تغییر رویکرد جوانان به ازدواج فقط به مسأله اقتصادی و تغییر سبک زندگی برنمی گردد، حتی افکار جوانان و نسل زد نسبت به قبل تغییر کرده است.
به گزارش سرمایه فردا، مونا موسوی: در میان موج تورم افسارگسیخته، افزایش بیسابقه هزینههای زندگی، و شکاف روزافزون میان رویاهای جوانان و واقعیتهای اقتصادی، ازدواج در ایران دیگر نه آغاز سادگی، بلکه پروژهای پرهزینه، پرتنش و پیچیده شده است؛ تصمیمی دشوار که در هزارتوی بحران مسکن، مهریههای غیرواقعی و مناسبات فرهنگی سنگین، هر روز دورتر از دسترس نسل نو قرار میگیرد. اما در همین روزهای مبهم، امید به بازتعریف تغییر رویکرد جوانان به ازدواج و بازسازی اعتماد به مفهوم خانواده، همچنان زنده است.
در سالهای نهچندان دور، ازدواج در ایران، چونان پیوندی ساده و طبیعی، بینیاز از تشریفات پر زرق و برق، در دل خانوادهها ریشه داشت؛ اما روزگار چرخید و مسیر این سنت دیرینه، پیچیدهتر، پرهزینهتر و گاه دور از دسترس بسیاری از جوانان شد. جوانانی که روزی ازدواج را نقطه شروعی برای ساختن فردایی روشن میدیدند، حالا با تردید به آن مینگرند؛ تردیدی که نه از بیمیلی، که از سنگینی بار مادی و فشارهای اقتصادی و اجتماعی برآمده است.
کاهش چشمگیر آمار ازدواج، همراه با جهش بیسابقه در هزینههای مرتبط با تشکیل زندگی مشترک، دولت را به تکاپو واداشته تا با ابتکاراتی چون طرح «جوانی جمعیت»، بخشی از این دشواریها را بهبود بخشد. اما واقعیت تلخ آن است که در قلب این بحران، چالشی بنیادین لانه کرده است: شکاف عمیق میان درآمدهای محدود و متزلزل جوانان با هزینههایی که هر روز بیشتر میشوند؛ و وامهای ازدواج و فرزندآوری، هرچند امیدبخش، تنها مرهمی سطحی بر زخمهای عمیقاند.
همزمان با حرکت شتابان جامعه بهسوی مدرنیته و درآمیختن با الگوهای جهانی، انتظارات از زندگی مشترک نیز دگرگون شدهاند. ازدواج دیگر آغاز سادگی نیست؛ پروژهای لاکچریست که حتی شروع آن نیازمند منابع مالی قابل توجهیست. تالارهای عروسی، لباسهای فاخر، گلآراییهای چشمگیر، فیلمبرداری حرفهای، آرایشهای پرهزینه، و ماشینهای عروس لوکس، همگی در کنار کارتهای دعوت خاص، جمعاً تصویری از مراسمی را میسازند که شباهت اندکی با سنتهای پیشین دارد. هزینهها سر به فلک کشیدهاند؛ به طوری که برگزاری یک مراسم معمولی در سال ۱۴۰۴، بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان آب میخورد؛ رقمی که در سال ۱۳۹۷، تنها ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان بود.
همزمان، قیمت سکه تمام بهار آزادی، از حدود ۲.۲ میلیون تومان در سال ۹۷، به بیش از ۷۹ میلیون تومان در سال ۱۴۰۴ رسیده و جهشی معادل ۳۵۰۰ درصد را تجربه کرده است. این در حالیست که درآمد خانوارها رشدی کند، پراکنده و ناهمگون داشته و قدرت خرید بسیاری از اقشار بهشدت افت کرده است.
هزینههای ازدواج صرفاً محدود به شب عروسی نیست؛ پیشدرآمدهای آن، از مراسم خواستگاری و بلهبرون گرفته تا خرید حلقه، هدایا و حتی هزینههای دفترخانه، همه و همه بر دوش جوانان سنگینی میکنند. یک مراسم عقد ساده، با خدماتی پایه، بین ۵ تا ۱۰ میلیون تومان هزینه دارد. جهیزیه نیز، با توجه به کیفیت کالاها، رقمی بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان را شامل میشود. اما آنچه شاید بزرگترین سنگ مانع در مسیر ازدواج باشد، بحران مزمن مسکن است.
البته نباید فراموش کرد در تهران و دیگر کلانشهرها، اجاره یک واحد ۶۰ متری گاه تا ۷۰ درصد درآمد ماهانه یک جوان را میبلعد؛ و نبود چشماندازی روشن برای تأمین مسکن پایدار، بسیاری را ناامید و بیانگیزه کرده است. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، افزایش افسارگسیخته قیمت خرید و اجاره، موجب شده نهتنها ازدواج، بلکه فرزندآوری نیز به تعویق افتد؛ و رؤیای خانواده داشتن، به رویاهایی دوردست و کمرنگ بدل شود.
در این میان، تلاشهایی نیز برای مداخله انجام شده است. سیاست مالیاتگذاری پلکانی بر مهریههای بالا، ابزاریست که قانونگذار آن را در اختیار دارد؛ اگرچه فعلاً مشمول معافیت شده، اما شاید در آینده بهعنوان تدبیری اقتصادی و فرهنگی اجرایی شود. بر اساس این طرح، مهریههایی بیش از ۱۴ سکه، مشمول مالیات پلکانی خواهند شد و از ۲۰۰ سکه به بالا، مالیات ۱۵ درصدی در نظر گرفته میشود.
