دربارهی کتاب
پژوهشهای فلسفی در باب ذات آزادی انسان در سال ۱۸۰۹ منتشر شد و آخرین اثر شلینگ در زمان حیات او به شمار میرود. این اثر، که در ابتدا چندان مورد توجه قرار نگرفت، به مرور در تاریخ فلسفه جایگاه ویژهای یافت و امروز بهعنوان یکی از آثار کلاسیک فلسفهی غرب و برجستهترین نوشتهها در سنت ایدهآلیسم آلمانی شناخته میشود.
شلینگ در این رساله، از فیلسوفانی همچون افلاطون، فلوطین، بومه، سنت آگوستین و اسپینوزا تأثیر گرفته و درعینحال تأثیری عمیق بر متفکران بزرگی نظیر شوپنهاور، کییر کگور، هایدگر، سارتر و ژیژک برجای گذاشته است. به گفته هایدگر، که خود در دورههای مختلف به تدریس این اثر پرداخته است: «این رساله بزرگترین دستاورد شلینگ و یکی از عمیقترین آثار فلسفهی آلمان و غرب است.»
معرفی کتاب: پژوهشهای فلسفی در باب ذات آزادی انسان برای تمامی علاقهمندان به فلسفه، بهویژه کسانی که به موضوع آزادی انسان و مباحث عمیق فلسفهی ایدهآلیسم علاقهمندند، مطالعهای ارزشمند و الهامبخش خواهد بود.
دربارهی فردریش ویلهلم یوزف شلینگ
شلینگ در ۲۷ ژانویه ۱۷۷۵ در لئونبرگ، وورتمبرگ زاده شد و از کودکی استعدادی فوقالعاده در یادگیری زبانهای کلاسیک و علوم الهی از خود نشان داد. او در ۱۵ سالگی به دانشکده الهیات راه یافت و نخستین کتاب خود را در ۱۹ سالگی نوشت. در سال ۱۷۹۸، شلینگ بهعنوان استاد دانشگاه ینا، که در آن زمان مرکز فلسفه آلمان بود، مشغول به کار شد. آثار برجستهی او شامل نظام ایدهآلیسم استعلایی (۱۸۰۰)، پژوهشهای فلسفی در باب ذات آزادی انسان (۱۸۰۹)، و نوشتههایی در فلسفه دین و هنر است. شلینگ در ۲۰ اوت ۱۸۵۴، در سن ۷۹ سالگی درگذشت.
بخشی از متن کتاب
شلینگ، با الهام از بومه، به تبیین نظریهی وحدت در کثرت میپردازد و بیان میکند که کثرات، بدون آسیب رساندن به وحدت مطلق، در آن حفظ میشوند. او خدا را بهعنوان موجودی پویا و مملو از نیروها تعریف میکند؛ نه یک نظام خالی و انتزاعی، بلکه حیاتی غنی و پویا. از نگاه بومه، خدا نه یک وحدت ایستا بلکه مجموعهای از نیروهای متقابل است که به صورت زنده و مستمر در حال تعاملاند.
این کتاب فرصتی است برای تأملی عمیق در باب ماهیت آزادی و جایگاه انسان در هستی.