ثاثیر فقر بر خانواده و بارداری زنان

ثاثیر فقر بر خانواده و بارداری زنان

ثاثیر فقر بر خانواده و بارداری زنان کاملا مشهود است. به طوری که ۷۵ درصد از زنانی که سقط جنین می‌کنند فقیر هستند. این خانواده‌های فقیر حتی شادمانی مناسبی ندارند.

به گزارش سرمایه فردا، بر اساس مقاله مرکز بروکینگز در مورد ثاثیر فقر بر خانواده که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، زنان کم‌درآمد بیش از پنج برابر، بیشتر از زنان مرفه دچار بارداری ناخواسته می‌شوند. این مسأله ثبات کمتر خانواده و پیامدهای بدتر برای کودکان را به دنبال دارد.
بهبود چشم‌انداز اقتصادی و آموزشی زنان فقیر، بخش مهمی از هر استراتژی برای کاهش نرخ تولد ناخواسته است. اما راه حل‌های فوری‌تری نیز وجود دارد.
در حالی که هر فردی دلایل منحصربه‌فردی برای درخواست و انجام سقط جنین دارد، پژوهشگران دریافته‌اند مهم‌ترین عامل، نگرانی‌های مالی است. بسیاری از زنان پول کافی برای تحمل بار مالی بارداری را ندارند. هنگامی که بارداری برنامه‌ریزی‌نشده باشد، زنان ممکن است احساس کنند که هنوز سنشان کم است، خیلی شلوغ هستند یا هنوز آمادگی ندارند.برخی از زنان احساس می‌کنند که هنوز از نظر عاطفی یا ذهنی برای مراقبت از کودک یا حتی تحمل یک بارداری آماده نیستند.
ثاثیر فقر بر خانواده آنقدر است که حدود ۵۰ درصد از کسانی که به طور خاص به دنبال سقط جنین هستند، فقیر مطلق هستند. آنها ممکن است سقط جنین را انتخاب کنند، زیرا می‌خواهند از تغییر در برنامه‌های تحصیلی یا شغل خود اجتناب کنند، یا می‌خواهند صبر کنند تا در زندگی به ثبات بیشتری برسند.

دلایل افزایش سقط جنین

قرار گرفتن در یک رابطه ناخوشایند نیز می‌تواند بر تصمیم فرد برای سقط جنین تاثیر بگذارد. پژوهشگران تخمین می‌زنند که خشونت شریک زندگی در ۶ تا ۲۲ درصد از سقط جنین‌ها دخیل است. گاهی اوقات، خود بارداری می‌تواند خطر بالایی برای ایمنی و رفاه مادر به همراه داشته باشد.
تخمین زده می‌شود که سالانه ۷۰۰ زن بر اثر عوارض بارداری در ایالات‌متحده جان خود را از دست می‌دهند. بارداری می‌تواند بیماری‌های زمینه‌ای یا قبلی را تشدید کند که به شدت سلامت زن را به خطر می‌اندازد. زنان مبتلا به بیماری‌های کلیوی یا قلبی، به‌ویژه در معرض خطر بالای مرگ ناشی از بارداری هستند.
نظریه‌‎های مختلفی به عنوان دلایل احتمالی برای سقط جنین انتخابی ارائه شده است. گروهی از پژوهشگران باور دارند که جنین‌کشی زنان را می‌توان از طریق تاریخ و پیشینه فرهنگی مشاهده کرد. ثاثیر فقر بر خانواده از آنجایی است که به طور کلی، نوزادان پسر ترجیح داده می‌شدند زیرا آنها کار یدی و موفقیت را برای خانواده فراهم می‌کردند. سقط انتخابی جنین‌های دختر در مناطقی رایج است که هنجارهای فرهنگی به دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی، به فرزندان پسر نسبت به دختران اهمیت بیشتری می‌دهند.
یک پسر اغلب به عنوان یک «دارایی» ترجیح داده می‌شود، زیرا می‌تواند درآمد کسب کرده و از خانواده حمایت کند.در مقابل، دختر یک «مسئولیت» است، زیرا او با خانواده دیگری ازدواج می‌کند، بنابراین کمک مالی به والدین خود نخواهد کرد. پژوهش‌ها در مورد اینکه چه کسی سقط جنین می‌کند واقعاً مردم را شگفت‌زده می‌کند.

نسبت بین فقر ‌و سقط جنین چقدر است

۵۹ درصد از زنانی که به دنبال سقط جنین هستند، در حال حاضر فرزند دارند و مادر هستند. زنانی که به دنبال سقط جنین هستند، بیش از سه برابر احتمال دارد که فقیر باشند؛ به عبارت دیگر، ۴۹ درصد آنها فقیر هستند، در حالی که نرخ ملی فقر حدود ۱۲ درصد است. ۷۵ درصد از زنانی که به دنبال سقط جنین هستند، درآمد پایینی دارند. ۵۵ درصد از زنانی که به دنبال سقط جنین هستند، اخیراً یک رویداد مخرب زندگی مانند مرگ یکی از دوستان نزدیک یا یکی از اعضای خانواده، از دست دادن شغل، قطع رابطه با شریک زندگی یا تعهدات اجاره یا وام مسکن عقب‌افتاده را تجربه کرده‌اند.
یادآوری این نکته مهم است که طیف وسیعی از عوامل بر تصمیم به سقط جنین تاثیر می‌گذارند که شامل مسائل بسیار شخصی است که به راحتی از سوی دیگران قابل درک نیستند یا در دسته‌بندی‌های کلی جای می‌گیرند.

احمد بخارایی،‌ مدیر گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران و استاد دانشگاه، به دلایل کاهش شادمانی در میان ایرانیان پرداخته است. او با طرح این پرسش که، چرا ایرانیان دیگر مردمان شادی نیستند؟ گفت: به‌طور طبیعی در یک ساخت اجتماعی توسعه‌یافته یا با چشم‌انداز پیشرفت، بخشی از بودجه عمومی صرف تولید سرگرمی و تفریح می‌شود. مردم نیز بخشی از درآمد خود را صرف کنسرت، سینما، سفر، موسیقی، غذا و دیگر سرگرمی‌ها می‌کنند. بنابراین بخشی از هزینه‌های عمومی برای این است که جامعه شادمان باشد و مردم نیز از جیب خود هزینه می‌کنند تا شادمان بمانند.

او تاثیر فقر در خانواده افزود: شاید همه چیز به بسترهای تفریحی و سرگرمی مربوط نیست. رفاه اقتصادی و نبود دغدغه‌های معیشتی، حکمرانی خوب و بی‌فساد و… بیش از هر عامل دیگری در شادی مردم موثر است. احساس نااطمینانی در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایرانیان را از رتبه‌های واقعی شادمانی به قعر جدول اندوهگین‌ها سقوط داده است.

ثاثیر فقر بر خانواده و نبود شادمانی

اگرچه آماری رسمی از میزان فقر در جامعه منتشر نمی‌شود اما بر اساس آنچه اخیراً حسین راغفر، اقتصاددان، گفته، نیمی از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق هستند. تنها دغدغه این افراد تامین هزینه‌های ضروری زندگی است، اغلب چند شیفت کار می‌کنند، به بهداشت و آموزش درستی دسترسی ندارند.
ثاثیر فقر بر خانواده باعث شده مردم به تنها چیزی که نمی‌اندیشند راه‌هایی برای شادمانی است. این افراد روزبه‌روز ناراضی‌تر شده و کمرشان زیر بار مشکلات ابتدایی خم‌تر می‌شود. طبق گزارش شادی جهانی ۲۰۲۴ که به مناسبت روز جهانی شادی منتشر شد، دانمارک، ایسلند و سوئد بعد از فنلاند به ترتیب در جایگاه دوم تا پنج قرار گرفتند.
این کشور شمال اروپا و دیگر همسایگان شادش، از جمله دانمارک، ایسلند، سوئد و نروژ، همه در معیارهایی مشترک‌اند: امید به زندگی، سرانه تولید ناخالص داخلی، حمایت اجتماعی، فساد کم، سخاوت و مراقبت مردم از یکدیگر و نیز آزادی در تصمیم‌گیری‌های کلیدی زندگی. این ویژگی‌ها، نشان می‌دهد که نگاه کل‌نگر به رفاه همه اجزای یک جامعه، باعث رضایت بیشتر شهروندان و افزایش احساس شادی در آنان می‌شود.
سیاست‌های نامناسب، توزیع ناعادلانه منابع و عدم توجه به نیازهای اقتصادی پایدار نیز می‌توانند در این راستا تاثیرگذار باشند.

چقدر خانوادههای ثروتمند شاد هستند؟

ثروت می‌تواند به میزانی به شادمانی کمک کند که اساسی‌ترین و اولیه‌ترین نیازهای زندگی فراهم شوند. اما بیشتر از آن، عواملی مانند روابط اجتماعی، سلامت روحی، احساس ارتباط اجتماعی و معنویت هم موثر هستند. بنابراین اگرچه ثروت می‌تواند کمک‌کننده باشد، اما به تنهایی نمی‌تواند منبع اصلی شادمانی باشد. اگر نشاط اجتماعی را در جهان به چهار بخش خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تقسیم کنیم، ایران جزو گروه چهارم قرار می‌گیرد.
یکی از نشانه‌های زنده بودن جامعه، مشارکت داوطلبانه یا غیرداوطلبانه است اما در جامعه ما دیده می‌شود که کم‌و‌بیش یک نوع بی‌تفاوتی اجتماعی وجود دارد و در این بی‌تفاوتی اجتماعی افراد منافع فردی خود را به منافع جمعی ترجیح می‌دهند.
شرایط آنومیک و بی‌هنجاری یکی از نشانه‌های فروپاشی اجتماعی است. اگر افراد یک جامعه مقید نباشند هنجارها را رعایت کنند و هنجارها آنقدر قوی و مقتدر نباشند که افراد را به سمت خود جذب کنند شاهد شکل‌گیری شرایط آنومیک در یک جامعه هستیم .
در چنان وضعیتی انگار افراد در خلأ رها شده‌اند و گروه مرجع ندارند و این نشان‌دهنده یک نوع گسست اجتماعی است؛ یعنی افراد در این جامعه به هم پیوند نمی‌خورند و اصطلاحاً چسب اجتماعی وجود ندارد. اگر صاحبان ملک و ملوک، اگر نظام حکمرانی دیگر‌دوست و دیگر‌خواه باشد؛ یعنی شهروند‌خواه و شهروند‌دوست باشد، تبعیض، خودی و غیرخودی، مرید و غیر‌مرید نکند،‌ شرایط بهبود پیدا می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *