تروریسم در ترازوی سیاست

تروریسم در ترازوی سیاست

تروریسم، مفهومی جهانی با بار سنگین خشونت و نفرت است؛ اما در جهان سیاست، گاه با معیارهای دوگانه تطهیر می‌شود. غرب، در مواجهه با ترور، نه بر اساس اصول انسانی، بلکه بر پایه منافع خود قضاوت می‌کند: تروریست‌ها در ایران، سوریه و فلسطین محکوم نیستند، بلکه گاه مورد حمایت‌اند. این گزارش، پرده از تناقض‌های آشکار در برخورد با تروریسم برمی‌دارد و بر ضرورت آگاهی نسل جدید برای مقابله با تحریف‌های تاریخی و رسانه‌ای تأکید می‌کند. آگاهی، نخستین گام در مسیر مقاومت است.

به گزارش سرمایه فردا، واژه «ترور» همواره یادآور هراس و وحشت عمومی است و به قدری منفور است که استفاده از آن حتی در ذهن نیز نوعی واکنش روانی مبتنی بر انزجار را در پی دارد. این احساس عمومی، ناشی از تمایل ذاتی بشر به آرامش و پرهیز از خشونت؛ به ویژه ماهیت مصونیت غیر­نظامیان و افراد عادی برابر عملیات‌های غافلگیرانه مسلحانه است. عموم مردم دنیا، تروریسم را روشی خشونت‌آمیز می‌شناسند که برای ایجاد رعب و وحشت به منظور نیل به اهداف سیاسی از طریق توسل به زور نسبت به دولت مورد تهاجم تروریستی برای تن دادن به اهداف و مقاصد تروریست‌ها، به کار گرفته می‌شود.

تروریسم، یکی از پراستفاده‌ترین مفاهیم و واژگان در محاورات و نوشتارهای معاصر است که متاسفانه تکثر کاربرد آن حتی از مفاهیم مرتبط با اساسی‌ترین نیازهای بشر – صلح و امنیت – نیز بیش‌تر شده. تروریسم، پدیده‌ای است که صلح را با عملیات و اقدام به ترور، به خطر می‌اندازد و به نقض بسیاری از حقوق اساسی بشری(فردی و همگانی) منجر می‌شود و در درجه نخست، حق صلح و آرامش بشر را از بین می‌برد. در جهان امروز، تروریسم ۲ صورت دارد؛ تروریسم خوب و تروریسم بد. آنجا که دولت‌های استکباری مورد تهاجم قرار گیرند، تروریسم بد است و هر جا خودشان یا نیروهای نیابتی‌شان دست به چنین اقدامی بزنند، تروریسم خوب!

 

جدیدترین ورژن رویکرد دوگانه غرب

۱/ جدیدترین ورژن رویکرد دوگانه غرب در موضوع تروریسم را در سوریه شاهد بودیم. ابومحمد جولانی، تروریست جنایتکار مشهور داعش و رهبر شورشیان احرارالشام که حتی برای سرش جایزه ۱۰ میلیون دلاری از سوی دولت ایالات متحده تعیین شده بود، پس از آنکه قدرت را در دمشق در دست گرفت، با تغییر لباس، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و تلاش برای ری‌برندینگ – با مشاوره غربی‌ها – دیگر تروریست محسوب نمی‌شود؛ در حالیکه در قتل هزاران سوری بی‌گناه – چه زمان حضور در داعش و سایر گروهک‌های تروریستی، چه هنگام سیطره بر ادلب و چه در ۸ ماه اخیر که حاکم خودخوانده سوریه است – نقش و عاملیت مستقیم داشته و دارد. در واقع هر گاه منافع غرب به خطر افتد، فرد مورد نظر تروریست بد است و به محض بیعت وی با تروریست‌های اصلی، دیگر حتی تروریست هم محسوب نمی‌شود!

۲/ مورد دیگر، عملیات طوفان الاقصی است؛ تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی به مدت ۸ دهه، از نظر غرب حق دفاع(!) محسوب می‌شود و مواجهه فلسطینی‌ها با صهیونیست‌ها عملیات تروریستی است و باید به شدت پاسخ داده شود. از نظر غرب واکنش اسرائیل مشروع است و با آنکه عطش کشتار نتانیاهو پس از نسل‌کشی فلسطینیان و قتل عام ۶۳ هزار نفر – تاکنون – هم‌چنان فروننشسته، غرب حق را به وی می‌دهد و رسما معتقد است انسان فلسطینی حق حیات ندارد.

۳/ در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران، رژیم اشغالگر برخلاف قواعد بین‌المللی اقدام به ترور تعداد زیادی از فرماندهان نظامی، دانشمندان هسته‌ای، اساتید دانش جدید هوش مصنوعی و مردم عادی کرد. اما نه تنها کوچک‌ترین واکنشی از سوی تمدن غیرانسانی غرب دیده نشد؛ بلکه از رژیم و جنایات و ترورهای آن حمایت هم کرد. رژیم تروریست صهیونیستی همچنین پنج‌شنبه هفته گذشته – ۶ شهریور – با حمله هوایی به جلسه هیات دولت یمن، ۱۰ مقام بلندپایه رسمی دارای مصونیت بین‌المللی شامل نخست‌وزیر یمن و ۹ تن از وزرای این کشور را ترور کرد و واکنش سران کشورهای مغرب‌زمین به این جنایت تروریستی رژیم، سکوت تاییدی بود. اما اگر همین انصارالله در انتقام خون‌های پاک نخست‌وزیر شهید و اعضای دولت یمن، یک وزیر صهیونیست‌ را به درک بفرستد، دنیا شاهد هیاهوی طولانی‌مدت مستکبران خواهد بود.

 

نقطه شروع ابداع «تروریسم خوب»

۴/ نقطه شروع ابداع «تروریسم خوب» به اول انقلاب اسلامی و ترورهای منافقین بازمی‌گردد. ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، اعضای گروهک نفاق رسما وارد فاز مسلحانه(ترور) شدند و تعداد زیادی از مردم را به جرم انقلابی و حزب‌اللهی بودن، به شهادت رساندند. منافقین، ۶ تیر ۶۰ نیز در یک ضبط صوت در جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر بمب کار گذاشتند که با اراده الهی، ایشان برای آینده انقلاب حفظ شدند و گرچه آسیب شدیدی دیدند ولی بحمدالله زنده ماندند.

منافقین پس از ناکامی در ترور ایشان، فردای آن روز، دفتر حزب جمهوری اسلامی که حزب محبوب ایرانیان بود را منفجر کردند و ۷۲ یار حضرت امام خمینی که در راس‌شان، آیت‌الله دکتر بهشتی رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی و رئیس دیوانعالی کشور قرار داشت را ترور کردند. در این ترور، تعداد زیادی از مقامات بلندپایه نظام مانند وزرا و نمایندگان مجلس نیز به شهادت رسیدند. تنها ۲ ماه بعد(۸ شهریور ۶۰) گروهک نفاق، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ایران را نیز ترور و جنایت خود در شهادت مسؤولان نظام را کامل کرد.

 

حمایت از حقوق بشر و ضدیت با تروریسم

هیچ یک از این جنایات که ضمن داغدار کردن ملت ایران، آنها را از خدمات افراد کاربلد و مدیران توانمند محروم کرد، نه تنها موجب محکومیت حتی لفظی غرب نشد؛ بلکه دولت فرانسه از آنها در خاک خود پذیرایی کرد و شهرکی بزرگ در حومه پاریس را هم در اختیار تروریست‌های رجوی گذاشت. غرب که هم پیش از این رخدادها در ایران، هم پس از آن – در پی واقعه مشکوک ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ – هر گونه اقدام تروریستی را محکوم و در صورت انجام آن در کشورهای خود، به شدت با آن مقابله می‌کرد، درباره ایران کم‌ترین واکنشی نسبت به تروریست‌های مورد حمایت خود و جنایات‌شان نداشت و همانطور که گفته شد، آنها را در خاک خود نیز جای داد.

اروپا و آمریکا که حمایت از حقوق بشر و ضدیت با تروریسم را از رسالت‌های خود برمی‌شمرند و برنامه‌های ظاهری متعددی را بدین منظور طراحی و اجرا نموده‌اند، برابر اقدامات تروریستی متعدد منافقین در ایران که تاکنون منجر به شهادت ۱۷ هزار شهروند شده، دچار تناقض اساسی است. آمریکایی که از تمام گروهک‌های تروریست در ایران از منافقین و جندالشیطان گرفته تا تندر و پژاک حمایت می‌کند، وقتی ۱۱ سپتامبر رخ داد – جدا از واقعی بودن اقدام تروریستی اتباع سعودی به رهبری اسامه بن‌لادن یا اینکه سناریوی سیا باشد – به افغانستان حمله کرد، ده‌ها هزار شهروند افغان را کشت، آن کشور را ۲۰ سال اشغال کرد و دست آخر، آن را باز به همان گروه طالبان سپرد که مدعی بود مردم افغانستان را از شر آنها نجات داده است!

 

تناقض عجیب در مواجهه رسانه‌های غرب با ترور

۵/ این تناقض عجیب و غیرقابل باور در مواجهه رسانه‌های غرب با ترور در ایران و سایر نقاط دنیا هم وجود دارد. در حالیکه ۳۱ شهریور ۹۷، مردم عادی که در حال تماشای رژه نیروهای مسلح بودند، توسط تروریست‌های گروهک الاهوازیه به شهادت رسیدند، دقایقی بعد از ترور، تلویزیون هلند، رهبر تروریست‌های آن گروهک را وارد استودیوی خود کرد و وی مسؤولیت این اقدام فجیع را برابر چشمان حیرت‌زده مردم دنیا برعهده گرفت و به آن افتخار کرد. اما اگر همین تروریست که آن روز ۲۴ زن و کودک و جانباز ویلچرنشین را شهید کرد، روزی به هلاکت برسد، عزادار اصلی وی، همان رسانه و دولت‌های غرب خواهند بود؛ همانطور که برای جمشید شارمهد که پیش از دستگیری، علنا در رسانه‌های غرب اعتراف کرد ده‌ها ایرانی را در راه مبارزه با جمهوری اسلامی ترور کرده است، مویه کردند!

۶/ نکته پایانی آنکه؛ نسل زد نه آن ترورهای اول انقلاب منافقین کوردل فرقه رجوی یا جنایات شرور معدوم عبدالمالک ریگی را دیده و نه اطلاع چندانی از جنایت فجیع «عملیات مهندسی» گروهک نفاق یا حادثه «تاسوکی» گروهک جیش‌الظلم دارد. تهیه و پخش برنامه‌های جذاب و روشنگر، سریال‌های تلویزیونی، گفت‌وگوی تصویری با شاهدان آن حوادث تلخ و ساخت مستندهای تاریخی، ضرورت این روزهاست تا جوانانی که تحریف‌هایی به اصطلاح مستند و در واقع توهم تونل زمان را می‌بینند، فریب دروغ‌های تروریست‌ها و جلادان را بین‌المللی را نخورند.

امروز آگاهی جوانان، رمز موفقیت و ماندگاری است.

دیدگاهتان را بنویسید