وحدت فرماندهی، در کنار حس همدلی که برای حزب الله لبنان در فضای سیاسی اجتماعی لبنان ایجاد خواهد شد، نقش آنها را در آینده لبنان حفظ خواهد کرد.
به گزارش سرمایه فردا، حسین نورانینژاد: لبنان و جریان مقاومت، به خصوص حزب الله لبنان لحظات پر دلهرهای را پشت سر میگذارند. هدف اسرائیل از حمله به مقر حزب الله، زدن سر این جریان بود، زیرا این تصور محتمل است که هر قدر از بدنه بزند، آن سر، قدرت بازتولید نیروهایش را خواهد داشت.
به همین قیاس، حزب الله لبنان هم با وجود تحمل ضربات سخت و شاید غیر قابل جبران، بی سر نخواهد شد. عامل وحدت فرماندهی، در کنار حس همدلی که برای آنها در فضای سیاسی اجتماعی لبنان ایجاد خواهد شد، نقش حزب الله لبنان را در آینده لبنان حفظ خواهد کرد. کما این که در گذشته نیز این جریان سیاسی نظامی، تجربه ترور دبیرکل خود، سید عباس موسوی را تجربه کرده است.
اما مسأله اصلی برای ایرانیان در داخل است. از عملیات غافلگیرانه ۷ اکتبر تاکنون، نظام سعی بر هوشیاری در مدیریت تنش با اسرائیل داشته است. این در حالی است که از مجموعه رفتار اسرائیل، تمایل به گسترش جنگ و کشاندن ایران به این تله و متعاقبا آمریکا دیده میشود.
این رویکرد برخی نیروهای تندرو را دچار این توهم کرده که خطای ایران به کار نبردن، عدم ورود به جنگ و به قول مجری هیجان زده صدا و سیما، عدم استفاده از موشکهای بالستیک بوده است.
البته که پرهیز ایران از جنگ میتواند دولت افراطی نتانیاهو را جری کرده باشد. اما ورود به جنگ، بازی صد در صدی در زمین آنها بوده و هست. چه بسا نگاه منتقدانهای از سوی دیگر مطرح باشد که چرا ایران در روزهای اولیه فشار بر اسرائیل، دیپلماسی فعالانهتری برای میانجیگری و خاتمه جنگ نداشت، نه این که چرا وارد جنگ نشدیم.
این صدای محاسبه نشده اگر فراتر از ابعاد تبلیغاتی و ایجاد جو هراس و تامل در خصم بیرونی باشد و بخواهد در برابر رهبری هم موضع شاکی و جنگطلبانه بگیرد، خطایی تاریخی و پرهزینه را مرتکب خواهد شد.
آنچه در حال حاضر میتوان بر آن توافق کرد، صدای واحد و بی لکنت در مقابل هرگونه گستاخی و خیال تجاوزگری اسرائیل، در عین مطالبه دیپلماسی فعالتر و تقدم صلح بر جنگ و حذف حزب الله لبنان است. مابقی، پرواز خیال، بدون محاسبه گامهای بعدی است.
سردرگمی واشنگتن و تلآویو در برابر مقاومت لبنان
به روز رسانی خبر ۲۵ آذر ۱۴۰۴/ بعد از ماهها تلاش آمریکا و اسرائیل برای خل سلاح خزب الله فعلا موفق نشده اند به نتیجه مورد نظر برسند و حتی دولت لبنان نیز با وجود فشار زیاد نتوانسته به هدف خود برسد چون می داند احتمال جنگ داخلی زیاد است و تنها در این مسیر روابط دیپلماتیک با تهران را قطع کرده است که به نظر می رسد برای خوشایند واشینگتن و اسرائیل است. البته در این مسیر اسرائیل دو یگان پیاده نظام به مرزهای شمالی فرستاده و تهدید کرده است که با حمله زمینی آنها را نابود می کند. البته آمریکا مخالف نقض آتش بس است و بعد از شهادت یکی از فرماندهان حماس بعد از توافق آتش بس به تلاویو اعلام کرده نباید رفتاری را پیش بگیرد که توافقی که ترامپ ایجاد کرده است را زیر سوال ببرد.
بیش از یک سال پس از آتشبس در لبنان، نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی به هدف اصلی خود یعنی خلع سلاح حزبالله دست نیافتهاند. واشنگتن از راهبرد پیشین عقبنشینی کرده و تلآویو نیز با بحران امنیتی و اجتماعی در شمال سرزمینهای اشغالی روبهروست؛ در حالی که افکار عمومی لبنان همچنان بر حفظ سلاح مقاومت تأکید دارد.
بیش از یک سال از آتشبس در لبنان میگذرد، اما رژیم صهیونیستی هنوز نتوانسته به هدف اصلی خود یعنی خلع سلاح مقاومت لبنان دست یابد. هیچ نشانهای نیز وجود ندارد که این هدف در آینده نزدیک عملی شود. روزنامه «الاخبار» لبنان اخیراً گزارش داده واشنگتن از راهبرد خلع سلاح حزبالله عقبنشینی کرده است.
این روزنامه با اشاره به سفر فرستاده دولت آمریکا به تلآویو، آن را نشانهای از تغییر رویکرد واشنگتن در قبال تحولات غرب آسیا دانست. بر اساس این گزارش، آمریکا اکنون غزه، لبنان و سوریه را بهعنوان یک منظومه امنیتی واحد میبیند و دیگر خلع سلاح حزبالله را هدفی مطلق و جداگانه نمیداند. در نگاه جدید، هدف واشنگتن بازچینی کل صحنه امنیتی منطقه است؛ بهگونهای که مخالفان آمریکا تضعیف شوند و مسیر توافقهای پایدارتر هموار گردد.
الاخبار تأکید میکند این رویکرد تازه نوعی واقعگرایی آمریکایی با رنگوبوی ترامپی دارد. مقامهای آمریکایی از جمله «توماس باراک» به این جمعبندی رسیدهاند که خلع سلاح کامل حماس یا حزبالله در شرایط فعلی واقعبینانه نیست. بنابراین تمرکز سیاست آمریکا از «جمعآوری یا نابودی سلاح» به «جلوگیری از استفاده از آن» تغییر کرده است؛ مفهومی که در عمل به معنای اتکا بر سازوکارهای بازدارندگی و کنترل سختگیرانه است، بیآنکه به خلع سلاح کامل منجر شود.
در داخل لبنان نیز مخالفتهای گستردهای با خلع سلاح حزبالله وجود دارد. این مخالفتها تنها به گروههای شیعی محدود نیست و برخی احزاب غیرشیعی مانند «جماعت اسلامی» اهل سنت نیز آن را اشتباه میدانند. «تمارا الزین» وزیر محیطزیست لبنان در گفتوگویی تلویزیونی اعلام کرد: «من با اسرائیل کینه شخصی دارم؛ این رژیم پدربزرگ و مادربزرگم را در خانهشان بمباران کرد. مقاومت انتقام من و بسیاری از مردم لبنان را گرفت.» او تأکید کرد توافق آتشبس تنها درباره جنوب لیتانی است و شامل شمال یا دیگر مناطق لبنان نمیشود.
روزنامه شرقالاوسط نیز نوشت دولت لبنان در تنگناست؛ نه توان جلوگیری از حملات اسرائیل را دارد و نه میتواند شرایط خلع سلاح حزبالله را فراهم کند. چندی پیش «شیخ نعیم قاسم» دبیرکل حزبالله، با رد هرگونه خلع سلاح اعلام کرد این گروه حتی تحت فشار آمریکا و متحدانش نیز سلاحهای خود را کنار نخواهد گذاشت، هرچند آماده همکاری دفاعی با ارتش لبنان است.
افکار عمومی لبنان نیز همین موضع را تأیید میکند. نظرسنجی «مرکز بینالمللی دادهها» نشان داد ۵۸ درصد مردم خلع سلاح حزبالله را رد کردهاند و تنها در صورت تضمین عقبنشینی رژیم صهیونیستی از اراضی اشغالی و توقف تجاوزها حاضر به پذیرش آن هستند. در مقابل، ۳۴ درصد موافق تحویل سلاح بودند و ۷ درصد نظری ندادند. بالاترین میزان مخالفت در میان شیعیان با ۹۶ درصد ثبت شد؛ دروزیها ۵۹ درصد و مارونیها ۴۴ درصد مخالفت داشتند.
ابهام در موضعگیری آمریکا نیز مشهود است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در تازهترین اظهارات خود تنها گفت حزبالله در لبنان «کمی مشکلساز» است و هیچ اشارهای به خلع سلاح نکرد. عبارتی مبهم که نشاندهنده سردرگمی واشنگتن در برابر واقعیتهای میدانی لبنان است.
تلآویو نیز امیدی به پیشبرد این هدف ندارد. روزنامه صهیونی «هاآرتص» نوشت ارتش اسرائیل معتقد است سرعت بازسازی حزبالله از اقدامات ارتش لبنان بیشتر است و این ارتش قادر به دسترسی به انبارهای سلاح حزبالله در مناطق شیعه نیست. در همین حال، واشنگتنپست گزارش داد اسرائیل سه هفته زمان برای خلع سلاح حزبالله تعیین کرده، اما آمریکا خواستار خویشتنداری شده است. اندیشکده انگلیسی «چتم هاوس» نیز تأکید کرد هدف اسرائیل نابودی توان بازسازی حزبالله است، نه خلع سلاح کامل آن.
ترس صهیونیستها از حزبالله همچنان دامنهدار است. با وجود توقف جنگ، بسیاری از اسرائیلیها هنوز به خانههای خود در نزدیکی مرز لبنان بازنگشتهاند. گزارش کانال ۱۲ عبری نشان داد شهر «کریات شمونه» پس از آتشبس هنوز عادی نشده و ۳۰ درصد ساکنان پیش از جنگ بازنگشتهاند. بسیاری از خانوادهها نیز در فکر مهاجرت دائمی هستند. کسبوکارها با رکود شدید مواجهاند و جوانان شهر را ترک کردهاند. ساکنان هشدار دادهاند اگر تا آغاز سال تحصیلی آینده تغییر جدی رخ ندهد، موج مهاجرت گستردهتر خواهد شد.
بر اساس دادههای رسمی و گزارش مرکز پژوهشهای کنست، بخش قابل توجهی از جوانان منطقه جلیل علیا به دیگر مناطق اشغالی مهاجرت کردهاند. نمایندگان کنست هشدار دادهاند اشتغال ناپایدار و نبود افق شغلی، فقر و مهاجرت جوانان اسرائیلی را تشدید کرده است. آنان تأکید دارند اگر دولت قصد احیای شمال را دارد، باید اشتغال جوانان را در اولویت قرار دهد؛ در غیر این صورت، بازسازی شمال تنها در حد شعار باقی خواهد ماند.
به این ترتیب، بیش از یک سال پس از آتشبس، نه واشنگتن و نه تلآویو توانستهاند مقاومت لبنان را خلع سلاح کنند. حزبالله همچنان با قدرت ایستاده و افکار عمومی لبنان نیز پشت آن قرار دارد؛ واقعیتی که معادلات امنیتی منطقه را پیچیدهتر از همیشه کرده است.
آنچه امروز در لبنان و منطقه دیده میشود، بیش از آنکه صرفاً یک منازعه نظامی باشد، به صحنهای از جنگ روایتها و بازتعریف معادلات قدرت تبدیل شده است. خلع سلاح حزبالله دیگر نه یک مطالبه فوری، بلکه به موضوعی نمادین بدل شده که هر طرف از زاویهای خاص به آن مینگرد.
در واشنگتن، تغییر رویکرد از «نابودی سلاح» به «مهار استفاده از آن» نشان میدهد آمریکا بیش از آنکه به دنبال تحقق یک هدف مطلق باشد، به مدیریت بحران و کنترل پیامدها رضایت داده است. این تغییر، بازتابی از تجربه شکستهای پیشین در عراق و افغانستان است؛ جایی که تلاش برای حذف کامل یک نیروی مسلح، به بیثباتی گستردهتر انجامید.
در تلآویو، نگرانیها دیگر تنها به توان نظامی حزبالله محدود نیست. مهاجرت جوانان از شمال سرزمینهای اشغالی، رکود اقتصادی در شهرهای مرزی و کاهش اعتماد عمومی به دولت، همه نشان میدهد که تهدید حزبالله به لایههای اجتماعی و روانی جامعه اسرائیل نفوذ کرده است. به همین دلیل، مقامات صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری با بحران مشروعیت داخلی مواجهاند.
در لبنان، مقاومت به بخشی از هویت ملی بدل شده است. مخالفت گسترده احزاب و افکار عمومی با خلع سلاح، نشان میدهد که این موضوع تنها یک بحث امنیتی نیست، بلکه به حافظه تاریخی و تجربه زیسته مردم گره خورده است. برای بسیاری از لبنانیها، سلاح حزبالله نه یک ابزار جنگی، بلکه نماد دفاع در برابر تجاوزهای مکرر اسرائیل است.
به این ترتیب، آینده لبنان و منطقه در هالهای از ابهام قرار دارد. نه آمریکا توان تحمیل خواستههای خود را دارد، نه اسرائیل قادر به تغییر معادله میدانی است، و نه مردم لبنان حاضرند از آنچه «سلاح بازدارندگی» مینامند، دست بکشند. در چنین شرایطی، هر آتشبس یا توافق جدید، بیش از آنکه پایان یک بحران باشد، به آغاز فصل تازهای از رقابتهای سیاسی و امنیتی تبدیل خواهد شد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا