در پشت تمام تضادها و نزاعها “ایسم”ها وجود دارند. حتی امروزه شوروی کمونیست و آمریکای دموکراسی به دو منبع ایجاد تضاد تبدیل شدهاند.
به گزارش سرمایه فردا، یونس کاظمی: درطول سههزار سال گذشته، پانزدههزار جنگ بین انسانها درگرفته است. پانزدههزار جنگ در سههزار سال؟!
حتی فکرکردن به آن چقدر ناخوشایند است. دلایل جنگ چیست که هر سال پنج جنگ رخ داده است.
این چه چیزی را نشان میدهد؟ من تاریخ بشریت را به دو بخش تقسیم میکنم: یکی دوران جنگ و دیگری دوران آمادگی برای جنگ. ما واقعاً هیچ دوران صلحی را تجربه نکردهایم. در اساس مسئولیت این وضعیت، به تقسیم انسانها به بخشهای زیاد بازمیگردد.
و چه کسی بشریت را تقسیم کرده است؟ آیا ملیت و ملیّگرایی و زندانهای ایدئولوژی بشر را تقسیم نکردهاند؟ دلایل جنگ و تمام تضادها و نزاعها “ایسم”ها وجود دارند. اینها تولید تضاد میکنند که در نهایت به جنگها منتهی میگردد. حتی امروزه شوروی کمونیست و آمریکای دموکراسی به دو مذهب تبدیل شدهاند: مانند جنگ بین دو مذهب شده است
ولی من میپرسم که آیا ممکن نیست که این تقسیمات بشری را، که براساس این افکار شکل گرفته، متوقف ساخت؟ آیا درست است که بخاطر یک امر غیراساسی، مانند فکر و عقیده، ما دست به کشتار انسانها بزنیم؟
آیا درست است که فکر شما و فکر من باید قلبهایمان را دشمن همدیگر کند؟ آدلف هیتلر در جایی گفته است که اگر هر نژادی بخواهد متحد شود؛ ضرورت دارد که نفرت نسبت به نژاد دیگر خلق شود. او نهتنها این را گفت، بلکه به آن عمل کرد و آن را موثر و کارآمد یافت.
تمامی تبهکارانی که این دنیا را مسموم ساختهاند این روش را به عنوان دلایل جنگ موثر یافتهاند. خطر تولید ترس میکند و درنتیجه نفرت از کسانی که سبب ترس ما هستند ایجاد میشود.
بنابراین تمام اتحادیهها و سازمانها بر اساس نفرت و ترس شکل گرفتهاند. بنابراین درحالیکه تمام وحدت ها از عشق صحبت میکنند چون نیاز به یکپارچگی دارند، در نهایت از نفرت کمک میگیرند آنگاه عشق فقط حرف بیهوده است و نفرت پایه و اساس میگردد.
تمام سازمانها بر اساس نفرت پایهگذاری شدهاند. نفرت چه ربطی میتواند با معنویت داشته باشد؟هرآنچه که بین من و شما نفرت ایجاد کند نمیتواند مذهبی باشد. فقط هرچه که بین من و شما عشق ایجاد کند میتواند معنوی باشد
هرآنچه که انسان را از انسانی دیگر جدا میکند، چگونه میتواند انسان را به خداوند وصل کند؟ این غیرممکن است. عجیب است که این فقط یک حرف باقی میماند و هر عملی که انجام میدهند دشمنی و نفرت را منتشر میکند. مسیحیت در مورد عشق حرف میزند، ولی هیچکس مانند مسحیان آدم نکشته است. شاید چیزهای خوب در پنهانکردن چیزهای بد ابزارهای مناسبی هستند.اگر بخواهی آدم بکشی، میتوانی به آسانی با نام عشق چنین کنی. اگر کسی بخواهد خشن باشد، میتواند به آسانی در محافظت از عدم خشونت به خواستهاش برسد.
گفته شده که انسان حیوانی روشنفکر است. پس طبیعتاً، هرکاری که بخواهد بکند یک راه روشنفکرانه برای انجامش پیدا میکند.شاید شیطان به او مشورت داده که یک شعار خوب برای تبهکاریهایش انتخاب کند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا