بازگشت رقابت ژئوپلیتیکی
بازگشت رقابت ژئوپلیتیکی

در دوره رقابت ژئوپلیتیکی ، دولت‌ها به شرکت‌های چندبعدی نیاز دارند تا در گام اول نقش بین‌المللی را تثبیت کرده و در گام دوم، آن را جهش دهند.

به گزارش سرمایه فردا، امروز آمریکا در نقطه‌ای ایستاده که باید بر اساس دیدگاه همیلتونی (که معتقد بود سیاست اقتصادی یک استراتژی است و بالعکس) یک هم‌بست درهم‌تنیده است. که از چهار عنصر مهم شامل «اطلاعات – مالیه – کسب‌وکارهای بزرگ – دولت» ایجاد کند. این یعنی حکمرانی در دنیای جدید نیازمند چهار عنصر حیاتی است: ۱. دولت قوی و ماموریت‌گرا؛ ۲. همکاری و تعامل گسترده با کسب‌و‌کارهای بزرگ (نه تلاش برای کوچک کردن آنها)، ۳. جمع‌آوری، ذخیره‌سازی و بهره‌برداری از اطلاعات به عنوان عنصر حیاتی قدرت دولت‌ها و در نهایت همکاری نزدیک دولت با بخش مالی.
انگاره‌های حکمرانی در زمانه رقابت‌ و تخاصم‌های ژئوپلیتیک، اساسا با انگاره‌های دوره جهانی‌شدن متفاوت هستند. به عنوان مثال در عصر رقابت ژئوپلیتیکی کنونی،.واشنگتن بیشتر باید نگران این باشد که آیا شرکت‌های فناوری پیشرو، به‌اندازه کافی قوی و دارای منابع کافی هستند. تا از رقبای چینی خود جلوتر باشند تا اینکه نگران این مطلب باشد.آیا شرکت‌های فناوری ایالات متحده بیش از حد معقول در حال بزرگ‌شدن هستند یا خیر.
بررسی‌های تاریخی نیز نشان می‌دهد که در دوره رقابت ژئوپلیتیکی ، دولت‌ها به شرکت‌های بزرگ‌مقیاس و چندبعدی (شرکت‌هایی که بتوانند به صورت همزمان در حوزه‌هایی نظیر انرژی، صنعت، لجستیک، فناوری، تجارت کامودیتی‌ها با مقیاس بالا و … کنش کنند) نیاز دارند تا در گام اول نقش بین‌المللی خود را تثبیت کرده و در گام دوم، آن را جهش دهند. این گزاره خاصِّ زمانه حاضر نیست بلکه در دوره‌های تغییر نظم، کشورهای جهان برای تعیین نقش جدید خود و ایضاً برای ارتقای جایگاه خود در هرم قدرت بین‌المللی، بازیگران بزرگ‌مقیاسی را تولید می‌کنند تا بتوانند وارد فضای گفتگو و معامله با سایر کشورها بشوند.

دلیل افزایش رقابت ژئوپلیتیکی

مشخصاً این نهادهای بزرگ‌مقیاس حاکمیتی، به‌نوعی درصدد پاسخ به مهم‌ترین سؤال توسعه‌ای و تمدنی کشور میزبان خود بوده‌اند. برای مثال کمپانی‌های هند شرقی و یونایتدفروت (United fruit)، به ترتیب وظیفه تمهید کنش فرامرزی بریتانیا و ایالات متحده آمریکا را فراهم می‌کرده‌اند. دارپا (DARPA) و ناسا (NASA) در تقابل جنگ سردی میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه جماهیر شوروی (که هر کدام در صدد کسب برتری فناورانه و اعتبار سیاسی-نظامی-امنیتی) نقشی اساسی ایفا کرد. زمینه تفوق فناورانه آمریکا بر شوروی را فراهم کردند. در حقیقت، در آن دوران، این چالش، مهم‌ترین سؤال توسعه‌ای زمانه بوده است. اساساً جنگ سرد با همین وجه مشخصه رقابت ژئوپلیتیکی شناخته می‌شود.

جایکا (JICA) اگرچه به‌ظاهر، نهادِ فنی سرمایه‌گذاری بین‌المللی ژاپن در زیرساخت‌های خارجی است اما اهداف ژئوپلیتیک در ورای سیاست‌ها و اقدامات این نهاد قابل‌مشاهده است. دوبی‌ورلد (DP world) توانسته است از همبست حوزه‌های کارکردی (نظیر حوزه لجستیک، تجارت، روابط مالی و بانکی و…)، قدرت بین‌المللیِ مبتنی بر اقتصاد و تجارت برای امارات متحده عربی فراهم کند. سیتیک‌گروپ (CITIC group) به‌عنوان یک شرکت چندبعدی و چندوجهی که در حوزه‌هایی نظیر منابع و انرژی، ساخت‌وساز، پیمانکاری مهندسی، املاک و مستغلات، زیرساخت و… فعالیت دارد توانسته است به اهداف و جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک چین در عرصه بین‌الملل جامه عمل بپوشاند.

دوره تغییر نظم جهانی

زایباتسوها (Zaibatsu) و کایرتسوها (Keiretsu) در ژاپن، نقش اساسی پس از بازسازی میجی (۱۸۶۸) یافتند؛ در طول جنگ جهانی اول و در زمان درگیری محدود ژاپن در جنگ، زایباتسوها به آن کشور مزیت‌های صنعتی و تجاری بزرگی دادند. همچنین پس از جنگ جهانی دوم، کایرتسوها به عامل اصلی رشد اقتصادی فوق‌العاده ژاپن تبدیل شدند. زیرا در تجمیع منابع، سرمایه‌گذاری‌های انجام شده توسط این گروه‌ها در صنایعِ درحال‌توسعه به‌اندازه کافی بزرگ بود. در نهایت توانست این صنایع را در سراسر جهان رقابتی کند. در نهایت چبول‌ها (Chaebol) در کره جنوبی، نقشی جدی در اقتصاد کره ایفا می‌کنند به‌نحوی‌که در سال ۲۰۲۱، ۱۰ چبول بزرگ کره‌ای، نزدیک به ۶۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کره را در دست داشتند.
بر این اساس به نظر می رسد در دوره تغییر نظم جهانی ، بیش از آنکه بر کوچک کردن نهادهای بزرگ مقیاس حاکمیتی تأکید شود. باید بر بازتعریف نقش این شرکت ها و نهادها در راستای پاسخ به مهمترین سؤال توسعه‌ای کشور (جانمایی جدید و بازیابی نقش در نظم آینده) تمرکز شود.