دانشگاه رفتن من به سبب این بود که عاشق جامعه شناسی بودم اما این عشق در کلاسهای دانشگاه ایفاد نشد بلکه مطالعات شخصی من این عشق را ارضاء می نمود.
به گزارش سرمایه فردا، علی فتحی: من وقتی سال سوم دبیرستان را طی می کردم سخت عاشق دانشگاه رفتن و ادامه تحصیل در جامعه شناسی بودم. به همین خاطر در سن ۱۶ سالگی تصمیم گرفتم در دبیرستان رشته ریاضی بخوانم. به این دلیل که معتقد بودم اگر ریاضی بخوانم فکرم تقویت می شود و عقلانیتم تعمیق می یابد و احساسات زدایی خواهم شد. تا وقتی دانشگاه رفتم و جامعه شناسی خواندم اسیر احساسات نباشم و با نگاه عینی و عقلی جامعه شناسی را مطالعه کنم.
من همان موقع که در دبیرستان رشته ریاضی می خواندم و سخت به دروس ریاضی مثل مثلثات و جبر و حساب استدلالی و هندسه ترسیمی و هندسه رقومی و غیر علاقه وافر داشتم. به این دروس ریاضی کاملا اهمیت می دادم. بطوریکه نمرات امتحان نهایی من بجز ورزش و شیمی بقیه اکثرا بین ۱۸ تا ۲۰ بود. اما مطالعه آثار ژرژگورویچ جامعه شناس و آثاری که از دورکیم و یا ماکس وبر یا مارکس منتشر شده بود را عمیقا و دقیقا می خواندم.
اما جالب آنکه بعد از دانشگاه رفتن متوجه شدم معلمین دانشگاه اکثرا یا سواد ندارند یا از مرحله پرت هستند. لذا هر واحد درسی که انتخاب می کردم با این هدف بود که به بهانه واحد درسی مربوطه مطالعات همه جانبه و عمیق را بصورت خود آموز شروع کنم. یعنی من در دوره دانشجویی اگر ۱۰۰ کلمه یاد گرفتم ۱۰ کلمه از استادان بود. ولی ۹۰ درصد را خود آموزی می کردم. واقعا به این نتیجه رسیدم که استادان حداقل برای من چیزی برای گفتن نداشتند. جالب اینکه تنها درسی که برای من آموزنده بود درسهای علم سایبرنتیک بود. با نحوه ای از تحلیل تاریخی مواجه شدم وگرنه من تمام ۴ سال دوره لیسانس را نگذاشتم بر باد برود و شب و روز مطالعه و تحقیق می کردم.
دانشگاه رفتن من به سبب این بود که عاشق جامعه شناسی بودم اما این عشق در کلاسهای دانشگاه ایفاد نشد بلکه مطالعات شخصی من این عشق را ارضاء می نمود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا