به گزارش سرمایه فردا، پرواز همای را نمیتوان صرفاً یک خواننده دانست؛ او روایتگری است که موسیقی را با قصه، اقلیم، و اندیشه درآمیخته و از دل نغمههای شمال، صدایی متفاوت به جامعه امروز رسانده است. در گفتوگویی بیپرده، همای از تفاوت اپرا با موسیقی نمایش گفت، از تأثیر اقلیم بر صدایش، از نقدهایی که میپذیرد و آنهایی که نمیپذیرد، و از ممیزیهایی که بهزعم او نیازمند بازنگریاند. او با نگاهی دقیق به فضای موسیقی ایران، از مسئولیت هنرمند در برابر جامعه سخن گفت و تأکید کرد که محبوبیت، حاصل ترکیب کاریزما، هنر و اقبال هستی است. همای همچنین درباره حواشی کنسرتها، دعوت از خوانندگان خارجنشین، و برخورد با چهرههای جنجالی مانند امیر تتلو، دیدگاههایی صریح و تأملبرانگیز ارائه داد. در پایان، از علاقهاش به هایده و تجربه پرواز با پاراگلایدر گفت؛ تجربهای که برای او هم هیجان است و هم آرامش، هم مراقبه است و هم نزدیکی به خدا
پرواز همای، هنرمندی که نامش پیوند خورده با اجراهای متفاوت و موسیقیای که ریشه در سنت دارد اما نگاهش به جامعه امروز است، میهمان گروه فرهنگ و هنر روزنامه هفت صبح بود. این گفتوگو فرصتی شد تا همای از موسیقیاش، تجربههای اپراییاش و دیدگاهش نسبت به فضای موسیقی و هنرمندان در ایران و جهان بگوید.
همای در پاسخ به پرسش درباره سبک موسیقیاش، با تمرکز بر سیر تحول آن، توضیح میدهد: «اگر بخواهیم موسیقیام را نامگذاری کنیم، باید بگویم موسیقیای است که با سازهای ایرانی و بر مدار ردیفهای موسیقی سنتی میچرخد. در گذشته به این سبک، موسیقی سنتی میگفتند.»
او تأکید میکند که با گذشت زمان، این تعریف دچار تغییر شده است: «وقتی امروز این موسیقی را اجرا میکنیم، با توجه به حال و روحیات مردمان امروز، به ویژه دیدگاههای اجتماعی و فشارهای متفاوت اجتماعی، رنگ و بوی موسیقی عوض میشود. ما هم در نوشتن موسیقی به تبع این تغییرات، عوض میشویم. مطمئناً در آینده به موسیقی نسل ما نیز موسیقی سنتی خواهند گفت.»
پرواز همای با اشاره به اجرای دو اپرا، از جمله اپرای «شیدا»، به ضرورت حضور نمایش در موسیقی امروز میپردازد. او معتقد است ژانرهای موسیقی متفاوتاند و هرکدام ویژگیهای خود را دارند.
«وقتی صحبت از اپرا میشود، ترکیب ادبیات، موسیقی و تئاتر، این سه هنر اصلی در کنار هم، اولویتهایی بسیار مهم برای نوشتنش دارند. تمها و داستانها باید اسطورهای یا افسانهای باشند. باید از هنرهای دیگر هم در آن بهره گرفته شود، به ویژه حرکتهای اجرایی مرتبط با آن داستان. از نورپردازی گرفته تا طراحی صحنه و کارگردانی، همه اینها را اپرا در بر میگیرد.»
او همچنین تفاوت اپرا را با آنچه این روزها به نام «موسیقی نمایش» اجرا میشود، روشن میسازد:
«در ژانر موسیقی نمایش، موسیقی در خدمت نمایش است. بازیگرها و بخش تئاتری مهمترند تا اثر خود را روی مخاطب بگذارند، در اپرا برعکس است؛ نمایش در خدمت موسیقیی است. تمرکز اصلی نویسنده روی موسیقی است و اصولا موزیسینها آن را مینویسند. موسیقی اپرا یک موسیقی قصهگو است»
همای میافزاید که برای ارائه بهتر یا جذب بهتر مخاطب، وقتی هنرها در کنار هم قرار میگیرند و چهرههای سرشناس به آنها ملحق میشوند، میتوانند مخاطب بیشتری جذب کنند.
این هنرمند درباره ارتباط با نسل جدید و راز محبوبیت در فضای رقابتی امروز میگوید: «اعتقادم این است که مخاطبین با خود آرتیست ارتباط برقرار میکنند. یعنی اگر کسی میرفت کنسرت استاد شجریان بیشتر عاشق خود استاد شجریان بوده و برای دیدنش برای آن کاریزمایی که در وجود استاد شجریان بود وارد سالن میشد. خیلیها الان میروند فقط داریوش را ببینند، میروند ابی را ببینند.»
او داشتن یک چهره کاریزماتیک مثبت و مردمپسند برای یک هنرمند را بسیار مهمتر از صرف نوع موسیقی اجراشده میداند: «البته که موسیقیش باید به کمال برسد و در آکادمیکترین شکل ممکن وجود داشته باشد، چرا که عرصه رقابت بسیار بالاست.»
همای دلیل محبوبیت خوانندگانی مانند سهراب پاکزاد در نسل جدید را مجموعهای از عوامل میداند: «بیشک گفتار، فیزیک، کردار و کاریزمای خود خواننده، نوع پوشیدن لباسش و از طرفی اقبالی که خود هستی به او هدیه میکند. همه اینها در کنار هم با موسیقی ترکیب میشود.»
او درباره تأثیر دوران کودکیاش در شمال کشور بر موسیقی امروز خود میگوید: «بستری که آدم بزرگ میشود، آنچه میبیند و میشنود، و منشأ زندگیاش، معیار ساختن زندگیاش میشود.»
همای میگوید، همانطور که این زیست بر لحن و لهجه اثر میگذارد، بر ذهن و هنر نیز تأثیر میگذارد: «وقتی موسیقی نواحی، موسیقی رودخانه، باد و باران و صدای پرندهها را میشنوی، همه اینها نغمههایی است که از کودکی با آنها بزرگ میشوی و در روحیات و گفتارت اثر میگذارد.»
او تأکید میکند: «قطعا در صدای من یا کسانی که از خطه شمال آواز میخوانند، آن بوی خاک، بوی باران، بوی نغمههای شمالی و رنگ و بوی آن صداها ناخودآگاه در لحنشان وجود دارد.»
همای نقد را امری دووجهی میداند: «نقد میتواند سازنده باشد، میتواند کاملاً مخرب باشد. فقط بستگی دارد که نقد را چه کسی انجام میدهد».
او ملاک پذیرش نقد را قابلیت فنی منتقد میداند: «اگر آقای افتخاری از نوع خواندنم نقد کند، از او میپذیرم. اما اگر کسی نقد کند که قابلیت فنی نداشته باشد و خودش نتواند کاری که میگوید را انجام دهد، آن نقد را از او نمیپذیرم.»
همای نقد مخرب را به فضای امروز جامعه پیوند میزند: «این روزها فضای مجازی باعث شده که دسترسی به موسیقی راحتتر باشد. در جامعهای که بدگویی نقل مجلس و تمسخر هنرمندان گل سرسبد فضای مجازی است، اگر کسی بدون صلاحیت فنی به نقد بپردازد و وایرال شود، آن میشود نقد مخرب.»
پرواز همای که خود تجربه ممنوعالکاری داشته، دیدگاه خود را درباره مجوز و ممیزیها بیان میکند: «من با بخش گرفتن مجوزش هیچ مشکلی ندارم، اما با آن بخشی که یک سری ممیزیها عامدانه، سختگیرانه، سلیقهای و زاویهدار پیش میرود، مخالفم.»
او معتقد است: «بالاخره با توجه به موقعیت اجتماعی روز، ممیزیها هم باید کمکم تغییر پیدا کنند. باید با دل روشنتر به مسائل هنری نگاه کنند و مسائل شخصی، مذهبی و سیاسی را اعمال نکنند».
همای درباره بحث داغ مجوز کنسرت برای خوانندگان رپ میگوید: «به نظر من اگر کسی موسیقی رپی ارائه بدهد که با توجه به ماهیت آن، انتقاد در آن باشد و غرش تفکرات کف خیابان در صدا و اشعارش باشد، اما به بدنه مشکلات سیاسی و اجتماعی دامن نزند، فکر نمیکنم با او مشکل داشته باشند.»
او محتوا را نکتهای کلیدی میداند و میافزاید: «به نظر من دیر یا زود این موسیقی اجازه فعالیت خواهد گرفت، اما با چه مضامینی؟ اگر خوانندههای خیلی مطرح رپ بخواهند با محتوای سیاسی فعالیت کنند، قطعا در ایران به آنها اجازه فعالیت نمیدهند.»
پرواز همای درباره حواشی عدم حضورش در آخرین جشن حافظ و کاندیداتوریاش، ناراحتی خاصی را انکار میکند: «گلایهای ندارم. فقط دلم نمیخواست در بازی سالیانه آنها شرکت کنم و ترجیح میدهم در آن مراسمها حضور نداشته باشم.»
او معیار موفقیت و جایزه واقعی را مردم میداند: «جایزه را مردم باید به آدم بدهند که من خوشحالم که مخاطبان خودم را دارم و یک لبخند آنها بعد از شنیدن کنسرت ما، جایزه است.»
این هنرمند به تعطیلی کنسرتها در کاخ نیاوران که خود نیز با اجرای اپرا در آنجا حضور داشت، اشاره میکند و دلایل آن را ترکیبی از چند عامل میداند: « بدون شک دلیل اولش اعتراضات مردمی است؛ چون هر بیسی که آنجا به صدا درمیآمد، انگار یک موشک خورده بود، با توجه به حساسیتهایی که مردم روی اتفاقات جنگ داشتند، این اثرگذار بود، از طرفی ولوم و حجم موسیقی خیلی بالا بود. از طرف دیگر، محتوا و اتفاقاتی که در خود کنسرت رخ میدهد و فیلمهایی که توسط خودشان گرفته میشود و در فضای مجازی منتشر میشود و به دست کسانی که منتظرند جلوی موسیقی را بگیرند، میرسد.»
او به تلاشی که برخی خوانندگان برای وایرال شدن و سر زبانها افتادن بیشتر میکنند، اشاره کرده و میگوید: «اینها همه با هم ترکیب میشود و اتفاق را رقم میزند و از این رو آن اتفاق منجر به تعطیلی کنسرتها در کاخ نیاوران شد. در صورتی که ما یک کار فاخر با موسیقی ایرانی بدون این حاشیهها، پنجاه و چهار سانس داشتیم اجرا میکردیم.»
همای در پاسخ به مقصر بودن در حواشی کنسرتها، وظیفه هنرمند را یادآور میشود: «آیا یک هنرمند باید تلاش کند با توجه به موقعیت سیاسی اجتماعی زمان خودش، حرکتش رو به جلو را جوری تنظیم کند که به بدنه موسیقی و زحماتی که تمام هنرمندان همعصرش میکشند برای پیشبرد و کنار زدن محدودیتها، توجه داشته باشد؟»
او در مقابل این پرسش میافزاید: «یا اینکه به خودش فکر کند و آنقدر خودخواه باشد که هر واژهای را به زبان بیاورد و هر عملی را مدیریت کند که برای شهرت خودش پیش برود؟» این استنباط اوست از آنچه این روزها شنیده میشود.
همای درباره دعوت دولت برای بازگشت خوانندگان خارج از کشور مانند معین و سیاوش قمیشی میگوید: «گفتن این دعوت خیلی راحت است، اما خیلی دیر است.»
او نه تمایلی از سوی خود هنرمندان برای حضور در ایران میبیند و نه بستری فراهم: «اینجا اینطور نیست که اگر ارشاد صلاح ببیند که آقای معین کنسرت بدهد و ارگانهای دیگر بنشینند تماشا کنند و بگویند بفرما؛ موسیقی در اینجا صد تا صاحب دارد.»
موانع، فقط داخلی نیست: «گیرم تمام ارگانها در ایران آماده پذیرش باشند، آیا فکر میکنید رسانههای خارج از ایران و همه کسانی که در آنجا سکان اینستاگرام را در دست دارند، اجازه میدهند که آنها بیایند و در ایران کنسرت بدهند؟ اصلاً غیرممکن است. »
او به تجربه تلخ حبیب اشاره میکند که بازگشتش منجر به شکستن قلب و روحش شد و همچنین خاطرهای از بیژن مرتضوی را تعریف میکند: «بیژن مرتضوی عزیز برای من تعریف کردند که حدود دوازده، سیزده سال پیش به ایران آمدند. ایشان تمایل داشتند خانواده خود را پیدا کنند و اگر شرایط مهیا شد، در کشور بمانند و امکان رفتوآمد دائمی داشته باشند. اما از بدو ورود، اتفاقاتی رخ داده بود. تلفنشان را از ایشان گرفتند و اجازه خروج از منزل را به وی ندادند. در نتیجه، ایشان حتی فرصت نیافتند به سرزمینی که در آن متولد شدهاند سر بزنند؛ چرا که هر لحظه ممکن بود تلفن منزل به صدا درآید و ایشان به دلیل عدم دسترسی کافی برای پاسخگویی دچار مشکلاتی شوند.»
همای میافزاید: «با این ضد و نقیضهایی که میبینم و بیحرمتیهایی که بهآسانی در فضای مجازی هر کسی میتواند به هر کسی داشته باشد، این فرصت برای هنرمندان ایجاد نمیشود که بیایند.»
این هنرمند درباره خبر زندانی شدن امیر تتلو و امثال او میگوید: «شما فکر میکنید با زندانی کردن امیر تتلو، تفکراتش از بین رفت؟ نه! باید با بحرانهای اجتماعی که تتلو در آنها موج زده، مقابله کرد، نه با امیر تتلو.»
همای معتقد است: «به نظر من محاکمه کردنش به ضرر سیستم است که به سودش نیست. جدا از اینکه باید به او فرصت داد که برگردد و به افکار خودش فکر کند. امیر تتلو محاکمه شود، دوباره در جسم دیگری برمیگردد و کار خودش را ادامه میدهد. محاکمه کردن تفکرات این شکلی چیز هنری نیست و به نظر من نفعی برای جامعه ندارد؛ بلکه بیشتر حاشیه و زاویه درست میکند با سیستم.»
هایده: صدای خلوت
پرواز همای درباره موسیقیای که در خلوت خود گوش میدهد، با علاقه میگوید:«هایده را خیلی دوست دارم. از آنجایی که هنرمندان را ابزار گذر انرژی و حق میدانم، صدای خدا را در صدای هایده بهوضوح میشنوم.»
او آهنگی از هایده با شعری از اردلان سرفراز را که زمزمه میکند، به یاد میآورد: «همه به جرم مستی سر دار ملامت ….»
همای که نامش پیوندی ناگسستنی با پرواز دارد، با اشاره به وجود بال پرواز(پاراگلایدر) در خودروی شخصیاش، عشق و علاقه خود به این تجربه را شرح میدهد: «پرواز کردن دو بُعد کاملاً متفاوت دارد؛ یکی هیجان مهارنشدنی آن است، و دیگری، آن آرامش عمیقی که در آسمان و در پلههای نزدیکتر به خدا مییابی. از آن بالا، کوهها، زمین و انسانها را به شکلی دیگر میبینی.»
او پرواز را نوعی مراقبت از خود میداند: «زمانی که به کوهستان میروم و دلم میخواهد که پاهایم از زمین جدا شود، آن لحظه احساس میکنم به خدا و به خودم نزدیکترم. آنجا تلاشم این است که از خودم مراقبت کنم؛ هم با لذت بردن از پرواز و هم با تقویت تواناییهای لازم برای این کار. میل به تجربه پرواز، در حقیقت از کودکی در رؤیاهای من وجود داشت. من آن را آموختم و اکنون بخشی از زندگی روزمرهام را به آن اختصاص میدهم.»
در پایان گفتوگو، پرواز همای، از مردم کشورش سپاسگزاری میکند: «سپاسگزارم از همه مردم سرزمینم که با وجود همه بحرانهایی که وجود دارد، هیچ وقت سالنهای کنسرت و موسیقی را خالی نمیگذارند و حتی خوانندههایی که تازه پا به عرصه نمایش و اجرا میگذارند را حمایت میکنند و همیشه پشتیبان هنر بودند و دستبوس یکایکشان هستم.»
با تصویب دستورالعمل جایگزینی شبکههای سیم مسی با فیبر نوری، یکی از مهمترین تحولات زیرساختی…
در حالی که جهان در مسیر کاهش مصرف سیگار گامهای موفقی برداشته، سیگارهای الکترونیکی یا…
در دل یک سفر کوتاه شهری، مسافری از سنندج با صدای دف و خاطرات دیارش،…
با گسترش شبکههای نمایش خانگی و کاهش نظارت محتوایی، صحنههای مصرف سیگار، مواد مخدر و…
🔷 لید: باغ ارم شیراز، میراثی جهانی و نماد ذوق ایرانی، امروز در آستانه فرسایش…
در روز جهانی غذا، جهان بار دیگر با تناقضی تلخ روبهروست: غذای کافی تولید میشود،…