با امضای توافقنامه صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در واشنگتن و درج بند مربوط به «مسیر ترامپ»، پروژه کریدور زنگزور وارد مرحلهای تازه و نگرانکننده شد؛ مسیری که میتواند زمینهساز حضور نظامی آمریکا در مرزهای شمالی ایران، حذف تهران از معادلات انرژی منطقه و تقویت جریانهای پانترک باشد. در حالیکه ایران سالها با تحرکات دیپلماتیک و نظامی مانع تحقق این پروژه شده بود، اکنون سطحینگری برخی مسئولان داخلی، از جمله اظهارات اخیر رئیسجمهور پزشکیان، نگرانیها درباره تضعیف مواضع راهبردی ایران را افزایش داده است.
به گزارش سرمایه فردا، جمهوری آذربایجان و ارمنستان در واشنگتن، با میانجیگری ترامپ توافقنامه صلح را امضاء کردند. نکته خطرناک در این توافقنامه که منافع ژیوپلوتیک و امنیت ملی ایران را تهدید میکند؛ بندی است که به کریدور زنگزور اشاره دارد.
باکو طی یک دهه گذشته و به صورت ویژه پس از جنگ دوم قرهباغ و بازپسگیری بخشی از خاک خود از ارمنستان، از ایده خود برای ایجاد یک کریدور برای اتصال مستقیم به جمهوری نخجوان خبر داده بود. در طرح باکو، این کریدور که بعدها به کریدور زنگزور معروف شد؛ از جنوب ارمنستان کشیده میشد. ارتباط باکو با نخجوان طی دهههای اخیر از طریق شمال ایران فراهم شده بود. و ایران در همه این سالها با تعامل و حسننیت، ارتباط جمهوری آذربایجان با نخجوان را میسر کرده بود. به همین خاطر، مشخص بود که پشت ایده کردیدور زنگزور، چیزی مهمتر از اتصال مستقیم خاک جمهوری آذربایجان به نخجوان بود. برخی اهداف پنهان این ایده، شامل تغییر جغرافیای منطقه، حمل و نقل انرژی از دریای خزر به ترکیه و سپس اروپا با هدف دور زدن ایران و حذف ایران از معادلات انرژی منطقه، تأثیرگذاری بر کریدورهای شرق به غرب و تلاش برای کشیده شدن این کریدور از آذربایجان به ترکیه و حذف ایران از آن، زمینهسازی برای ورود ناتو به منطقه، قطع یا اخلال در ارتباط زمینی ایران و ارمنستان و به تبع آن اخلال در ارتباط ایران با اروپا، پیگیری پروژه تورانی اردوغان برای تشکیل جغرافیای ترک و نهایتا بسترسازی برای تهاجمات فرهنگی علیه ایران از جمله توسعه گرایشات پانترکی در شمال و شمال غرب ایران هستند.
از همین رو ایران از ابتدای طرح این ایده توسط باکو، به شدت با آن مخالفت کرد. از سوی دیگر از آنجا که ایده اولیه برای این کریدور اشغال بخشی از خاک ارمنستان بود؛ دولت پاشینیان از ایران خواست تا مانع این اقدام الهام علیاف شود. مخالفت ایران با این پروژه به قدری جدی بود که در مقاطعی که احتمال داده میشد باکو اقدامات نظامی را برای تحقق این کریدور انجام دهد؛ نیروهای نظامی ایران در مرز با جمهوری آذربایجان مستقر شدند تا در صورت اقدام اشتباهی توسط علیاف، ایران فورا اقدام نظامی خود را آغاز کند. این تحرکات ایران باعث عقبنشینی رژیم باکو شد. به همین دلیل طی یک سال اخیر اخباری مبنی بر تلاش علیاف برای کشاندن پای آمریکا به این موضوع منتشر شد. در واقع علیاف به دنبال این بود تا با وارد کردن آمریکا به ماجرای کریدور زنگزور، امنیت لازم را برای این ایده فراهم کند.
نکته مهم درباره این ایده، بیعملی روسیه و انفعال عجیب آنها بود. درحالیکه روسیه پس از فروپاشی شوروی، منطقه قفقاز جنوبی را بخشی از جغرافیای نفوذ و عمق ژئوپلوتیک خود، یا به تعبیر دقیقتر، حیاطخلوت خود میدانست؛ اما به بهانه گرایشات غربگرایانه دولت پاشینیان در ارمنستان، روسیه تحرکات لازم را برای جلوگیری از ایده خطرناک علیاف و وارد کردن ناتو و امریکا به حیاطخلوت خود انجام نداد. این بی عملی مسکو باعث شد تا عزم باکو برای تحقق این ایده جزم و پاشینیان نیز نسبت به آن راغب شود.
