فریاد یک زن علیه سکوت پاریس

فریاد یک زن علیه سکوت پاریس

در قلب فرانسه، جایی که روزی نماد دموکراسی و حقوق بشر بود، حالا صدای یک زن ایرانی به جرم حمایت از غزه در انفرادی خاموش شده است. مهدیه اسفندیاری، دانشمند و فعال، قربانی تناقض‌های آشکار سیاست‌های غربی شده؛ جایی که حمایت از مظلوم جرم است و نقد از ظالم، ممنوع. این گزارش، روایتی است از جاهلیت مدرن، زن، زندگی، انفرادی—و فریادی که دیپلماسی ایران باید از آن آغاز شود.

به گزارش سرمایه فردا، دهانت را می‌بویند مبادا گفته باشی فلسطین. هیس! دختران (در حمایت از غزّه) فریاد نمی‌زنند. این قانون سرزمین موسیوها و مادام‌هاست. شش ماه است که سهم دختر ایرانی از حقوق بشر فرانسوی، تفتیش عقاید قرون‌وسطایی شده. آنها که در نقش پلیس بد فرو رفته‌اند، هیچگاه نمی‌توانند رُل یک قاضی خوب را بازی کنند. وقتی سیاست‌بازان بطلمیوسی دنیا، رژیم مسلّط بر سرزمین‌های اشغالی را قبله عالم می‌دانند و  گالیله‌های حقیقت‌باور را به محبس سکوت و کرنش می‌کشانند، با جاهلیت مدرن روبرو هستیم. کجاست ویکتور هوگو تا بجای شخصیت خیالی ژان والژان، داستان واقعی مهدیه اسفندیاری را بنویسد و آزادگان جهان را علیه بی‌عدالتی سیستماتیک دستگاه قضایی فرانسه بشوراند.

بله با این ماجرا، دُم خروس آزادی بیان در سرزمین خروس‌ها بیرون زده. چرا؟ چون قطب توریستی جهان، محکم پشت مخوف‌ترین باند تروریستی دنیا ایستاده. چون در مهد دموکراسی عالم، حمایت از مظلوم و انتقاد از ظالم جرم‌انگاری شده. چه غم که شامّه‌ی وجدان‌های بیدار بشری رایحه‌شناس است و بوی تعفّن پیمانکار کارهای کثیف غرب وحشی را نمی‌توان پشت ادوکلن‌های لاکچری فرانسوی پنهان کرد. چه باک که جلیقه‌زردهای بی‌باک هنوز آتش زیر خاکستر نافرمانی مدنی‌اند و وای به روزی که علیه سیاست‌های حمایتگرانه پاریس در پشتیبانی از کودک‌شان صهیونیست، قیام کنند و زبانه بکشند.

 

خبری از جنبش‌های زنانه و همبستگی موسیو نیست

آنجا بیخ گوش شانزلیزه دختری دارد زن، زندگی، انفرادی را تجربه می‌کند، اما اینجا خبری از جنبش‌های زنانه و همبستگی موسیو مکرون با آنها نیست. آری فرهنگ فرانسویِ تکریم زن را نه در گرامیداشت لبخند ژوکوند، بلکه در اشک‌های مظلومانه‌ی مهدیه در تنهایی زندان پاریس باید جستجو کرد. با بی‌حجابی اجباری زن مسلمان در ندامتگاه‌های فرانسه باید به حقیقت آزادی غربی در انتخاب نوع و میزان پوشش پی برد. وقتی سی هزار زن و دختر بیگناه فلسطینی مظلومانه در غزّه کشته می‌شوند و کک احدی از رجال و نسوان سیاسی الیزه نمی‌گزد، آنجا قبرستان است نه دفتر ریاست جمهوری.

بگذار بلند بگویم تا همه دنیا بفهمد؛ لیدیز اند جنتلمن! جای زن دانشمند ایرانی، زندان فرانسوی نیست. آهای دستگاه محترم دیپلماسی! یک ایران، چشم‌انتظار مهدیه است و اسفندیاری هم‌اکنون نیازمند یاری سبز شماست. مذاکره با اروپا را از اینجا آغاز کنید.

دیدگاهتان را بنویسید