به گزارش سرمایه فردا، در جنگ ۱۲ روزه حدود ۵۰ کشور تورهای گردشگری به کشورهای درگیر جنگ و همسایگان آنها را لغو کردند. اما این مسأله تا چه زمانی ادامه دارد؟
به گزارش سرمایه فردا، درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل نهتنها نقطه عطفی در معادلات منطقهای بهشمار میرود، بلکه به شکل مستقیم و فوری ضربهای سنگین به پیکره نحیف صنعت گردشگری هر دو کشور وارد کرده است. هرچند جنس و شدت این ضربه در ایران و اسرائیل یکسان نیست، اما وجه مشترک آن، توقف تقریباً کامل ورود گردشگران خارجی، رکود درآمدهای ارزی گردشگری، و تخریب تصویر جهانی خاورمیانه است. برای درک بهتر این تحولات، باید به ریشههای ساختاری و روانشناختی گردشگری این منطقه را بررسی و سناریوهایی برای مسیر بازسازی در آینده ترسیم کرد.
در ایران، صنعت گردشگری با وجود پتانسیلهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی عظیم، همواره با موانع متعددی مانند تحریمهای اقتصادی، محدودیتهای اجتماعی، ضعف زیرساختی و تصویر منفی در رسانههای بینالمللی مواجه بوده است. با این حال، روندی تدریجی از بازیابی طی دهه ۱۴۰۰ در جریان بود؛ بهگونهای که در سال ۱۴۰۲ بیش از ۷.۳ میلیون گردشگر خارجی وارد ایران شدند. این رقم نسبت به سالهای قبل از همهگیری کرونا رشد قابلتوجهی داشت و امیدهایی برای بازگشت ایران به نقشه رقابتی گردشگری منطقهای ایجاد کرده بود.
اما این روند با آغاز جنگ ایران و اسرائیل، بهسرعت معکوس خواهد شد. در نخستین هفتههای تنش نظامی، نزدیک به ۵۰ کشور جهان از جمله اعضای اتحادیه اروپا، ژاپن، استرالیا و آمریکا هشدارهای رسمی برای پرهیز از سفر به ایران صادر کردند. در پی آن، تورهای گردشگری لغو، پروازها به حالت تعلیق درآمده، بیمههای بینالمللی سفر غیرفعال شدند و اعتماد گردشگران از بین رفت. تأثیرات این روند تنها به کاهش ورودیها محدود نشد؛ بلکه هزاران شغل مستقیم و غیرمستقیم در مشاغلی چون راهنمایان تور، کارکنان هتلها، رانندگان بینشهری، فروشندگان بازارهای محلی و هنرمندان صنایعدستی به حالت تعلیق درآمدند.
در ابعاد اقتصادی، این رکود بهمعنای کاهش ارزآوری مستقیم گردشگری، افت درآمد خانوارهای درگیر در گردشگری است. در مناطق توریستی چون اصفهان، شیراز، یزد، کرمان و تبریز، برخی اقامتگاههای بومگردی ناچار به کاهش نیروی کار خود شدند. این در حالی است که پیشتر، بومگردی بهعنوان راهی برای توزیع عادلانه درآمد، حفظ محیط زیست و بازآفرینی جوامع محلی تبلیغ میشد. در عمل، جنگ نهتنها صنعت گردشگری را به چالش کشیده، بلکه از منظر تصویرسازی جهانی، شرایط پیچیدهتر شده است. در دهههای اخیر، رسانههای غربی غالباً ایران را با مضامینی چون ناامنی، سختگیریهای فرهنگی و درگیریهای سیاسی بازنمایی کردهاند. این تصویر اکنون با جنگ، بُعدی جدید یافته است. این تصویر در تضاد کامل با مؤلفههایی چون مهماننوازی ایرانی، میراث فرهنگی غنی و جاذبههای گردشگری بینظیر قرار دارد که در تبلیغات جهانی صنعت گردشگری باید برجسته شود.
در سطح ساختاری نیز بحران بهشدت آشکار است. ساختار مدیریت گردشگری در ایران از نبود یک نظام هماهنگ و یکپارچه رنج میبرد. دستگاههای متعددی از وزارت میراث فرهنگی گرفته تا وزارت خارجه، سازمان اطلاعات، وزارت کشور و استانداریها درگیر تصمیمسازی هستند، بدون آنکه چارچوب واحدی برای اقدام وجود داشته باشد. همچنین نبود قانون جامع گردشگری، عدم دسترسی گردشگران به سیستمهای پرداخت بینالمللی، و ضعف فاحش در بازاریابی دیجیتال، مجموعاً صنعت گردشگری ایران را به پیکری بدون دفاع تبدیل کردهاند که در بحران کنونی حتی قادر به جذب گردشگر از کشورهای همسایه هم نیست.
در سوی مقابل، اسرائیل که طی سالهای اخیر تلاش کرده با اتکا به غربگرایی در تلآویو، ساحل حیفا و مراکز مذهبی اورشلیم، برند جهانی خود را در گردشگری ارتقا بخشد، اکنون با بحران عمیقی مواجه است. با آغاز جنگ، جریان ورود گردشگران خارجی تقریباً به صفر رسید، هتلها خالی ماندند، پروازها لغو شدند و برنامههای فرهنگی و مذهبی به حالت تعلیق درآمدند. برآورد وزارت گردشگری این کشور نشان میدهد که اسرائیل تا پایان سهماهه دوم سال ۲۰۲۵ بیش از ۵ میلیارد دلار از درآمد ارزی خود در این حوزه را از دست داده است.
اقتصاد اسرائیل نیز مانند ایران از این توقف آسیب فراوانی دید. کاهش ورود ارز خارجی به کشور باعث شد بانک مرکزی برای حمایت از ارزش پول ملی (شِکِل)، میلیاردها دلار از ذخایر ارزی خود را به بازار تزریق کند. این اقدام گرچه بهصورت موقت نوسانات ارزی را کنترل کرد، اما باعث ناپایداری مالی اسرائیل شد. مؤسسات رتبهبندی نظیر «مودیز» و «فیچ» نیز هشدارهایی درباره کاهش احتمالی رتبه اعتباری این کشور صادر کردند.
نکته مهمتر در مورد اسرائیل، تأثیر مخرب این جنگ بر «دیپلماسی نرم» این کشور است. اسرائیل سالها تلاش کرده بود تا با استفاده از گردشگری فرهنگی، جشنوارهها، همکاریهای علمی، و تصویرسازی از یک کشور لیبرال و نوآور، چهرهای متفاوت از واقعیت ژئوپلیتیک خود به جهانیان عرضه کند. اما اکنون با انتشار گسترده تصاویر جنگ، بمباران، و بیثباتی امنیتی، این دیپلماسی نرم بهشدت تضعیف شده و اعتبار بینالمللی اسرائیل را تحتالشعاع قرار داده است.
جنگ همین بلا را سر کشورهای دیگر مانند سوریه و اوکراین آورده است هر دو طی سالهای گذشته درگیر جنگهای بزرگ و تخریب جدی صنعت گردشگری خود بودهاند. سوریه پیش از بحران ۲۰۱۱، سالانه بیش از ۸ میلیارد دلار درآمد از گردشگری داشت و مقاصدی چون حلب، دمشق و تدمر محبوب گردشگران فرهنگی و زیارتی بود. اما با آغاز جنگ داخلی، ورود گردشگران تقریباً به صفر رسید، زیرساختها تخریب شد، جوامع محلی نابود گردیدند و روند بازسازی سالها زمان برد.
در اوکراین، پیش از حمله روسیه در ۲۰۱۴، سالانه بالغ بر ۲۴ میلیون گردشگر وارد این کشور میشدند. اما جنگ در دونباس و سپس حمله گسترده روسیه در ۲۰۲۲ باعث تعطیلی گردشگری، توقف پروازها، و آسیب گسترده به شهرهای تاریخی چون کییف، خارکیف و اودسا شد. بازسازی گردشگری در این کشور مستلزم صلح پایدار، حمایت گسترده بینالمللی و سرمایهگذاری کلان بود که هنوز بهطور کامل محقق نشده است.
اسرائیل، بر مبنای الگوهای سوریه و اوکراین، ممکن است با پیامدهایی مشابه روبرو شود: کاهش کامل ورود گردشگران خارجی، ضعف مزمن زیرساختی، تخریب تصویر جهانی، و اختلال در سرمایهگذاری بلندمدت در این بخش. تفاوت اصلی در آن است که ایران برخلاف اسرائیل و سوریه و… هنوز کشوری پهناور است، اما فشار روانی، ادراکی و سیاسی بحران میتواند روی گردشگری اثرگذار باشد.
از طرف دیگر بازسازی گردشگری پس از جنگ، امری زمانبر، پرهزینه و پیچیده است. کشورهای موفق در این حوزه (مانند ویتنام، رواندا یا بوسنی) بهشکل همزمان بر سه محور عمل کردند: اول، تأمین امنیت واقعی و ادراکی؛ دوم، بازسازی زیرساختی با اولویت گردشگری پایدار و منطقهای؛ سوم، استفاده هدفمند از رسانههای بینالمللی برای بازتعریف تصویر ملی اقدام کرده اند..
اما جنگ ایران و اسرائیل تنها روی گردشگری این دو کشور موثر نبوده است،برای نمونه اگرچه مستقیماً در خاک ترکیه رخ نداده، اما بهدلیل موقعیت راهبردی این کشور در قلب خاورمیانه، اثرات آن بیتردید مرزها را درنوردیده و بر صنعت گردشگری ترکیه سایه انداخته است. ترکیه که در سالهای اخیر با تمرکز بر تنوع مقاصد گردشگری، رشد زیرساختهای توریستی و توسعه برند خود بهعنوان یکی از مقاصد محبوب بینالمللی شناخته میشود، با بحران جدید منطقهای با تهدیداتی ادراکی، اقتصادی و ساختاری روبهرو شده است.
در نخستین سطح، تأثیرات روانی و ادراکی این جنگ بر ترکیه کاملاً ملموس است. ذهنیت گردشگر بینالمللی، بهویژه در اروپا، آمریکا و شرق آسیا، بهگونهای طراحی شده که تحولات امنیتی در یک کشور میتواند بر برداشت آنان از کل منطقه تأثیر بگذارد. شعلهور شدن درگیری میان ایران و اسرائیل باعث شد که ترکیه در چشم بسیاری از گردشگران بهعنوان کشوری «در همسایگی بحران» تلقی شود. این برداشت، گرچه لزوماً با واقعیت امنیت داخلی ترکیه منطبق نیست، منجر به لغو یا تعلیق برخی تورهای خارجی شده است. شرکتهای گردشگری در آلمان، بریتانیا و اسکاندیناوی برخی برنامههای سفر به مقاصدی مانند استانبول، بدروم و کاپادوکیه را بهطور موقت معلق کردهاند و پیشنهاد مقصدهای جایگزین مانند یونان، کرواسی یا مراکش را در دستور کار قرار دادهاند.
پیامد مستقیم این فضا، کاهش رزروهای تابستانی در ترکیه بود. در حالیکه این کشور معمولاً از ماه مه تا سپتامبر با موجی از گردشگران روبهرو میشود، دادههای اولیه از کاهش قابلتوجهی در سطح رزرو پرواز، اقامتگاه و تورهای شهری در مقاصد ساحلی و فرهنگی حکایت دارد. صاحبان هتلها و شرکتهای گردشگری داخلی نسبت به کاهش درآمد پیشبینیشده هشدار دادهاند و برخی فعالان این حوزه آن را با شوک سال ۲۰۱۶ (در پی کودتای نافرجام ترکیه) مقایسه کردهاند.
در یک جمعبندی کلی، میتوان گفت ترکیه در برابر بحرانهای ژئوپلیتیکی مانند جنگ ایران و اسرائیل در موقعیت دوگانهای قرار دارد: از یک سو، بهشدت آسیبپذیر از حیث روانی، اقتصادی و ادراکی است، و از سوی دیگر، در صورت مدیریت هوشمندانه بحران، میتواند از موقعیت جغرافیایی و ظرفیتهای گردشگری خود برای جذب گردشگرانی که مقصد اصلی خود را از دست دادهاند استفاده کند. مسیر آینده بسته به ثبات منطقهای، دیپلماسی فعال آنکارا، و توان تابآوری صنعت گردشگری ترکیه در برابر فشارهای خارجی تعیین خواهد شد.
در سطح اقتصادی، جنگ اثرات غیرمستقیم دارد. نخست، افزایش قیمت جهانی نفت بهدلیل تنشهای خاورمیانه، باعث افزایش هزینه حملونقل هوایی و زمینی می شود. این افزایش، ضمن بالا بردن نرخ بلیت پروازهای داخلی و خارجی ، بر قیمت خدمات حملونقل توریستی نیز اثر گذاشته و تجربه سفر را برای بسیاری از گردشگران، بهویژه با بودجه متوسط، گرانتر می کند.
از سوی دیگر، رشد قیمت انرژی در داخل کشورها موجب فشار تورمی در بازار گردشگری می شود. صاحبان اقامتگاهها، رستورانها و فعالان بخش خدمات برای حفظ حاشیه سود، ناچار می شوند قیمتها را افزایش دهند؛ موضوعی که در رقابت منطقهای گردشگری ترکیه با کشورهایی چون بلغارستان، گرجستان یا تونس، به زیان ترکیه تمام میشود. در عین حال، نرخ تورم عمومی در اقتصاد ترکیه که پیش از بحران نیز بالا بود، با تأثیرات جنگ تشدید شده و بر هزینههای جاری گردشگران تأثیر مستقیم گذاشته است.
عامل اقتصادی مهم دیگر، کاهش سطح سرمایهگذاری خارجی در پروژههای گردشگری است. سرمایهگذاران بینالمللی بهطور سنتی از ریسکهای ژئوپلیتیکی گریزاناند؛ از اینرو، تحولات منطقهای باعث تعلیق برخی پروژههای هتلداری، شهرکهای توریستی و مراکز تفریحی در مرحله طراحی یا اجرا شدهاند. این در حالیست که ترکیه برای حفظ جایگاه خود در بازار جهانی گردشگری، نیازمند تداوم جذب سرمایه و نوسازی زیرساختهاست.
در سطح سوم، جنگ ایران و اسرائیل جایگاه ژئوپلیتیکی کشورهای منطقه را نیز تحتتأثیر قرار داده است. ترکیه سالها تلاش کرده نقش شاهراه انرژی، پل اتصال شرق و غرب، و میزبان جریان ترانزیتی توریستهای منطقهای باشد. تداوم درگیری و ناامن شدن مسیرهای دریایی خلیج فارس، میتواند تقاضا برای مسیرهای جایگزین زمینی و هوایی از مسیر ترکیه را افزایش دهد؛ اما در کوتاهمدت، بیثباتی منطقهای اعتماد را نسبت به هرگونه ترانزیت در خاورمیانه کاهش میدهد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا