ظرفیت زیستی در جنگل هیرکانی
ظرفیت زیستی در جنگل هیرکانی

تعارض فعالیت های کشاورزی با منابع اکولوژیک و ظرفیت زیستی جنگل هیرکانی محدود به تغییر کاربری منابع اکولوژیک نیست. در این گزارش به جزئیات آن پرداخته شده است.

به گزارش سرمایه فردا، منظور از «ظرفیت زیستی» در جنگل هیرکانی ظرفیت اکوسیستم برای تولید مواد حیاتی مفید « موادیکه در اقتصاد انسانی مصرف می‌شوند» و جذب پسماندی «موادی چون زباله ها – نخاله ها- انواع گازهای آلاینده و…» است که انسان در نتیجه فعالیت های اقتصادی تولید می‌کند. 
در تعریف ظرفیت قابل تحمل یا ظرفیت برد آمده است: حداکثر تعداد افراد یک گونه و یا حداکثر جمعیتی که محیط بدون کاهش ظرفیت قادر به تامین نیاز جمعیت آن باشد. بر این اساس اگر در هر محیطی به اندازه توان طبیعی بهره برداری شود، اصل سرمایه (منابع اکولوژیک) به طور پایدار باقی می ماند، که در دانش علمی عملی جنگلداری به اصل استمرار تولید موسوم است.
سنجش ظرفیت زیستی در فعالیت های کشاورزی متفاوت از ظرفیت اکوسیستم ها برای تولید است. توان تأمین نیازهای جمعیت انسانی، طبعا تابعی از نظام بهره برداری و نظام تولید و الگوی کشت است و با بهبود عملکرد در واحد سطح نمایان می شود.
اما تعارض فعالیت های کشاورزی با منابع اکولوژیک و ظرفیت زیستی آن محدود به تغییر کاربری منابع اکولوژیک و کاربری های دارای پسماند غیر قابل جذب است. همچنین با تقاضای گسترش سطح اراضی کشاورزی در هر ناحیه رویشی نیز نمایان می شود. زیرا اراضی کشاورزی از قرون گذشته در نتیجه تبدیل منابع اکولوژیک تحت بهره برداری قرار گرفته اند. گسترش اراضی کشاورزی نیز بر حسب افزایش جمعیت تعارض زایی خواهند داشت.

اکوسیستم جنگل هیرکانی

در مورد شناخت ظرفیت زیستی و تعارض دام جنگل هیرکانی باید بر روی تعارض در منافع بحث کرد. بدین جهت که هر یک از منابع اکولوژیک در زمان ملی شدن دارای بهره بردار و ذینفع بوده اند و قانون ملی شدن جنگل ها و مراتع با رعایت حق عرف ملی شد و در تشریفات اجرای مقررات ملی شدن نیز هیچ اقدام ناقض و ناسخی وجود ندارد. با وجود مراعا ماندن حق عرف ! تنها باید از طریق ساماندهی بهره برداری های عرفی و سنتی مسئله دام و جنگل را حل نمود.

ظرفیت زیستی جنگل ها تحت تاثیر تعارض دام و جنگل است، اما نه توامان در عرصه و اعیان و همچنیت نه توامان در کیفیت و کمیت است.

تعلیف دام در جنگل ها یک سابقه طولانی در قرون متمادی دارد و واضح است که پس از تشکیل سازمان و در این قرن شروع نشد. واژه تعارض عملا مبتنی بر دانش جنگلداری و مدیریت علمی عملی بر پایه طرح جنگلداری که به منظور اصلاح ساختار جنگل و افزایش کیفیت پایه ها از گونه های مختلف و افزایش درجه آمیختگی توده های طبیعی برای تبیین تراکم توده مطرح شده است، زیرا در یک اقلیم دو پادشاه نگنجد.

به هر حال با وجود تعلیف دام در جنگل هیرکانی در قبل از ملی شدن جنگل ها ! کیفیت برخی توده های جنگلی باقیمانده نیز نشان از آن دارد که تعارض دام و جنگل ! اساسا در مورد کیفیت توده های جنگلی و افزایش بهره وری قابل تعمیم و تفسیر است، نه در مورد کاهش عرصه جنگلی و نه به طور محض در مورد دیگر کمیت ها !
با وجود اینکه برخی نهال های خوشخوراک در هنگام تعلیف گیاهان علفی سر چر شده و آسیب می بینند یا از بین می روند و برخی نهال ها از گونه های غیر خوشخوراک، فرصت توسعه و رشد و نمو می یابند و ترکیب گونه ای توده بهم می خورد. به طور مشخص دامگردانی سنتی با ملاحظه به میزان خسارت ها بازده اقتصادی مناسبی در واحد سطح ندارد. به اقتضای ضرورت افزایش بهره وری، بهره برداری های سنتی را باید با تغییر و تحول مواجه نمود و توسعه داد، از سوی دیگر مصارفی چون سوخت هیزم ! می تواند با جایگزینی سوخت به سمت افزایش بهره وری سوق یابد که با وجود مطالعات انجام شده روزانه در حد یک  پشته هیزم معادل ۰،۲ استر «برای چهار نوع مصرف طبخ غذا – بخاری – تنور – حمام» به مصرف می رسد و بدین ترتیب سالانه ۷۳ استر معادل ۴۳،۸ مترمکعب جهت مصرف سوخت بهره برداری می شود، که نیمی از آن طبق ماده ۱۲ آیین نامه اجرایی ماده ۲۸ قانون مجاز می باشد.
تعارض دام و جنگل هیچ ربطی به ظرفیت زیستی جنگل هیرکانی ندارد. ولی در عین حال اصلاح ساختار جنگل هیرکانی یکی از هدف های کلان مندرج در ماده ۲ قانون و مدیریت دانش بنیان جنگلداری است. برای نیل به این هدف ساماندهی انواع بهره برداری های سنتی و خرید حقوق عرفی و رفع تعارضات قانونی یک ضرورت است.