یکی از مهمترین نمونههای این عدم توسعهیافتگی، استان سیستان و بلوچستان است که با ۱۸۷ هزار کیلومتر مربع وسعت، بزرگترین استان کشور محسوب میشود اما جمعیت آن به ۳٫۵ میلیون نفر نیز نرسیده است. خشکسالی، کمبود منابع آب شیرین و بیتوجهی تاریخی از مهمترین عوامل عقبماندگی این منطقهاند.
میراث تاریخی عقبماندگی مکران منابع تاریخی و پژوهشها نشان میدهند که حضور استعمار انگلیس و اجرای سیاست معروف “سرزمین سوخته” در گذشته، موجب شد دولتهای مرکزی تمایلی به سرمایهگذاری در این مناطق نداشته باشند. این عدم تمایل حتی پس از انقلاب نیز ادامه یافت و یکی از نتایج آن، دور نگهداشتن ایران از فرصتهای ژئوپلیتیکی در آبهای آزاد بود.
گذشته از عوامل تاریخی، کمبود منابع زیرزمینی نیز عاملی دیگر در توسعهنیافتگی این منطقه بوده است. قدرتهای جهانی مانند انگلستان و سایر کشورها تمایل داشتند تا ایران از سواحل استراتژیک دور مانده و نتواند موقعیت راهبردی خود را در قلمرو دریایی تقویت کند.
با وجود ظرفیتهای فراوان، توسعه سواحل مکران هنوز به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. در دهه گذشته، سازمان توسعه سواحل مکران تأسیس شد و مناطقی از هرمزگان، چابهار، کنارک، میناب و جاسک را تحت پوشش قرار داد. اما آیا این سازمان توانسته گامی عملی در این راستا بردارد؟
از نظر امنیتی، وظایف دفاعی سواحل مکران به ارتش واگذار شده، درحالیکه امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز به سپاه سپرده شده است. این تفکیک، در کنار گسترش پایگاههای نظامی در پسابندر، جاسک، کنارک و چابهار، نشاندهنده افزایش اهمیت این منطقه است. رهبر انقلاب از مکران بهعنوان “گنجی فراموششده” یاد کرده و رئیسجمهور، این منطقه را طلاییترین فرصت توسعه ایران دانسته است.
اما سؤال اینجاست: انتقال پایتخت به مکران، یک تدبیر واقعی است یا بازی سیاسی؟ موضوع انتقال پایتخت، از سالهای نخست جمهوری اسلامی مطرح بوده اما هرگز به مرحله اجرایی نرسیده است. اگر این پیشنهاد جدی است، چرا هیچگونه بسیج منابع و تخصیص سرمایههای زیربنایی مانند راهسازی، خطوط ریلی و صنایع بزرگ در این منطقه صورت نگرفته است؟
توسعه سواحل مکران نهتنها یک ضرورت اقتصادی برای ایران است، بلکه از نظر ژئوپلیتیک نیز حائز اهمیت است. کشورهای پاکستان، هند، چین، روسیه و آمریکا در سالهای اخیر حضور خود را در اقیانوس هند افزایش دادهاند و نقش استراتژیک این منطقه روزبهروز پررنگتر میشود. این تحولات نشاندهنده این واقعیت است که آیندهی مکران، آبستن اتفاقات بزرگی خواهد بود.
اگر حکومت قصد دارد از طریق سرمایهگذاری داخلی و خارجی، این منطقه را به قطب اقتصادی جدید تبدیل کند، باید اقدامات عملی و زیرساختی آغاز شود. تا زمانی که پروژههای کلیدی مانند توسعهی بنادر، خطوط ریلی، شهرسازی و استقرار صنایع به مرحله اجرا نرسد، انتقال پایتخت بیشتر شبیه یک فریب سیاسی خواهد بود تا یک تدبیر اقتصادی.
نویسنده: نقی آقالو
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا