معیار شایسته سالاری در جامعه
معیار شایسته سالاری در جامعه

هنگامی که موضوع شایسته سالاری مطرح می‌شود اساسی ترین پرسش آن است که براستی شایسته سالاری در جامعه اگر اجرا شود چگونه خواهد بود؟

به گزارش سرمایه فردا، شایسته سالاری معمولا به «کسب جایگاهها اجتماعی» و «تصدی مشاغل» اشاره دارد . آنچه در حرفه های گوناگون شایستگی را معلوم می‌کند میزان «توانایی ها و دانش» فرد در فعالیت به آن رشته ی بخصوص است.
اما در مدیریت «فاکتور دیگری» بجز مهارت و تخصص فنی هم به میان می آید. آنچه که مدیر یا مدیران یک مجموعه را از سایر کارشناسان جدا می سازد «اختیارات اضافی» آنها ست. این اختیارات به مدیر اجازه میدهد در اداره مجموعه تحت مدیریت «تغییراتی نیکی» پدید آورد یا از آنها «سوء استفاده» نماید .
بنابر این مدیران جدا از آنکه میبایست در زمینه فنی و تخصصی مورد نیاز مجموعه خود مهارت داشته باشند لازم است تا اندازه ای «امین»، پایبند به اصول «اخلاق» و «قانونمدار» نیز باشند .

جایگاه قانون برای شایسته سالاری

در جامعه ای که نهادهای گوناگونی روی مدیران«نظارت» دارند و «حاکمیت قانون» آنچنان محکم و ریشه دار شده که مدیران کمترین امکان قانونگریزی ندارند، تنها «معیار» انتخاب مدیران شایستگی های «تخصصی و مهارتی» است . اما هر اندازه قانونمداری در جامعه ای کم رنگ تر باشد و نهادهای نظارتی بر مدیران ضعیف و دچار «تعارض منافع» باشند یا اصولا وجود نداشته باشند. معیار شایسته سالاری از تخصص به اخلاق مداری مدیر«مایل» میگردد. در این مجموعه ها هنگام انتخاب مدیران پیش از و بیش از آنکه انتظار فعالیتهای تخصصی مطرح باشد شایستگی افراد میزان قانونمداری،عدم سوء استفاده شغلی و رانت است. در این حالت ترجیح داده میشود یک مدیر هرچند با دانش و مهارت کمتر لیکن اخلاق مدار باشد زیرا تنها «ابزار کنترل» تنها وجدان و منش فرد است.
با توجه به وضعیت نهادهادهای نظارتی کنونی سازمانهای نظام مهندسی شرایط به گونه‌ای است که انتظارات اعضای سازمان از مدیران خود در سطوح بسیار «پایین و ابتدایی» مانند اخلاق مداری ، وفاداری به قانون، شفافیت و پاسخگویی است. در این فضا ارزیابی ها به این سو سوق می یابد که «چگونه» میزان پایبندی یک فرد به قانون و اخلاق مشخص می‌شود ؟ آیا می‌توان«روشها و ابزاری» یافت تا با آنها پیش از انتخاب افراد تا اندازه‌ای عملکرد آینده را پیش بینی نمود؟