دیدگاه جرم شناسانی درباره قتل
دیدگاه جرم شناسانی درباره قتل

دیدگاه جرم شناسانی بیشترین قاتلان در دامنه ۲۰ تا ۴۰ ساله هستند و نرخ آدم کشی در کشورهای فقیر بیشتر از کشورهای غنی است.

به گزارش سرمایه فردا، در رویکرد جامعه شناختی جرم و آسیب شناسی، و در دیدگاه جرم شناسانی جرمی بنام‌ خشونت وقتی عام می شود که انسان در انزوای اجتماعی باشد. وقتی فرد در انزوای اجتماعی باشد و از فرایند جامعه پذیری دور بماند، نسبت به عادات، سنن و هویت خود بی هویت می شود و هرآن چیزی که او را محدود می کند محدود تر می شود. این احساس ضعف تخلیه قدرت، خشونت آفرین است. برای همین است مهارت زندگی برای سلامت اجتماعی ضروری است.
طبق دیدگاه جرم شناسانی در بین تمام انواع خشونت، قتل نفس یا آدم کشی و جان کسی را عمدا و به صورت غیر قانونی گرفتن خطرناک ترین و خوفناک ترین نوع خشونت است. طبق پژوهش ها در ایران قتل ها عمدتا ناشی از مشاجرات بی اساس و پیرامون موضوع های پیش پا افتاده است.
افراد سعی می‌کنند در هر مشاجره و اختلاف کوچک، موفق و سربلند بیرون بیایند و طرفین به یکدیگر تعرض می‌کنند و درگیری آغاز می‌شود. در چنین شرایطی قتل رخ می دهد.
پژوهشگران مطابق دیدگاه جرم شناسانی می گویند بیشترین قاتلان در دامنه ۲۰ تا ۴۰ ساله هستند. همچنین نرخ آدم کشی در کشورهای فقیر بیشتر از کشورهای غنی است و نرخ آدم کشی افراد و گروه‌ها و جوامعی که پیشینه خشونتی دارند ،بالاتر است . قتل تحت تاثیر شرایط ساختاری، محیطی و نظام شخصیتی آن کشور است (بعنوان نمونه مثل آفریقا)

طبق دیدگاه جرم شناسانی قتل انحراف اجتماعی است

از نظر جامعه شناسی ،قتل، یک مسئله اجتماعی است، زیرا مسئله اجتماعی بر اساس ارزش ها و هنجارهای حاکم بر جامعه به عنوان وضعیتی نامطلوب و مضر شناخته می‌شود که افراد جامعه را تهدید می کند‌. قتل بعنوان یک مسئله در مقوله انحراف اجتماعی قرار می گیرد.قتل هایی که با انگیزه شخصی انجام می شود به عنوان انحراف اجتماعی شناخته می‌شوند.

بر پایه نظریه خرده فرهنگ خشونت، فرد به علت تعلق به گروه‌های خشونت، ارزش ها، عقاید،رفتارهای خشونت آمیز را یاد می‌گیرد.
طبق نظر ویلیامز و فلولینگ در دیدگاه جرم شناسانی: عدم انسجام اجتماعی و شکاف و جدایی در روابط میان افراد جامعه و محرومیت از منابع و نبود وسایل مشروع و کافی و شایسته برای کسب ثروت، و ترویج فرهنگ خشونت و فراگیر شدن عقاید مشترک درباره اعمال خشونت برای دست یابی به هدف و پایین بودن نرخ کنترل اجتماعی در جامعه با افزایش نرخ قتل رابطه دارند‌.
پارکر مدعی است که نرخ بالای قتل در کشور های فقیر به فرهنگ خشونت در آن جامعه ربط دارد.
قتل های خانوادگی بیشتر به دلایل بدبینی و بدگمانی به یکدیگر و نوعی حسادت و انتقام ناشی از اختلافات و نزاع و مسائل ناموسی رخ می‌ دهد.