شستا صندوق کارگران یا امپراتوری مدیران؟

شستا صندوق کارگران یا امپراتوری مدیران؟

در شرایطی که منابع شستا باید صرف رفاه، درمان و بازنشستگی کارگران شود، این شرکت به حیاط خلوتی برای عزل و نصب‌های سیاسی و ساختارهای پرهزینه بدل شده است. گزارش پیش‌رو با نگاهی انتقادی به وضعیت فعلی شستا، از بی‌ثباتی مدیریتی تا ناکارآمدی هلدینگ‌ها، خواستار بازگشت این نهاد به مأموریت اصلی‌اش یعنی صیانت از حقوق بیمه‌شدگان است.

حمید نجف: شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا) که قرار بود بازوی اقتصادی سازمان تأمین اجتماعی و حافظ منافع بیمه‌شدگان باشد، امروز به ساختاری متورم و پرهزینه از هلدینگ‌ها و شرکت‌های تابعه بدل شده است؛ مجموعه‌ای که به‌جای خلق ارزش، بخش عمده‌ای از منابع کارگران را صرف اداره خود می‌کند. در حالی که وعده‌هایی برای کوچک‌سازی، تجمیع و واگذاری داده شده بود، شستا همچنان با ده‌ها هزار مدیر، کارمند و ساختارهای ناکارآمد به حیات خود ادامه می‌دهد.

جناب آقای دکتر پزشکیان

شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا) قرار بود بازوی اقتصادی سازمان تأمین اجتماعی باشد، اما عملاً به یک امپراتوری متورم از هلدینگ‌ها و شرکت‌های تابعه بدل شده است؛ ساختاری پیچیده که بخش بزرگی از منابع بیمه‌شدگان و کارگران را می‌بلعد، بی‌آنکه بازدهی متناسب ایجاد کند. سال‌ها پیش، مدیرعامل وقت شستا وعده داد هلدینگ‌ها از ۹ به ۵ تجمیع شوند، ۱۴۰ شرکت واگذار شوند و شستا از «حیاط خلوت سیاسیون» خارج شود. اما امروز، هلدینگ‌ها همچنان پر از مدیران ریز و درشت، کارشناسان متعدد و هزینه‌های سنگین پابرجاست.

شما بهتر از هر کسی می‌دانید که شستا اکنون چندین هلدینگ بزرگ دارد که از جمله می‌توان به هلدینگ نفت، گاز و پتروشیمی تأمین (تاپیکو)، سرمایه‌گذاری دارویی تأمین (تیپیکو)، سیمان تأمین (سیتا)، مدیریت توسعه انرژی تأمین در نیروگاه و انرژی‌های نو، سرمایه‌گذاری عمومی تأمین در سهامداری و خدمات متنوع، صنایع عمومی تأمین در فلزات، معادن و خدمات متفرقه، بیمه، بانک و خدمات مالی در حوزه مالی و بیمه‌ای، و هلدینگ سلولزی (تاسیکو) اشاره کرد.
تمام این هلدینگ‌ها مجهز به انواع مدیران ریز و درشت و کارشناسان و کارمندان و خدمه هستند؛ اما پرسش اینجاست که با وجود این حجم از ساختار و هزینه، کار اصلی‌شان چیست؟ و خروجی ملموس‌شان کدام است؟

به‌ویژه هلدینگ تاپیکو که ظرف یک سال چهار سرپرست عوض کرده؛ بی‌ثباتی مدیریتی مزمن و نگران‌کننده‌ای که به جای خلق ارزش، منابع را مستهلک می‌کند. هلدینگ‌هایی مانند تاسیکو یا صنایع عمومی تأمین هم در عمل به مرزهای غیرضروری کشیده شده‌اند و بسیاری از وظایف آنها را می‌توان با یک شرکت مشاوره یا حسابرسی خصوصی به‌مراتب بهتر و کم‌هزینه‌تر انجام داد.

به جای آنکه وزیر کار و مدیرعامل شستا به طور جدی درگیر ساماندهی هلدینگ‌ها، کوچک‌سازی و ادغام شوند، بیش از یک سال است که وقت و انرژی خود را صرف عزل و نصب‌های پی‌درپی، انتخاب‌های فرمایشی و رقابت‌های درونی تلف کرده اند. نتیجه این روند، بی‌ثباتی مدیریتی، افت بهره‌وری و ادامه حیاط خلوت سیاسی است.

آقای پزشکیان:

آیا از وضعیت وخیم سازمان تأمین اجتماعی و شستا بی‌خبرید؟ منابع شستا «حق‌الناس» است؛ پول بیمه‌شدگان و کارگران است نه سرمایه سیاسیون. این همه هلدینگ و شرکت و مدیر، به جای خلق ارزش، بخش بزرگی از منابع را صرف اداره خود می‌کنند. سال‌ها وعده داده شد که شستا کوچک شود، اما همچنان با ده‌ها هزار کارمند و مدیر ادامه دارد.

ما از شما می‌خواهیم:

۱) تجمیع واقعی هلدینگ‌ها را هر چه سریعتر نه در حد شعار، دنبال کنید.

۲) واگذاری مدیریت پروژه‌ها به بخش خصوصی و تبدیل شستا به یک نهاد سرمایه‌گذاری شفاف و چابک را در دستور کار قرار دهید.

۳) بررسی دقیق کارایی هلدینگ‌هایی مانند «تاسیکو» که هنوز حتی بسیاری از مردم نمی‌دانند دقیقاً چه می‌کنند را شروع کنید.

۴) به عزل و نصب‌های فرمایشی پایان و حرکت به سمت ثبات مدیریتی و تخصص محور را آغاز کنید.

با یک شرکت مشاوره و حسابرسی بخش خصوصی می‌توان همان خروجی را با کسری از این هزینه‌ها به دست آورد. اگر هدف، حفظ حقوق کارگران است، این پول باید صرف درمان، رفاه و بازنشستگی شود، نه پرداخت حقوق به مدیران و کارمندان بی‌اثر، از وضعیت شرکت هواپیمایی آسمان درس بگیریم.

دیدگاهتان را بنویسید