پدرخوانده مافیا کیست
پدرخوانده مافیا کیست

عموم تصور می‌کنند که مافیا در فقدان قانون است که رشد می‌کند. حال آنکه دقیقا جریان برعکس است. پدرخوانده مافیا از قانون تغذیه می‌کند.

در یکی از شهرهای ایتالیا جوانی بود به نام آلفردو بود که بعدها پدرخوانده مافیا شد. آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی می‌فروخت. او هر بطری عرق سگی را به قیمت دو لیره می‌فروخت. هزینه تولید عرق سگی چیزی حدود ۱٫۸ لیره بود.

برای همین آلفردو در ازای فروش هر بطری عرق سگی چیزی حدود ۰٫۲ لیره سود می‌برد. او در روز ۲۰۰ بطری عرق می‌فروخت.و لذا درآمدش روزانه ۴۰ لیره بود و با این ۴۰ لیره با مادرش به دشواری زندگی می‌گذرانید.

روزی از روزها دولت بنیتو موسولینی قانونی امضا کرد که در آن خرید و فروش عرق سگی ممنوع اعلام می‌شد. اینگونه بود که فردای آن روز ماموران پلیس به مغازه او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.

بیچاره تنها و سرگردان آلفردو به پارک پناه برد. او در پارک ناراحت و غمگین شروع به راه رفتن کرد و بر بخت بد خود بسی گریست و گریست. در حالی که سرش را به درختی تکیه داده بود داشت هق هق میزد و از زمین و زمان دل چرکین بود.

ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت : هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم. بد جوری تو خماری موندم رفیق. امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردند. من هم نمی‌دونم باید از کجا عرق گیر بیارم. تو چیزی تو خونه ات داری به من بدی ؟ من حاضرم به جای دو لیره ، بهت ۱۰ لیره پول بدم.

آلفردو در بهت فرو رفت. سریع به خانه رفت و در زیر زمین به جست و جو پرداخت. تعدادی بطری عرق سگی پیدا کرد. یکی از آنها را در یک کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دوباره به پارک برگشت و بطری را دست مشتری داد. ده لیره را گرفت.

مافیا چگونه شکل گرفت

او در پایان به مشتری گفت : اگه باز هم خواستی بیا همینجا. به دوستان قابل اعتمادت هم بگو. اسم رمز هم این باشه: آقا ببخشید ! شما دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟”
در روزهای بعد هم آلفردو به پارک می‌رفت. هر روز تعداد بیشتری پیدایشان می‌شد. در هفته اول مشتری های او به ده تن رسیده بود. در هفته دوم مشتری های او سی تن شده بودند.

درآمد او کم کم روزانه به ۲۰۰ لیره رسیده بود. او خانه ای جدید خرید. برای مادرش خدمتکار گرفت که لازم نباشد کار کند. با ویتوریا ی جوان نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید. دوستان جدیدی پیدا کرد: لئوناردو، کارلو و الساندرو.

کم کم شهرتش فزونی گرفت. طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه دارد عرق سگی میفروشد. این گونه بود که ماموری را برای تحقیقات روانه کرد.
مامور فردایش به اداره برگشت و گفت نه قربان . آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است.
مامور دیگری را فرستاند و او هم همین را گفت. مامور دیگر هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست.

چگونه نفوذ می‌کند

آن ماموران برای حق السکوت روزانه ۵ لیره از آلفردو شیتیل میگرفتند و هر از گاهی هم از خود آلفردو عرق می‌خریدند. آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد. کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.
گذشت تا اینکه بنیتو موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد.

او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد اما افسوس که دیگر دیر شده بود. آلفردو حتی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود. از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات موسولینی بود. این شخص از کل کشور برای آلفردو اطلاعات می آورد. مرتب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج می‌کرد.

در نهایت آلفردو با متفقین متحد شده و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد. بعد از روی کار آمد نظام جدید، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل می‌شدند. در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که پدر خوانده مافیا کیست.
چند بار چند تن از سیاستمداران مستقل تلاش کردند که خرید و فروش عرق سگی را بار دیگر آزاد گرداندند اما همگی به شکل فجیعی ترور شدند.

عموم تصور می‌کنند که مافیا در فقدان قانون است که رشد می‌کند. حال آنکه دقیقا جریان برعکس است. پدرخوانده مافیا از قانون تغذیه می‌کند. منتهی یک قانون اضافی (نامناسب) ایجاد می‌کنند. هر جا قانون اضافه باشد مافیا آنجا است