چرا سرعت گردش پول کاهش یافته است
چرا سرعت گردش پول کاهش یافته است

سرعت گردش پول کاهش یافته است. این مسأله در نتیجه دخالت دولت‌ها رخ می‌دهد و در مقابل پایه پولی و نقدینگی بالا می‌رود.

به گزارش سرمایه فردا، چرا در ایالات متحده سرعت گردش پول افت کرد؟ در قسمت قبل راجع به این صحبت کردیم که در ایالات متحده طی دوره‌ی ۱۲ ساله‌ی منتهی به دسامبر ۲۰۱۹، به رغم این‌که  نقدینگی چیزی حدود ۲۰۰% رشد کرد، و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی بسیار ملایم و چیزی در حدود ۲۲% بود، نرخ تورم به هیچ عنوان خیز برنداشت. هم‌چنین به این نتیجه رسیدیم که تنها کاهش شدید سرعت گردش پول این مشاهدات را توضیح می‌دهد.

بدین معنی که اگرچه  حجم پول موجود در حساب‌های دیداری و گاوصندوق‌ها بسی بزرگ‌تر شد، به‌طور متوسط  این وجوه با سرعت بسیار کم‌تری در بازار کالا و خدمات گردش پیدا کرد، و تقاضای نسبتا کم‌تری ایجاد کرد. بدین‌ترتیب ارزش اسمی تقاضای ایجاد شده برای کالاها و خدمات، تنها اندکی بیش از ارزش واقعی کالاها و خدمات عرضه‌شده از آب درآمد، و بنابراین شاخص عمومی قیمت‌ها به میزان نسبتاً ناچیزی به سمت بالا جابه‌جا شد.

اما چرا در دوره‌ی موردبررسی سرعت گردش پول تا این حد کاهش یافت؟ 
بانک مرکزی امریکا پس از شروع بحران مالی ۲۰۰۷ شدید‌ترین و طولانی‌ترین مداخلات خود در تاریخچه‌ی نظام بانکی ایالات متحده را اعمال کرد. در نتیجه‌ی این مداخلات، حجم انواع پول از پایه‌ی پولی، و ذخایر گرفته تا نقدینگی به شدت رشد کرد، و در نتیجه‌ی وفور نعمت، هزینه‌ی اجاره‌ی انواع پول، ( نرخ‌ بهره)  از نرخ بهره‌ی بین بانکی گرفته تا نرخ بازده اسنادخرانه، اوراق خزانه و قرضه‌ی شرکتی به‌شدت کاهش یافت.

تاثیر ورود پول به بورس بر روی سرعت گردش پول

بانک مرکزی امریکا در طول این مدت با پول‌پاشی و سرکوب بلندمدت و شدید نرخ بهره، چشم‌انداز بازاری بزرگ و مبتنی بر انتظارت را بسیار روشن کرد؛ بازاری که دارایی‌های موضوع معاملاتش مستقیما با نرخ بهره ارزش‌یابی می‌شوند؛ بازاری که بسی بیش از سایر بازارها با سرکوب نرخ بهره سرافراز می‌شو د, بازار مالی است.

فدرال رزور در طول این مدت، ترجیحات زمانی مصرف کنشگران اقتصادی را به نفع بازار سرمایه در مقابل بازار کالاها و خدمات جابه‌جا کرد؛ به نفع سرمایه‌گذاری در مقابل مصرف؛ به نفع مصرف آتی در مقابل مصرف فعلی کرد.

بانک مرکزی امریکا دائما این پیام را به صاحبان نقدینگی (سپرده‌گذاران) مخابره کرد که به بازاری مراجعه کنند که به‌نفع آن بازار نرخ بهره را سرکوب کرده است؛ پیام داد که اگر سپرده‌گذاران صبر کنند، و وجوهشان را به جای بازار کالا و خدمات در بازار سرمایه مصرف کنند، پاداشی بزرگ در انتظارشان است. این‌گونه بود که وجوه سپرده‌گذاران به طمع چشم‌اندازی که فدرال رزرو تصویر کرده بود، به سمت بازار سرمایه سرازیر شد، و سرعت گردش پول در آن بازار دوچندان شد.

فعالان بازار سرمایه پیام بی‌ابهام زعیم بازار پول را به‌وضوح دریافتند، و قیمت سهام را به عرش رساندند. شاخص کل ویلشایر ۵۰۰۰ به‌طرز بی‌سابقه‌ای رکورد  شکست، و طی ۱۲ سال چیزی نزدیک به ۲۰۰% رشد کرد. فعالان بازار اوراق بهادار با درآمد ثابت نیز قدوم پیک خوش‌خبر فدرال رزرو را بر سر گذاشتند، و به طمع عایدی سرمایه‌ی ناشی از نرخ‌های بهره‌ی رو به کاهش، رکوردهای قیمتی جدید به یادگار گذاشتند.

بنابراین، اگرچه سرعت گردش پول در بازار کالایی کاهش یافت، وجوه با سرعتی  خیره‌کننده در بازار سرمایه جریان یافت. تورمی که در شاخص بهای مصرف‌کننده مشاهده نشد در شاخص‌های بازار سهام ایالات متحده نمایان شد. طی این دوره در واقع اقتصاد ایالات متحده متورم شد، ولی نه آن بخشی از اقتصاد که در شاخص بهای مصرف‌کننده لحاظ می‌شود.

بر این اساس در دوره‌ای که گذشت این اصل که ” فراوانی موجب کاهش ارزش”  می‌شود، هم‌چنان برقرار بود. منتها این بار فراوانی نه موجب کاهش ارزش پول در مقابل کالاها و خدمات، بلکه در مقابل دارایی‌های مالی شد. اصول هرگز نمی‌آیند و نمی‌روند، از اول بوده‌اند!  در قسمت بعدی در مورد این اصل فراموش شده صحبت خواهیم کرد. 

اگر بپذیریم که افق بازار سرمایه‌ی ایالات متحده به‌واسطه‌ی مداخلات بانک مرکزی آن کشور بسیار روشن شد؛ و باز هم اگر بپذیریم که جذابیتی که بواسطه‌ی مداخلات فدرال رزور ایجاد شد، گردش پول را از بازار کالاها و خدمات به بازار سرمایه منحرف کرد، سوال اساسی پیش روی ما قرار می‌گیرد : اگر افق بازار سرمایه‌ی امریکا به هر دلیلی تیره شود، این حجم بزرگ پول کدام بازار را هدف قرار می‌دهد؟ به این سؤال نیز در قسمت پنجم “داستان بحران بزرگ” می‌پردازیم.


سرعت گردش پول کاهش یافته است. این مسأله در نتیجه دخالت دولت‌ها رخ می‌دهد و در مقابل پایه پولی و نقدینگی بالا می‌رود.