بحث در مورد ترور همیشه چالشبرانگیز بوده است. در این مطلب، دو دیدگاه مختلف در مورد محکومیت ترور بررسی میشود؛ از محکومیت مطلق تا احقاق حق.
به گزارش سرمایه فردا، ترور، محکوم است؛ این سخن را با دو ضمیمهی معنایی میتوان بیان کرد و پذیرفت: یکی اینکه ترور به طور مطلق ممنوع و محکوم است؛ و دیگر اینکه ترور گاهی ممنوع و محکوم است. البته بسیاری که معتقد به شق دوم هستند، نمیخواهند آن را اینطور واضح بیان کنند، اما خود میدانند که ته حرفشان جز این نیست.
ترور همیشه و در همه حال محکوم و غیرانسانی است. برای این گزاره شاهدی مهم در تاریخ اسلام داریم: مسلم بن عقیل میتوانست در خانه هانی بن عروه، ابنزیاد را ترور کند و چنین نکرد؛ و در مقابل اعتراض هانی گفت که از پیامبر شنیده که هیچ مسلمانی غافلگیرانه نمیکشد. چنین باوری البته طرفدارانی دارد ولی آنکه بر اساس چنین دیدگاهی ترور را محکوم میکند، باید بداند و بتواند همهی ترورها را محکوم کند. مثلا امروز اول بهمن سالگرد ترور حسنعلی رزمآرا نخستوزیر رژیم شاهنشاهی توسط فداییان اسلام است. دربارهی آن چه میتوان گفت؟! درباره بعضی عملیات انتحاری که گاهی به آنها نامهای انقلابی یا مذهبی میگذارند هم همین طور. در واقع این نگاه به ترور، وقتی قابلیت طرح دارد که بتوان به تمامی از آن دفاع کرد. این مشکلی است که این روزها مخالفان مطلق ترور با آن مواجهند.
ترور گاهی محکوم است. به عبارت توجیه شدهاش: ترور محکوم است، اما ترور گاهی ترور نیست بلکه احقاق حق است! بر اساس این دیدگاه است که مثلا ترورهایی مثل رزمآرا شایسته گرامیداشت میشود و ترورهایی تقبیح میشود. مشکلی که در این وقت شکل میگیرد این است که همانطور که صاحبان یک عقیده، نظر خود را ملاک تقسیم ترور به دو صورت شایسته و ناشایست میدانند، دیگران هم همین حق را به خود میدهند. در نتیجه، در هر تروری عدهای میتوانند آن را مثبت تلقی کنند و عدهای منفی! هر دو طرف هم میتواند بر نظر خود پافشاری کند و خود را محق بداند. این روزها بیش از همیشه این موضوع به چشم میخورد و گریزی از آن نیست.
🖌 محمدحسین روانبخش
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا