با گذشت کمتر از یک سال از فاجعه مرگبار طبس، بار دیگر حادثهای مشابه در همان منطقه جان یک کارگر را گرفت. در حالیکه دلایل فنی و راهکارهای ایمنی سالهاست مشخص شدهاند، نبود اراده اجرایی و نظارت مؤثر، معادن زغالسنگ را به تله مرگ تبدیل کرده است.
به گزارش سرمایه فردا، اول مهر ۱۴۰۳، طبس سوگوار شد؛ ۵۳ کارگر جان باختند. حالا، در مهر ۱۴۰۴، دوباره همان خاک، جان دیگری را بلعید. این بار نه با انفجار، بلکه با ریزش سقف. اما داستان همان است: معادنی که هشدار ایمنی گرفتهاند اما تعطیل نمیشوند، بازرسانی که میبینند اما نمیبندند، و کارگرانی که هر روز با مرگ دستوپنجه نرم میکنند. در این چرخه تلخ، مرگ نه حادثه، که نتیجه محتوم بیعملی است. تاریخ تکرار میشود، اما نه بهعنوان درس، بلکه بهعنوان فاجعه. معادن زغالسنگ ایران، بهویژه در طبس، بار دیگر شاهد حادثهای مرگبار بودند—حادثهای که در سایه هشدارهای بیاثر، بازرسیهای بینتیجه و استانداردهای نادیدهگرفتهشده رخ داد. در حالیکه گزارشهای رسمی بارها بر نقش گاز متان، ضعف تهویه و ریزش سقف بهعنوان عوامل اصلی این فجایع تأکید کردهاند، همچنان هیچ اقدام مؤثری برای ایمنسازی معادن صورت نگرفته است. اینبار دیگر نمیتوان حادثه را «غیرقابل پیشبینی» خواند؛ آنچه غیرقابل توجیه است، تکرار بیپایان مرگهایی است که میشد از آنها جلوگیری کرد.
هنوز یکسال از وقوع یکی از پرتلفات ترین حوادث معادن زغال سنگ کشور در طبس نمی گذرد که دوباره حادثه ای مشابه در یک معدن زغال سنگ بار دیگر منجر به زخمی شدن تعدادی از کارگران و فوت یک کارگر شد. درست اول مهر ماه سال گذشته، همزمان با نواخته شدن اولین زنگ مدارس در کشور، حادثه ای تلخ درمعدن زغال سنگی در طبس رخ داد که منجر به فوت ۵۳ معدنکارشد. حادثه ای که از آن به عنوان پرتلفات ترین حادثه معدن زغال سنگ در۳۰ سال اخیریاد می شود. حادثه ای که گفته شد، دلیل آن، انباشت و پخش آنی گاز متان دریکی از تونلهای معدن زغالسنگ شرکت معدنجو بوده است که در نهایت منجر به خفگی کارگران حبس شده در آن شده است.
درست یک سال پس از فاجعه ۵۳ نفره در معدن زغالسنگ طبس، حادثهای دیگر جان یک کارگر را گرفت. این بار هم گاز، ریزش و بیتوجهی به هشدارها، سناریوی آشنای مرگ را تکرار کردند.
اما این، تنها حادثه معدن های زغال سنگ در یکسال گذشته نبود. در فروردین ماه امسال هم گازگرفتگی ناشی از گاز منوکسید کربن در معدن مهماندویه دامغان باعث شد تا اینبار هفت نفر شامل چهار ایرانی و سه تبعه خارجی که در معدن محبوس بودند دچار خفگی شده و فوت کنند. جالب اینجاست که این معدن در نظارت فنی پایان سال ۱۴۰۳ به دلیل نقص، اخطار یک ماهه در تاریخ ۲۹ بهمنماه همان سال به بهرهبردار ابلاغ شده بود ولی بدون توجه به آن، همچنان به کار خود ادامه می داد. حالا و در سومین حادثه مشابه از این دست، ریزش سقف باعث در معدن دیگری در طبس منجر به فوت یک نفر و مصدوم شدن دو نفر دیگر شد.
پس از بروز این حادثه علی اشرافیان، معاون استاندار و فرماندار ویژه طبس با بیان اینکه معادن باید مجهز به تجهیزات ایمنی باشند گفت: پس از حادثه معدنجوی طبس که سال گذشته منجر به فوت ۵۳ کارگر شد، تمامی معادن منطقه به سمت استفاده از تجهیزات پیشرفته و رعایت اصول ایمنی حرکت کردهاند. با این وجود، این حادثه به دلیل ریزش شدید سقف معدن رخ داده و در شرایط فعلی جلوگیری از آن دشوار بود. گرچه وی به این موضوع اشاره ای نکرده است که چرا در بازدیدهای بازرسان، ناایمن بودن این معدن تشخیص داده نشده و جلوی ادامه کار آن گرفته نشده است؟!
حوادث معدن های زغال سنگ اما سابقه ای طولانی در بین حوادث کاری دارد. براساس گزارشی که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال گذشته منتشر کرد، نخستین حادثه ثبت شده در خصوص معادن زغالسنگ به ۲۸ مرداد ماه ۱۳۷۲ و معدن زغالسنگ «باب نیزو» زرند با هشت نفر فوتی برمیگردد. چهارسال بعد نیز در اول تیر ۷۶ تونل ۹ معدن زغالسنگ «سنگرود» گیلان ریزش کرد که در این حادثه ۲۱ نفر فوت شدند. در سومین حادثه که به تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۸۴ بر می گردد، معدن زغالسنگ باب نیزو زرند دوباره دچار حادثه وبراثر آن ۹ نفر جان خود را از دست دادند. و باز با تکرار تاریخ، چهار سال پس از آن حادثه و در ۳۰ فروردین سال ۸۸، این معدن دوباره ریزش کرد و ۱۲ نفر فوت شدند. پنجمین حادثه از این دست هم مربوط به معدن زغالسنگ «هجدک» زرند می شود که در ۱۶ آذر۱۳۹ دچار حادثه شد و چهار نفر فوتی داشت.
در ادامه این سلسله حوادث، حوادثی در معادن «یال شمالی» طبس با هشت نفر فوتی در آذر ۱۳۹۱، معدن «چشمه پودنه» کوهبنان با سه نفر فوتی در اسفند ۱۳۹۲، معدن «کیاسر» مرداد ۱۳۹۳ با ۲ نفر فوتی، معدن «زمستان یورت» آزادشهر با ۴۳ نفر فوتی در اردیبهشت ۱۳۹۶، معدن «طزره» دامغان با ۶ فوتی در شهریور ۱۴۰۲ و معدن زغالسنگ معدنجو طبس با ۵۲ فوتی در شهریور ۱۴۰۳، از جمله بزرگترین حوادث معادن زغالسنگ در کشور بوده اند.
با وجود دهها حادثه مرگبار در معادن زغالسنگ طی سه دهه گذشته، هنوز هم معادن ناایمن فعالاند و کارگران قربانی میشوند. چرا با وجود شناخت دقیق دلایل، هیچکس مسئولیت پیشگیری را نمیپذیرد؟
در گزارش وزارت کار، آمده است؛ متان و سایر گازهای قابل اشتعال یا سمی یک واقعیت زندگی و مرگ در معادن زغال سنگ هستند ضمن آنکه انفجارهای ناشی از گاز هم شایعترین علت این بلایا است. در هر یک از این رویدادها، معدنچیان به دام افتاده میتوانند توسط انفجار، آتش سوزی یا دودی که اتاق را پر میکند، کشته شوند. در معدن های با تهویه ضعیف، معدنچیان بر اثر استنشاق گاز بدون هیچ گونه انفجاری جان خود را از دست داده اند. سقف یا دنده های معدن زغال سنگ (دیوارهای معدن) ممکن است فرو بریزد و معدنچیان را به دام بیاندازد. تجهیزات ممکن است با عواقب مرگبار از کار بیفتند. برخی از بدترین شرایط ناشی از طغیان معادن و غرق شدن کارگران و شکست سدهای نگهداری فاضلاب و باطله بوده است که زباله های سمی مایع معدنی را به سمت مناطق پایین دست هدایت کرده و اکوسیستم ها منطقه را به هم زده و زندگی در آنجا را مختل می کند.
این گزارش البته پیشنهادهایی اجرایی نیز برای جلوگیری و کاهش بروز این حوادث تلخ آن مطرح کرده است که شامل؛ تدوین استانداردهای اجباری برای تجهیزات و ماشین آلات معدنی، استخراج معادن جهت شناخت عوارض زمین شناسی و میزان گازخیزی معدن، اختصاص بخشی از حقوق دولتی معادن برای ارتقای ایمنی معادن، مکانیزه کردن، آموزش ایمنی و تهیه امکانات سختافزاری و نرمافزاری مرتبط با ایمنی، تامین تجهیزات ایمنی معادن از طریق سازمان هایی مانند سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی (ایمیدرو)، عدم صدور مجوزهای جدید برای بهرهبرداری به شیوه سنتی و غیر ایمن، مشارکت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در تایید صلاحیت مسئولان ایمنی شاغل در معادن (این مسئولیت در حال حاضر بر عهده سازمان نظام مهندسی معدن است) و… می باشد.
از سویی فعالان معدنی هم معتقدند که مهمترین چالشهای معادن زغالسنگ نبود معیاری شفاف برای تعیین قیمت زغالسنگ، ایمنی پایین معادن، عدم بهکارگیری تکنولوژی و ماشینآلات روز دنیا در بهرهبرداری از معادن جهت تولید کنسانتره زغالسنگ با کیفیت قابلقبول و ویژگیهای زمینشناسی معادن زغالسنگ ایران است .
همانطور که گفته شد، به نظر می رسد که در بروز حوادث زغال سنگ، هم دلایل بروز آنها مشخص است و هم راهکارهای جلوگیری از وقوع آنها. با این حال گویا عزمی جدی برای اجرای این راه حل ها و ایمن سازی معادن زغال سنگ وجود ندارد. موضوعی که باعث می شود تا حادثه اخیر معدن طبس، آخرین حادثه از این دست نباشد و به احتمال قریب به یقین باید در آینده نیز دوباره منتظر وقوع رخدادهایی مشابه و البته فوت و زخمی شدن کارگران آنها باشیم. اما چرا با وجود مشخص بودن تمام زوایای وقوع حوادث معادن زغال سنگ نهادهای مرتبط هنوز تصمیم جدی برای ایمن سازی آنها ندارند؟ سوالی که باید متولیان به آن پاسخ دهند!.
به طور کلی می توان نتیجه گرفت که از زرند تا دامغان، از آزادشهر تا طبس، فهرست حوادث مرگبار معادن زغالسنگ ایران طولانی و تکراری است. انفجار گاز، ریزش سقف، تهویه ناکارآمد و تجهیزات فرسوده، بارها در گزارشها آمدهاند و بارها راهکارهایی برای اصلاح پیشنهاد شدهاند. اما آنچه تغییر نکرده، بیتفاوتی ساختاری و نبود اراده برای اجرای این راهکارهاست. حادثه اخیر در طبس، نه یک اتفاق، بلکه نتیجه مستقیم این بیعملی است—و اگر تغییری رخ ندهد، آخرین هم نخواهد بود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا