تحریف پیام ها از سوی میانجیگرایان، گرایشات متفاوت میانجیگران، عدم درک کامل منافع از سوی طرفین به دلیل نبودن رو در رویی و… از مضرات مذاکره غیرمستقیم است.
به گزارش سرمایه فردا، ترامپ بر مذاکره مستقیم با ایران تاکید دارد و حاکمیت و ایضا فدراتیو روسیه، مذاکره غیر مستقیم با امریکا را کافی و وافی و مفید می پندارند. و بعد کلی درباره فواید مذاکرات غیر مستقیم داد سخن داده شده است.
۱-عدم اطمینان
خطر اصلی در این گونه مذاکرات، افزایش درک نادرست پیام های رد وبدل شده میان طرفین است. در چنین شرایطی محتمل است که طرفین منظور یکدیگر را درک نکنند و یا میانجی ها پیام را اشتباه منتقل کنند. آیا چنین وضعی موجبات سردرگمی، ناامیدی و بلکه تشدید تنش نمی شود؟!
۲- هدر رفتن انرژی
مذاکره غیر مستقیم زمانبر و توانفرساست. برای پیام رسانی هر گزاره، ممکن است نیاز به بهره گیری از اصطلاحات پیچیده، کنایه و اشاره های ظریف و حتی بکارگیری ضرب المثل ها و…باشد؛ که واسطه ها از عهده آن بر نیایند. روشن است که فرایند این گونه مذاکرات خسته کننده و ناکارآمد است؛
۳- عدم شفافیت
در این گونه مذاکرات بیان روشن خواسته ها، نیازها و الزامات دشوار است. از آفتاب روشنتر است که چیرگی چنین وضعی منجر به ابهام بیشتر شده و دستیابی به توافق و تفاهم رضایت بخش برای طرفین را سخت می کند؛
۴- کاهش اعتماد
کمترین پیامد این گونه گفتگو، برقراری فضای حس عدم صداقت و بلکه ایجاد حس پنهانکاری در طرف مقابل است. چنین شرایطی به منزله ایجاد سدی در برابر یک رابطه مثبت خواهد بود؛
۵- مرگ فرصت ها
هنگامی که طرفین به روشنی و رو درو با هم گفتگو نمی کنند، به اغلب احتمال، فرصت های همافزایی و راه حل های مبتکرانه و خلاقانه کمرنگ و بلکه ناپدید خواهد شد؛
۶- افزایش تنش و تعارض
مسلم است هنگامی که بین طرفین رو درو پرسش و پاسخی برقرار نیست، احتمال تبدیل مذاکره به میدان تنش و تعارض افزایش خواهد یافت.
به فهرست دلایل ناکارآمدی مذاکره غیر مستقیم، می توان دهها مورد دیگر افزود؛ مانند: تحریف پیام ها از سوی میانجیگرایان، گرایشات متفاوت میانجیگران، عدم درک کامل منافع از سوی طرفین به دلیل نبودن رو در رویی، درازتر شدن روند و فرایند مذاکره، از دست رفتن ارتباط شخصی و لاجرم کاهش حس چشمی و زبانی، پیچیدگی های ساختاری به دلیل وجود وجود میانجیگران و…
در شگفتم که چرا رهبر که خود اهل سخن و منبر و بحث وفحص بوده است، به چنین گونه مذاکرات ابتری دستور داده است؟!!

چرا این بار مذاکره موفق است
به اغلب احتمال مذاکره ایران-امریکا این بار موفق است. چرا؟!
۱- فدراتیو روسیه با آن همراه است؛ سهل است که جمهوریاسلامی را تهدید کرده که در صورت حمله آمریکا هیچ کمکی به تهران نخواهد کرد؛
۲- ترامپ سخت درگیر چین است. در این کشاکش گرایش جمهوریاسلامی به واشنگتن فضایی پر غرور تاریخی و شکوهمند برای ترامپ ایجاد خواهد کرد؛
۳- کاخ سفید در پی کاستن از اصطکاکات خاورمیانه و تمرکز بر چین و در وهله بعد اکراین، اروپا و تعرفه ها است؛
۴- با چراغ سبز جمهوری اسلامی، کمپانی های آمریکایی بهترین بستر سرمایهگذاری را در ایران به دست خواهند آورد. فرصت های آمریکا در ایران به راحتی تریلیون دلاری خواهد بود.
کوتاه آن که با همسو شدن کرملین-کاخ سفید، بعید است مذاکرات عمان بی نتیجه رها شود. بلکه ممکن است مذاکرات طرفین در مدتی کوتاه تا بازگشایی نمایندگی ها در تهران و واشنگتن پیش رود.
سکانس نخست:
به گمانم جمهوری اسلامی در فضای کنونی که با وجود از دست رفتن سوریه، لبنان، عراق و عنقریب یمن، اگرسر سنجاقی راه گریز از مذاکره با آمریکای ترامپ وجود داشت، به هیچ روی تن به آن نمی داد. تقریبا همه امکانات و فرصت ها از دست رفته است؛
سکانس دوم:
فدراتیو روسیه که پیشتر با هر گونه حمله آمریکا و ناتو به ایران، حتی بدون درخواست و دعوت تهران نیمه شمالی کشور را هدف قرار می داد، حال به روشنی اعلام کرده که در صورت حمله آمریکا و اسراییل (اشغالگر) هیچ گونه کمکی به ایران نخواهد کرد؛
سکانس سوم:
اسرائیل(اشغالگر) امکان ندارد ایران اتمی، اگرچه ضعیف را بپذیرد. تفاوت اسراییل با آمریکا آن است که اولی در پی تغییر رژیم است و دومی در چارچوب اقتضائات استراتژیک جهانی به ایران می نگرد و در پی دستیابی بی دردسر و کم هزینه در این کشاکش است؛
سکانس چهارم:
در مجموع با وجود از دست رفتن حامیان بیرونی از جمله روسیه و حزب الله، قدرت اخلاقی کمرنگ حکومت (میزان وفاداری ملت به حکومت)، اشتباهات محاسباتی بزرگ پیشین؛ از جمله نادیده و یا کم توان دیدن دشمنان و تمسخر آنان، رجز خوانی های پهلوان پنبه ای و … در مجموع جمهوری اسلامی دو راه در پیش روی ندارد: یا تن دادن به جنگ یا پذیرش الف تا ی مذاکره با آمریکا؛ از جمله در فرم مذاکره.
بر پایه منطق ژئواستراتژی, بهترین راه برای ایران، تصمیم آبرومندانه برقراری مناسبات همه جانبه با ایالات متحده و پیامدهای کژدار و مریز آن است. البته با فهم این چالش که نفوذی های اسرائیل تا آخرین لحظه سدی در برابر آن خواهند بود. آنان با شاکله های گوناگون، از دو سو(میز ایران، میز آمریکا) در حال فعالیت شبانه روزی و بی وقفه هستند تا عمان آخرین جایگاه مذاکره بی نتیجه بماند.
از بامداد امروز تا کنون، بیش از ۲۰۰ یادداشت کوتاه و بلند در باره بی ارزشی و فریبکاری مذاکره فردای عراقچی- ویتکاف خوانده ام. دریک گزاره: همگی نویسندگان بیشینه در بند و گرفتار شاخه ها و برگ ها هستند و تهی از هر گونه استراتژیک بینی.
چنانچه با ایالات متحده گفتگوی منجر به توافق نکنیم، چه کنیم؟!!
۱- یعنی ایران ناگزیر تن به جنگ با دوگانه آمریکا-اسرائیل دهد؟!
۲- یعنی کشور و مردم، خواهی نخواهی زیر بمباران غزه گونه، تنها و بی کس و کار بمانند؟!
۳- یعنی دشمنی و بی اعتمادی ژرف با آمریکا و تقابل گسترده با او در عرصه های مختلف و استمرار تحریم ها باید همچنان ادامه داشته باشد؟!
۴- یعنی مناسبات با اروپا به دلیل مسائل هسته ای، حقوق بشر و کنش های منطقه ای ایران، همچنان بر مدار خصومت بچرخد؟!
۵- یعنی انزوای نزدیک به مطلق بین المللی ایران ادامه داشته باشد؟!
۶- یعنی پرونده هسته ای همچنان بین زمین و آسمان معلق مانده و مردم درد شدید تحریم ها را همچنان تحمل کنند؟!
۷- یعنی رقابت و تنش با عربستان و امارات همچنان در عمل مستمر بماند؟!
۸- یعنی با وجود شکست های نزدیک به مطلق، باز هم در صدد زنده کردن تشکلات انقلابی در سوریه و لبنان و عراق و یمن برآییم؟!
۹- یعنی همچنان دشمنی پر هزینه و خانمانسوز مستقیم و غیر مستقیم با اسرائیل (اشغالگر) ادامه یابد؟!
۱۰- یعنی همچنان تسلیم پیامدهای خانمانسوز بی ثباتی در افغانستان و عراق شده و چالش های سخت امنیتی درونی آنان را خریدار باشیم؟!
۱۱- یعنی باز هم قرار است تطابق نداشتن ایران با نظم نوین جهانی استمرار پیدا کند؟!
۱۲- یعنی باز هم در جهت دلخوشی اقلیتی کوچک و بی عقل، قرار است در انزوای منطقه ای و جهانی غلت بخوریم؟!
۹۹- یعنی…