به گزارش سرمایه فردا، تجاوز جنایتکارانهی رژیم صهیونیستی به ایران در خردادماه، شاید از نظر شدت و گستره عملیاتی یکی از بزرگترین اقدامات نظامی این رژیم علیه جمهوری اسلامی بود، اما آنچه بیش از همه نگاه تحلیلگران را جلب کرد، نه صرفاً ماهیت حمله، بلکه شکست سریع و آشکار طرح عملیاتی اسرائیل بود که نه تنها به اهداف اعلامی خود درخصوص نابودی توان رزمی پدافندی و آفندی و توان هستهای ایران نرسید، که حتی به ضد خود تبدیل شده و عرصهای برای وارد آمدن ضربات سخت و سنگین ایران بر رژیم صهیونیستی را فراهم کرد. بر اساس شواهد و ارزیابیهای مختلف، یکی از اصلیترین دلایل این شکست، محاسبه غلط تلآویو درباره جامعه ایران بود.
در محاسبات پیشینی اسرائیل، گمان بر این بود که با آغاز حمله نظامی، ایران درگیر یک بحران دوگانه خواهد شد: تهدید خارجی و آشوب داخلی. تحلیلگران امنیتی آنها بر این باور بودند که شکافهای سیاسی، اختلافات اجتماعی و نارضایتیهای اقتصادی، همچون مواد قابل اشتعال، آمادهاند تا با جرقه یک بحران خارجی شعلهور شوند. به زبان سادهتر، پیشبینی میکردند که با آغاز حمله، موج گستردهای از اعتراضات و اغتشاشات داخلی، توان ایران را برای واکنش راهبردی کاهش داده و حتی آن را فلج کند.
اما آنچه رخ داد، دقیقاً برعکس این پیشبینی بود. حمله آشکار و مستقیم، نه تنها شکافهای داخلی را فعال نکرد، بلکه موجب همگرایی و همصفی اکثریت جامعه در برابر دشمن خارجی شد. گروهها و جریانهایی که شاید در شرایط عادی با حکومت اختلاف نظر داشتند، در لحظه تهدید ملی، بهطور طبیعی در موضع دفاع از کشور قرار گرفتند. این پدیده، که در ادبیات سیاسی به «اثر پرچم» معروف است، اسرائیل را غافلگیر کرد.
نتیجه این خطای محاسباتی، شکست عملیات دشمن صهیونیستی بود. ایران توانست با اتکا به همین انسجام داخلی، هم در بعد نظامی و هم در عرصه روایتسازی رسانهای، ضربات متقابل و مؤثری وارد کند. شکست سناریوی «آشوب همزمان با حمله خارجی» برای اسرائیل به معنای یک هشدار راهبردی بود: بدون شکستن انسجام ملی ایران، نابودی یا مهار این کشور ناممکن است.
بر اساس این تجربه، اسرائیل ناگزیر است برای ادامه مقابله با ایران، فاز تازهای از اقدامات را در اولویت قرار دهد: تضعیف و از بین بردن انسجام ملی. این راهبرد نه صرفاً یک انتخاب، بلکه شرط بقا برای تلآویو در تقابل طولانیمدت با ایران است. تا زمانی که جامعه ایران در لحظات تهدید، یکپارچه و همموضع باشد، توان بازدارندگی و پاسخگویی ایران حفظ خواهد شد.
به همین دلیل، محور جدید تلاشهای اسرائیل ـ چه بهصورت مستقیم و چه از طریق شبکه متحدان و عوامل نیابتی ـ معطوف به تولید و تشدید شکافهای داخلی خواهد بود. این شکافها میتواند قومی، مذهبی، طبقاتی، جنسیتی یا سیاسی باشد. از تحریک نارضایتیهای اقتصادی گرفته تا برجستهسازی اختلافات فرهنگی، همه و همه در خدمت یک هدف قرار میگیرد: زدودن اعتماد، امید و همبستگی از درون جامعه ایران.
در چنین شرایطی، یک نکته حیاتی را باید با صراحت گفت: هر فرد، گروه یا جریانی که خواسته یا ناخواسته در مسیر تشدید شکافهای داخلی و تخریب انسجام ملی گام بردارد، در عمل بهعنوان یک «سرباز نادان اسرائیل» عمل میکند. ممکن است نیت آن فرد یا جریان، پیگیری مطالبات شخصی یا اجتماعی باشد، اما در سطح راهبردی، خروجی چنین رفتارهایی دقیقاً همان چیزی است که اتاقهای فکر تلآویو به دنبالش هستند.
باید توجه داشت که انسجام ملی به معنای نبود اختلافنظر نیست. وجود نقد و مطالبهگری در هر جامعهای طبیعی و حتی ضروری است. اما خط قرمز، آنجاست که نقد و مطالبهگری به دشمنتراشی درونی و تضعیف جبهه ملی در برابر تهدید خارجی تبدیل شود. این همان نقطهای است که مرز بین «فعال مدنی» و «پیادهنظام بیجیرهومواجب دشمن» کمرنگ و گاه محو میشود.
جامعهای که در برابر تهدید خارجی، وحدت و همصدایی خود را از دست بدهد، عملاً راه را برای مداخله مستقیم دشمن باز میکند. تاریخ معاصر پر است از نمونههایی که در آن، فروپاشی انسجام داخلی، مقدمه سقوط سیاسی یا شکست نظامی بوده است. کافی است نگاهی به برخی کشورهای منطقه بیندازیم که پیش از حمله خارجی، درگیر آشوب داخلی بودند و در نهایت، نه تنها اهداف اصلاحطلبانه داخلی محقق نشد، بلکه کشورشان دچار فروپاشی ساختاری شد.
اگر امروز در ایران، گروهی با بیتوجهی به پیامدهای رفتار خود، به سمت ایجاد و تعمیق شکافهای اجتماعی حرکت کند، باید بداند که گلولهای که شلیک میکند، نهایتاً به پای خودش و به پیکر کشورش اصابت میکند. اسرائیل هیچ نیازی به لشکرکشی مستقیم برای شکستن ایران نخواهد داشت، اگر بتواند این کار را با دست خود ایرانیها و با جنگ روانی و آشوب داخلی انجام دهد.
حفظ انسجام ملی، تنها وظیفه نهادهای امنیتی یا حاکمیتی نیست؛ این یک مسئولیت جمعی است. رسانهها، فعالان اجتماعی، نخبگان فرهنگی، و حتی کاربران شبکههای اجتماعی، هر یک نقش تعیینکنندهای در شکلگیری یا تخریب این انسجام دارند. هر کلمه، هر تصویر، و هر روایت میتواند یا به ترمیم اعتماد ملی کمک کند یا آتش بیاعتمادی و دشمنی را شعلهورتر سازد.
امروز، پس از تجربه خرداد ۱۴۰۴، باید هوشیار بود که دشمن مسیر تازهای را آغاز کرده است. جنگ آینده، لزوماً با موشک و پهپاد شروع نمیشود؛ بلکه ممکن است با یک هشتگ، یک کلیپ یا یک شایعه کلید بخورد. و اگر ما بیمحابا وارد این بازی شویم، فقط به پای خودمان شلیک کردهایم.
اراده، برخلاف تصور رایج، یک ویژگی غریزی صرف نیست؛ بلکه قابلیتی اکتسابی است که با…
حملات موشکی ایران به سرزمینهای اشغالی در جریان جنگ ۱۲ روزه، نهتنها زیرساختهای حیاتی اسرائیل…
در بحبوحه فشارهای داخلی و خارجی برای خلع سلاح حزبالله، سفر علی لاریجانی، دبیر شورای…
در جریان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، نبردی دیگر در سکوت و…
اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو درباره حمایت از پروژه توسعهطلبانه «اسرائیل بزرگ»، نهتنها بازتابی از تفکر…
در جهانی که قدرتطلبی جای قانون را گرفته و سازوکارهای بینالمللی به ابزار فشار بدل…