چگونه نظام سرمایه داری راهکار ثروتمند شدن را می‌دهد
چگونه نظام سرمایه داری راهکار ثروتمند شدن را می‌دهد

به گزارش سرمایه فردا، راهکار ثروتمند شدن در نظام سرمایه داری کسب دانش است‌. با تکیه بر دانش و ملکیت خصوصی طبقه فقیر ثروت کسب می‌کند.

مائوئیسم با رویکرد مارکسی و اجتناب از سیاست‌های لنینی راه‌ را بر شناخت سرمایه داری باز کرد. به عبارت دیگر در جریان گسترش اندیشه‌های مارکسیستی در چین بیش از آنکه تشکیل جامعه کمونیستی مردم را تحت تاثیر قرار دهد رویکرد مارکسیستی برای درک جریان سرمایه‌داری و راهکار ثروتمند شدن نقش ایفا کرد. به‌همین خاطر مارکسیست لنینیست‌ها حزب کمونیست چین را رویزیونیسم می‌دانستند. در دایره مارکسیسم ارتدوکس نمی‌دانستند.

حزب کمونیست چین با یک میلیارد جمعیت مواجه بود که در فقر زندگی می کردند. اما با  کمونیسم هیچ اتفاقی نمی‌افتاد، چون ثروتی وجود نداشت که بطور اشتراکی منافع آن تقسیم شود. لذا نقش مارکسیسم مائوئیسم در چین کشف قدرت ثروت آفرینی سرمایه داری بود. به عبارت دیگر حزب کمونیست چین بیش از آنکه رویکرد لنینی را در پیش بگیرد با مارکس مانوس شد. مارکس نیز جامعه سرمایه‌داری را پیشرفته‌ترین نظام اقتصادی طول تاریخ می‌دانست. از این رو چینی‌ها از دل نظریه مارکسیسم، سرمایه داری را شرط ثروت و کاهش فقر تشخیص دادند.

در واقع اقتصاد بازار در چین بر حزب کمونیست فائق آمد و حزب کمونیست را با خود همراه کرد. دقیقا این عمق و نفوذ اقتصاد بازار در چین بود که مارکسیسم را با قرائتی جدید روبرو کرد. اکنون نیز حزب کمونیست چین و بخصوص  آقای شئ در مسیر فتح بازار های جهان حرکت می کند. به‌طوریکه امروز چین پدیده‌ای موفق در دور زدن مارکسیسم است.

در حقیقت هر کجا بازار از نفوذ عمیق تاریخی برخوردار باشد. مارکسیسم و حتی سوسیالیسم دچار تجدید نظر خواهد شد. رنگ بازار بخود خواهد گرفت حتی اگر چه با یک بازار مسلط هنوز فاصله داشته باشد.

راهکار ثروتمند شدن کسب دانش است


اقتصاد سرمایه داری در چین پیوندی عمیق میان دانش و ثروت برقرار کرد. اما این دانش اختصاص به بعضی علوم نداشت. بلکه در کنار علوم طبیعی علم انسانی را در بر می‌ گرفت. چون در عصر اقتصاد بازار  بهره‌مندی از نعمات سرمایه داری تنها در برخورداری از چند علم خاص نبود. بلکه تمام هستی معنوی انسان را به میدان آورد.

به عبارت دیگر برای بهره‌مندی از نعمات اقتصاد بازار صرفا دانش فنی موجب کسب ثروت نمی شود. بلکه آدمی بعنوان یک موجود با شعور و تفکر به عرصه کسب درآمد وارد شده‌است.

در ابتدای ظهور سرمایه داری فقط علومی مثل ریاضیات یا پزشکی، مهندسی، مکانیک یا فیزیک  می‌توانست راهی برای کسب ثروت با راه اندازی یک بنگاه تولیدی باشد. 

اما تدریجا در اقتصاد سرمایه داری سایر علوم نظیر روانشناسی، تاریخ، جامعه‌شناسی، اقتصاد و مردم شناسی نیز مفید تشخیص داده شدند. اساسا دانش و ثروت روز به روز به یکدیگر نزدیک‌تر شدند. به این سبب در کنار مالکیت خصوصی بعنوان منشاء ثروت، رقیبی تازه نفس بعنوان دانش به عرصه کسب ثروت افزوده شد. از این رو بنگاه‌هایی شکل گرفت که حاصل  تجمیع مالکیت خصوصی و حاملان دانش بود.

در چنین شرایطی به هیچ عنوان فقط مالکیت خصوصی منشاء ثروت شناخته نشد. بلکه دانش و اطلاعات بعنوان شریک تازه از راه رسیده و سپس مالکیت خصوصی پا به عرصه اقتصاد گذاشت.

اگر تا پیش از  ظهور سرمایه داری تنها مالکیت خصوصی اساس کسب ثروت، سود و درآمد و اجاره بود. اینک حاملان دانش نیز با وجود اینکه از مالکیت خصوصی محروم بودند می‌توانستند با دانش کسب ثروت کنند. از این مسیر مالکیت خصوصی برای خود فراهم کنند.‌ به‌این خاطر دوران تسلط قاطع و بلامنازع  مالکیت خصوصی بعنوان منشاء کسب درآمد افول کرد.

مالکیت خصوصی عامل شکل‌گیری سرمایه

دانش بطور کلی حتی فلسفه‌دانی و تاریخ‌دانی از مزیت جدیدی برخوردار شد و در فرایند ثروت‌آفرینی مشارکت جست. از این نظر در عصر سرمایه داری فقر بی معنا است. چون هرکس که از مالکیت خصوصی محروم است، می‌تواند زحمت بکشد. با مطالعه و اندیشه به دانش مجهز شود. با بکار بستن آن کسب درآمد و ثروت کند.

به این خاطر در اقتصاد بازار کسی فقیر می ماند که نسبت به کسب دانش تنبلی می کند. حاضر نیست برای کسب ثروت از طریق اندوختن دانش به درآمد و ثروت برسد. در یک کلام خوش گذرانی و تن آسایی فرصت زحمت مطالعه و تحقیق را از او سلب می‌کند. پس چاره ای ندارد جز آنکه به فقر تسلیم شود. از این رو در اقتصاد سرمایه داری کسی که تلاش ورزد فقیر نمی ماند.

این موهبتی است که در تمام تاریخ سابقه نداشته است. فقیر ماندن نتیجه دست روزگار  و سرنوشت محتوم نیست. بلکه دقیقا فرد خودش فقر را برخود تحمیل می‌کند. چون حوصله کسب دانش و آگاهی و اطلاعات را نداشته است.
سرمایه داری اساسا بساط فقر پروری را برچید و گدایی را عملی زشت و دون شان انسان شناخت.

در عصر اقتصاد سرمایه داری مالکیت خصوصی و دانش دوش به دوش یکدیگر راهکار ثروتمند شدن هستند. راه بر کسانی که از مالکیت خصوصی برخوردار نیستند باز است، تا با کسب دانش درآمد و ثروت کسب کنند. از این رو نظام سرمایه داری سفله پرور نیست و با انسانهای خار و ذلیل میانه‌ای ندارد.