تبعات مهاجرت نخبگان
تبعات مهاجرت نخبگان

مهاجرت نخبگان علاوه بر اینکه از محل بودجه عمومی هزینه شده‌است منجر به از دست رفتن فرصت‌های شکوفایی اقتصادی می‌شود. اما این مشکل تنها ناشی از ضعف عملکرد دولت است.

به گزارش سرمایه فردا، مهاجرت نخبگان چالشی هزینه ساز است. اینکه از بودجه عمومی کشور هزینه های زیادی صرف تحصیل و پرورش افراد می شود تا فارغ التحصیل شوند و همچنین در اینکه باید سرمایه گذاری انجام شده را بازگردانند شکی نیست. مثال آن در نقل و انتقال بازیکنان فوتبال قابل مشاهده است که برای جذب بازیکن در تیم جدید باید رضایت تیم قبلی جلب شود. معمولا با پرداخت مبلغی سوای دستمزد بازیکن اینکار انجام می شود، شاید باید کشورهای مهاجرفرست یک کارزار حقوقی در سازمان ملل یا … داشته باشند تا کشورهای مهاجرپذیر را ملزم به پرداخت حق پرورش به ازای ارزشگذاری مدرک و تخصص فرد نمایند(مثل ارزشگذاری بازیکنان در ترانسفر مارکتینگ)
اکثر کشورهای مهاجر فرصت قدرت ایجاد شغل به نسبت جمعیت آماده به کار را ندارند، مخصوصا وقتی که بخش خصوصی سرکوب شده باشد این موضوع تشدید می شود، دولتها بدشان نمی آید که مشکلاتشان را برون سپاری کنند و لذا از این موضوع استقبال می کنند
در سیستم هایی مثل کشور ما که حجم عمده اقتصاد دولتی است، بهره وری بسیار پایین و ظاهرا امری پذیرفته شده است. به همین دلیل در اکثر مشاغل اولویت با تخصص و شایستگی نیست و بسیار اتفاق می افتد که یک شخص بسیار ضعیف با استفاده از روابط و رانتهای مختلف جای یک فرد ارزشمند و شایسته را اشغال می کند. این موضوع دو جنبه دارد یکی اینکه افراد با شایستگی بالا نمی توانند مشاغل درخور داشته باشند و جنبه دوم که اثر حتی بدتری دارد تبعیض روا داشته شده است که در مجموع شخص را قانع می کند به جایی برود که قدر شایستگی وی را بدانند.

دلیل مهاجرت نخبگان چیست

موضوع مهم دیگر شرایط تحریم مزمن کشور و تبعات آن و نحوه مواجهه با آن است که در نهایت تورم بالای مزمن و سقوط مدام ارزش پول ملی و … را در پی داشته است. متاسفانه در یک روند اشتباه اجازه افزایش دستمزدها متناسب با این روند داده نشده است. در واقع دستمزدها سرکوب شده و افراد ضمن اینکه برای تامین مسکن، خوراک، سلامت و … دچار مشکل شده اند به همین دلیل مهاجرت نخبگان رخ می‌دهد. افراد مشاهده می کنند درصورت مهاجرت می توانند دستمزد چندبرابر داشته و زندگی بهتری داشته باشند، پس به آن فکر و عمل می کنند.
موضوع خیلی مهم دیگر مشاهده روند تنزلی اوضاع کشور در همه زمینه های اول اقتصادی و بعد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی ‌که اتفاقا بحث اقتصاد پایه همه آنهاست. متاسفانه عدم وجود هیچ نشانه ای برای تغییر و بهبود باعث بروز ناامیدی عمومی می شود و افراد حس بازنده بودن پیدا می کنند. مخصوصا می بینند که قدرت هیچگونه ایجاد تغییری در این وضعیت را ندارند به بیچارگی رسیده و دنبال شانس زندگی در جای بهتری می روند
کشورهای بسیاری از جمله هند و پاکستان، علی رغم داشتن شرایط اقتصادی نابسامان ولی به دلیل داشتن برنامه به راحتی می توانند بصورت نظام مند و با حمایت دولت بازار کار دیگر کشورها را با اعزام نیرو قبضه کنند. ضمن کاهش بیکاری در کشور، ارز حاصل از کار آنان هم وارد کشور می شود که موضوعی دو سر برد است. اما متاسفانه به دلیل مشکلات سیاسی مهاجرت نخبگان ورودی ارزی ندارد. همین کشورهای خلیج فارس با حجم انبوه سرمایه گذاری و فعالیت عمرانی بازار بسیار بزرگی است. بخشی از مهاجرت نخبگان ایران به همین کشورهاست. علی رغم همه مزیتهای ما، بدلیل مشکلات سیاسی اجازه جذب نیروی کار ایرانی را نمی دهند و این بازار در زیر گوش ما توسط هندیها و پاکستانی ها و مصریها قبضه شده است.
با توجه به سیطره دولت(حکومت) بر همه ارکان و عرصه ها از فرهنگی گرفته تا اقتصادی و متاسفانه همزمان داشتن رویکرد اشتباه هم در سیاست داخلی و از آن بدتر در سیاست خارجی مسئولیت اصلی متوجه دولت است. افراد ناچار به واکنش هستند، بعضی به سمت جرم و جنایت می روند، برخی می سوزند و می سازند و برخی مهاجرت را برمی گرینند.