طی روزهای اخیر اخباری درباره حضور رئیسجمهور آذربایجان و نخستوزیر ارمنستان در واشنگتن برای امضای توافقنامه صلح منتشر شد. در این میان آنچه برای ایران نگرانکننده بود؛ برخی اخبار غیر رسمی مبنی بر موافقت ارمنستان با واگذاری کریدور زنگزور به آمریکا به مدت ۱۰۰ سال بود.
شامگاه جمعه به وقت تهران، ترامپ در کاخ سفید، میزبان علیاف و پاشینیان بود و توافقنامه صلح میان این ۲ کشور و آمریکا به عنوان شاهد امضاء شد. در بند ۴ این توافقنامه نیز، موضوع کریدور زنگزور درج شد. البته در این توافقنامه و ظاهراً با پیشنهاد نیکو پاشینیان، اسم کریدور زنگزور به مسیر ترامپ تغییر یافت. متن بند ۴ توافقنامه صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بدین شرح است: «جمهوری ارمنستان با ایالات متحده آمریکا و طرفهای ثالث مورد توافق، همکاری خواهد کرد تا چارچوبی برای پروژه اتصال «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» (TRIPP) در قلمرو جمهوری ارمنستان تعیین شود. ما عزم خود را برای پیگیری این هدف با حسن نیت و به سریعترین روش ممکن تأیید میکنیم.»
اگرچه در این بند واگذاری کریدور به دولت آمریکا صراحتا قید نشده است اما ادبیات آن به گونهای است که این موضوع را تقویت میکند. دولت ارمنستان در این بند متعهد شده است با آمریکا همکاری میکند تا چارچوب این کریدور تعیین شود. از این رو، درج این بند در توافقنامه صلح میان طرفین، زمینه دخالت و حضور آمریکا در منطقه قفقاز جنوبی و بویژه در مرزهای شمالی ایران را فراهم میکند. برخی اخبار منتشر شده در رسانههای آمریکایی حاکیست؛ ترامپ میخواهد مدیریت این کریدور را به یک شرکت امنیتی خصوصی واگذار کند.
به اعتقاد کارشناسان تحقق این کریدور و واگذاری آن به دولت آمریکا، تبعات سنگینی برای ایران به همراه خواهد داشت. حضور نظامی آمریکا در مرزهای شمالی ایران یکی از این تبعات است. درحالیکه محور استراتژی ایران در غرب آسیا، اخراج نظامیان آمریکایی از این منطقه است؛ حالا الهام علیاف زمینه را برای حضور نظامیان آمریکایی در نقطه صفر مرزهای شمالی ایران فراهم کرده است.
مورد دوم این است که این کریدور موجب اتصال مستقیم آسیای میانه تا ترکیه را فراهم میکند و این موضوع باعث حذف شدن ایران از مناسبات اقتصادی این منطقه، بویژه در حوزه انرژی است.
یکی دیگر از تبعات این کریدور، احتمال تغییر مسیر کریدورهای بسیار مهم و حیاتی شرق به غرب است. ایران طی سالهای اخیر تلاش فراوانی کرد تا مقامات پکن را متقاعد کند با توجه به صرفههای اقتصادی، این مسیرها از خاک ایران عبور کند. بویژه مسیری که قرار بود از آسیای میانه عبور کرده، وارد ایران شده و از خاک ایران به ترکیه برسد. با این حال، کریدور زنگزور یا همان مسیر ترامپ، در واقع زمینه را برای حذف ایران از این کریدور مهم فراهم میکند. موضوعی که در صورت تحقق آن، آسیبهای هنگفت و طولانی مدتی برای اقتصاد ایران به همراه خواهد داشت. یکی دیگر از تبعات این کریدور، تقویت شیطنتهای فرهنگی بخصوص پانترکی است. موضوعی که طی سالهای اخیر و با حمایتهای مستقیم الهام علیاف در شمال ایران کلید خورده و با وجود عدم اقبال عمومی مردم استانهای آذرینشین نسبت به آن، اما همواره موجب ایجاد مزاحمتهایی برای انسجام و همبستگی ملی میشود.
اینها برخی تبعات کریدور مذکور برای منافع و امنیت ملی ایران است. البته باید گفت موارد بسیار خطرناک دیگری نیز وجود دارد که از تقاطعگیری همین موارد ذکر شده میتوان به آنها پی برد. ترکیب حضور نظامی آمریکا، منافع اقتصادی و فعالیتهای فرهنگی ضد ملی علیه ایران، نگرانیهای جدی ایجاد کرده است که قطعا مورد توجه نهادهای امنیتی است.
به هر حال همانگونه که از ابتدا ایده این کریدور در تقابل با ایران تلقی میشد؛ اکنون الهام علیاف نشان داده است پیشبینیهای کارشناسان در ایران کاملا درست بوده است و ماهیت این کریدور، تقابل مستقیم با جمهوری اسلامی ایران است. موضوعی که باعث میشود از هماکنون اقدامات لازم و ضروری برای مقابله با آن و خنثیسازی توطئههای مستتر در آن انجام شود. ایران ظرفیتها و برگهای زیادی دارد تا مانع تحقق اهداف ضد امنیتی این پروژه الهام علیاف شود. برگهای که باید مراقب بود توسط برخی دیدگاهها و ذهنیتهای آلوده به حاشیه برده نشود.
طی سالهای اخیر، یکی از نگرانیهای جدی درباره تحرکات ضد ایرانی الهام علیاف، تخفیف این دشمنی و سطحینگری در قبال آن در داخل ایران بوده است. متاسفانه یک دیدگاه سادهانگارانه و خوشباورانه در ایران نسبت به تحرکات ضد ایرانی الهام علیاف وجود دارد که دقیقا در بزنگاههای حساس و مهم، برجسته میشود. البته در نهایت این سطحینگریها نتوانسته مانع تصمیم و اقدام به موقع ایران شود. کما اینکه طی چند سال اخیر، ایران با تحرکات نظامی به موقع، مانع اقدام باکو برای اجرای پروژه کردیور زنگزور شد. با این حال اما این دیدگاه های هزینهساز، بعضا موجب اخلال در فرایند تصمیمگیری یا به تعبیر بهتر، تاخیر در این فرآیندها میشود.
متاسفانه برخی نمودها و نفوذهای این سطحینگری، اخیرا در مواضع و اظهارات رییسجمهور نیز مشاهده شده است. به عنوان نمونه مسعود پزشکیان هفته گذشته در زنجان، اظهارات عجیبی درباره رژیم باکو به زبان آورد که موجب انتقادات گسترده نسبت به او شد. پزشکیان در اینباره گفت: «آذربایجان قوم و خویش ماست. اگر ما نمیتوانیم با این کشور رابطهای برقرار کنیم و اسرائیل میتواند، این ضعف از سمت ماست.» همانگونه که گفته شد این اظهارات پزشکیان انتقادات فراوانی را به دنبال داشت. به اعتقاد منتقدان، رییسجمهور با این اظهارات نشان داده از ماهیت اقدامات علیاف و تحرکات ضد ایرانی او بی اطلاع است و یا تحت تاثیر تحلیلهای غلط و خطرناک قرار گرفته است. موضوع زمانی نگرانکننده تر شد که یوسف پزشکیان، پسر آقای رییسجمهور نیز در فضای مجازی کامنتهایی در حمایت از رژیم علیاف منتشر کرد و حتی کریدور زنگزور را موضوعی عادی و در قالب منافع ملی باکو دانست. این مواضع پسر پزشکیان باعث شد نگرانیها درباره ارتباط جریانهای پانترک با خانواده آقای رییسجمهور تشدید شود. اینکه این موضوع یعنی تأثیرگذاری پانترکها روی مواضع آقای رییسجمهور تا چه اندازه واقعیت دارد؛ یک موضوع حاشیهای است. آنچه در متن این ماجرا قرار دارد، سطحی سازی و سادهسازی این موضوع مهم توسط رییسجمهور است.
زمانیکه مسعود پزشکیان به عنوان رییسجمهور ایران انتخاب شد؛ درباره تاثیر این انتخاب بر مسائل اختلافی میان ایران و باکو، ۲ ارزیابی متضاد شکل گرفت. عدهای با خوشبینی معتقد بودند انتخاب پزشکیان میتواند ضمن به حاشیه راندن جریانهای پانترکی، در تعدیل مواضع ضدایرانی علیاف تاثیر گذاشته و باعث تجدیدنظر در تصمیمات و اقدامات ضدایرانی باکو شود. در مقابل، یک ارزیابی دیگر نسبت به این موضوع ابراز نگرانی میکرد و معتقد بود حضور آقای پزشکیان در راس دولت، و بواسطه حضور و نفوذ جریانهای پانترک در اطراف وی، میتواند منجر به تداوم و حتی تشدید مواضع ضد ایرانی الهام علیاف شود.
اینکه کدامیک از این دیدگاهها با واقعیت نزدیکتر است؛ محل بحث این نوشته نیست. اما آنچه در عمل صورت گرفت و به وضوح قابل رویت میباشد؛ این است که طی یک سال گذشته، رفتار رژیم باکو علیه ایران تهاجمیتر شده است. در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، گمانههای جدی درباره استفاده جنگندهها و پهپادهای رژیم صهیونیستی از آسمان جمهوری آذربایجان برای انجام عملیات در ایران مطرح شد. مورد دوم نیز کشاندن پای امریکا به طرح کریدور زنگزور یا مسیر ترامپ است. با وارد کردن آمریکا به این ماجرا، دشمنی علیاف با ایران کاملا واضح شده است. و دیگر هیچگونه توجیه و یا سطحینگری در تحلیل این موضوع مسموع نیست. در شرایط جنگی میان ایران و آمریکا و رژیم صهیونیستی، بررسی عملکرد رژیمی باکو، پیامهای روشنی میدهد.
آنچه علیاف دست کم در ۲ ماه گذشته نسبت به ایران انجام داده است؛ نشان میدهد در دستگاه محاسباتی رژیم باکو، کمترین نگرانی از بابت واکنش تهران به اقدامات ضدایرانی او وجود ندارد.
تا اینجای کار، دستکم میتوان گفت بدترین اقدامات رژیم باکو علیه ایران، در دولت آقای پزشکیان اتفاق افتاده است. این موضوع نشان میدهد برخلاف مسعود پزشکیان که مناسبات میان ۲ کشور را در حد روابط خویش و قومی تنزل میدهد؛ الهام علیاف شرایط را برای ترکتازی در منطقه و به چالش کشیدن منافع ایران، فراهم میبیند.
ترام:
علی اکبر ولایتی: ایران با روسیه یا بدون او مانع کریدور آمریکایی در قفقاز میشود؛ خواب خلعسلاح حزبالله تعبیر نخواهد شد
مگر قفقاز جنوبی یک منطقه بیصاحب است که ترامپ آن را اجاره کند؟ قفقاز یکی از حساسترین نقاط جغرافیایی دنیاست و این گذرگاه نه به دالانی در مالکیت ترامپ، بلکه به گورستانی برای مزدوران ترامپ تبدیل خواهد شد.
این کریدور موقعیت ژئوپلتیک منطقه را تغییر میدهد، مرزها را جابهجا میکند و در راستای تجزیه ارمنستان طراحی شده است.
اجاره کریدور توسط یک کشور دیگر یک حرف سادهلوحانه است و ترامپ خودش را به سادهلوحی میزند. این ادعا، یعنی اجاره کریدور در این سوی دنیا توسط ترامپ، مثل آن است که کسی از این سوی دنیا برود و کانال پاناما را برای خود اجاره کند! این حرف غیرممکنی است و اتفاق نخواهد افتاد.
ترامپ فکر کرده است که بنگاه معاملات ملکی است و میخواهد سرزمین یا منطقهای را اجاره کند!
طرح این کریدور که تجزیه ارمنستان را در آینده در پی دارد با مخالفت محکم مردم ارمنستان روبهرو است. هیچ ملتی راضی و حاضر به تجزیه سرزمین خود نیست؛ حتی اگر دولت آنها متأسفانه مواضع بیثبات اتخاذ کند.
نخستوزیر ارمنستان در سفری که پیشتر به ایران داشت، با توجه به مضرات مشخص و توطئهآمیزی که این طرح دارد، تأکید کرد که با موضع ایران موافق و با احداث کریدور مخالف است.
با اجرای این توطئه، امنیت قفقاز جنوبی به خطر میافتد و بر همین اساس، ایران تأکید کرده است که چه با روسیه و چه بدون روسیه، در راستای امنیت قفقاز جنوبی حرکت خواهد کرد و البته معتقدیم که روسیه نیز به لحاظ راهبردی با این کریدور مخالف است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا