معنی واقعی دموکراسی
معنی واقعی دموکراسی

اگر واژه دموکراسی به معنای تحت اللفظی یونانی آن، یعنی «حکومت مردم» در نظر گرفته شود، ما را از مسئله اساسی دور می‌کند.

به گزارش سرمایه فردا، کارل پوپر: مسئله اساسی در دموکراسی عبارت است از اجتناب از دیکتاتوری، یا به عبارت دیگر، اجتناب از عدم آزادی و اجتناب از حکومتی که حکومت قانون نیست.
حتی در همان زمان یونان باستان نیز یونانیان می‌دانستند که دموکراسی به معنای حکومت مردم نیست، بلکه به معنای اجتناب از خطر جباریت و استبداد است. و به همین دلیل بود که آنان به مدت هشتاد و اندی سال شیوه تبعید قانونی را به مورد اجرا گذاردند. آنان نگران این بودند که یک مستبد یا دیکتاتور محبوب، چنان خود را در نظر عامه جلوه دهد که با رای اکثریت به قدرت برسد.
وظیفه مکانیزم تبعید قانونی آن بود که همین که کسی به درجه بالایی از محبوبیت دست می یافت، وی را از کشور تبعید می‌کرد. چنین شخصی یک مجرم به شمار نمی آمد: او را از بابت انجام هیچ بزهی محکوم نمی‌کردند. این کار صرفاً حرکت پیشگیرانه در خصوص فردی بود که بیش از حد در کشور محبوب شده بود. در اینجا باید سخن چرچیل را یادآور شد که گفته بود: «دمکراسی بدترین شکل حکومت است، به استثنای اشکالِ دیگر حکومت، که از آن هم بدترند.»

در دموکراسی همه در برابر قانون برابرند

دموکراسی به خودیِ خود چیز خوبی نیست. هر خوبی که در آن است می باید از چیز دیگری غیر از خود ناشی شده باشد. دمکراسی وسیله ای است برای اجتناب از جباریت و استبداد و این کل مطلب است. البته این هم درست است که در دموکراسی همه در برابر قانون برابرند، و هیچ کس تا جرمش ثابت نشده، گناهکار به شمار نمی‌آید و امثال آن. اما همه این اصول بخشی از حکومت قانون هستند.
بنابراین می‌توان گفت که دموکراسی راهیست برای محفوظ نگه داشتن حکومت قانون. اما این یکی از اصول دموکراسی نیست که اکثریت همواره بر حق است؛ اکثریت ممکن است مرتکب بزرگترین خطاها بشوند؛ و ممکن است حتی به تثبیت جباریت و استبداد رای دهند، چنانکه اغلب اینگونه بوده است.