گرانی سکه، در کنار سایر تحولات، رویکرد خانوادهها را بهسمت تعیین مهریههای واقعیتر سوق داده است. پیشتر، مهریهها بیشتر جنبه نمادین داشتند و بسیاری از پسران آن را شرطی صوری میدانستند؛ اما اکنون، با شرایط اقتصادی دشوار، محاسبات ازدواج جدیتر شده و دختران نیز با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی طرف مقابل، رویکردی همراهتر در توافقات مهریه اتخاذ میکنند. گفتگوها رنگ عقلانیت گرفتهاند؛ مهریه دیگر معیار آبرو نیست، بلکه شاخصی منطقی برای تنظیم تعهدات مالی است.
تأثیر تورم بر خانوادههای کمدرآمد، ازدواج را نهفقط سختتر، بلکه برای طبقات متوسط نیز دورتر کرده است. این در حالیست که جامعه، زیر سایه لوکسگرایی و نگاه عددی به مهریه، نگران کاهش ارزش انسانی ازدواج است. اگر مهریههای بالا با آموزشهای حقوقی، مشاورههای پیش از ازدواج، تسهیلات مالی و تلاشهای رسانهای برای بازتعریف مفهوم ازدواج همراه نشوند، بیگمان تحکیم بنیان خانواده با چالشهای جدی مواجه خواهد شد.
در چنین فضایی، نسل Z با ویژگیهای خاص فکری و رسانهای، نگاه تازهای به ازدواج دارد. برای این نسل، ازدواج دیگر پاسخی به نیاز غریزی یا فشار اجتماعی نیست؛ تصمیمیست آگاهانه که باید بر پایه رشد فردی، سبک زندگی منسجم و اهداف مشترک استوار باشد. و شاید همین نگاه، نقطه شروعی باشد برای گذر از مسیرهای نمایشی و پرزرقوبرق، به سمت انتخابهایی واقعی، انسانی و پایدار.
از اینرو، مسیر افزایش تمایل به ازدواج نیازمند تغییراتی بنیادین در بطن سیاستگذاری و ساختارهای اجتماعی است؛ تغییراتی که نهتنها به رفع موانع اقتصادی میپردازند بلکه به احیای مفهوم ازدواج در ذهن نسل جوان کمک میکنند. برای آغاز این تحول، باید به سراغ بنیانهای تضعیفشده رفت و از نهادهای رسمی، فرهنگی و رسانهای خواست تا ازدواج را از بُعدی انسانی، تعاملی و مبتنی بر رشد مشترک بازتعریف کنند.
در گام نخست، ارائه آموزشهای فراگیر در زمینه مهارتهای زندگی میتواند پایهای محکم برای آمادگی جوانان فراهم سازد؛ آموزشهایی که در آن نهفقط شیوههای مدیریت مالی و ارتباط مؤثر، بلکه مهارتهای روانشناختی نظیر همدلی، حل تعارض و تابآوری نیز گنجانده شود. این کلاسها، بهویژه اگر در مراکز آموزشی، دانشگاهها و نهادهای مشاورهای برگزار شوند، میتوانند ترس از ازدواج را به شناختی عقلانی و انگیزهای پایدار بدل کنند.
از سوی دیگر، نهادینهسازی مراکز همسانگزینی تخصصی با رویکرد علمی، روانشناختی و فرهنگی، میتواند نقش مهمی در تسهیل فرآیند انتخاب همسر ایفا کند. این مراکز، اگر با نظارت حرفهای و حفظ شأن انسانی افراد فعالیت کنند، میتوانند خلأ ارتباطی را پر کرده و ازدواج را از مسیرهای غیررسمی و غیرایمن دور کنند.
رسانهها نیز در این مسیر، نقشی محوری دارند. با روایتهایی واقعی، الهامبخش و غیرتجملی از زندگی مشترک، میتوانند نگاه جامعه به ازدواج تغییر دهند و آن را از قالب مناسبات عددی مهریه و مراسم پرهزینه خارج سازند. بازنمایی زوجهایی که با همراهی، عقلانیت و هدفمندی زندگی را آغاز کردهاند، میتواند برای نسل جوان الگوهایی زنده و باورپذیر ارائه دهد.
همچنین، حمایتهای دولتی و سازمانی در قالب تسهیلات مسکن، بیمههای ازدواج، وامهای تحصیلی ویژه زوجین، خوابگاههای متأهلی، و امتیازات شغلی برای زوجهای جوان، همگی میتوانند بار مالی ازدواج را سبکتر و شرایط تشکیل خانواده را واقعیتر کنند.
در پایان، چنانکه نسل Z خواهان تصمیماتی آگاهانه، متکی بر شناخت و همافزایی است، پاسخ به این نیاز نباید سطحی و نمادین باشد. باید سازوکارهای ازدواج را با ارزشهای این نسل همراستا ساخت؛ نسلی که به دنبال معنا، پایداری و مشارکت واقعیست، نه ظواهر پرزرقوبرق و وعدههای بیپشتوانه.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا