تحلیل اقتصاد ایران

تحلیل اقتصاد ایران

تحلیل اقتصاد ایران از کتاب «جستجوی گریزان برای رشد: ماجراجویی‌ها و اشتباهات اقتصاددانان در مناطق گرمسیری» اثر ویلیام ایستِرلی مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش سرمایه فردا، تحلیل اقتصاد ایران از منظر کتاب ویلیام ایستِرلی شامل بررسی چالش‌های توسعه این کشور از دیدگاه مفاهیمی است که ایسترلی درباره رشد اقتصادی، استراتژی‌های توسعه و دلایل ناکامی بسیاری از کشورها در خروج از تله فقر مطرح می‌کند. ایسترلی بر شکست رویکردهای سنتی به توسعه اقتصادی، مانند کمک‌های خارجی، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، آموزش و اصلاحات سیاستی تأکید می‌کند و نقش انگیزه‌ها، نهادها و راه‌حل‌های از پایین به بالا را بسیار مهم می‌داند.
در ادامه برخی از نکات کلیدی از کتاب ایسترلی و کاربرد آن در مورد ایران آورده شده است:

۱. سیاست‌های در تحلیل اقتصاد ایران

یکی از موضوعات اصلی ایسترلی این است که رشد زمانی متوقف می‌شود که انگیزه‌های درست برای افراد، کسب‌وکارها و دولت‌ها وجود نداشته باشد. اقتصاد ایران با مجموعه‌ای از انگیزه‌های نادرست روبروست که مانع رشد آن می‌شوند. برای مثال، بخش زیادی از اقتصاد ایران تحت کنترل شرکت‌های دولتی است، از جمله بخش‌هایی که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کنترل می‌شود. این امر منجر به ناکارآمدی، فساد و ایجاد رانت می‌شود، جایی که منابع به جای استفاده‌های مولد به دست نخبگان سیاسی مرتبط با دولت می‌رسند.
ساختار انگیزشی در ایران، وفاداری به رژیم را بر کارایی اقتصادی ترجیح می‌دهد که منجر به گستردگی روابط حمایتی و فقدان پاسخگویی می‌شود. این ناهماهنگی با انتقادات ایسترلی همخوانی دارد. تحلیل اقتصاد ایران جایی که انگیزه‌های نادرست به سوءمدیریت و عملکرد ضعیف در استراتژی‌های رشد منجر شده است.
همچنین، در تحلیل اقتصاد ایران تحریم‌ها نقش مهمی در انحراف انگیزه‌ها داشته‌اند. انزوای ایران از بازارهای بین‌المللی آن را به سمت اقتصاد سیاه و اقتصاد سایه سوق داده است، که شفافیت و کارایی کمتری دارند و توسعه بخش خصوصی مشروع را بیشتر مختل می‌کنند.

۲. نقش شکاف مالی و سرمایه‌گذاری در تحلیل اقتصاد ایران

ایسترلی در تحلیل اقتصاد ایران نقدی بر این باور دارد که صرفاً تزریق بیشتر سرمایه به اقتصاد می‌تواند رشد را تحریک کند. تجربه ایران این مشکل را به خوبی نشان می‌دهد، به ویژه با تکیه بیش از حد بر درآمدهای نفتی. در حالی که نفت سرمایه قابل‌توجهی برای دولت فراهم کرده است، این سرمایه منجر به رشد اقتصادی پایدار و متنوع نشده است. در عوض، کشور از «نفرین منابع» رنج می‌برد، جایی که وابستگی به منابع طبیعی عملاً توسعه سایر بخش‌ها را محدود کرده است.
تمرکز دولت ایران بر درآمدهای نفتی به جای ایجاد یک بخش خصوصی پویا، باعث ایجاد شکاف مالی شده است. در حالی که سرمایه از طریق نفت به کشور وارد می‌شود، به صورت مؤثر در صنایعی که شغل ایجاد کنند یا در پروژه‌های زیرساختی که به نفع اقتصاد کلی باشند، سرمایه‌گذاری نمی‌شود. شکست ایران در تنوع‌بخشی به اقتصاد خود و تکیه بر نفت با انتقادات ایسترلی مبنی بر اینکه داشتن سرمایه به تنهایی تضمین رشد نیست—بلکه سرمایه باید به درستی و با هدف ایجاد انگیزه برای نوآوری و کارآفرینی سرمایه‌گذاری شود—همخوانی دارد.

۳. نقش نهادها و فساد

همچنین ایسترلی در تحلیل اقتصاد ایران بر اهمیت نهادها در رشد اقتصادی تأکید می‌کند، به ویژه نهادهایی که انگیزه‌های درستی برای نوآوری، سرمایه‌گذاری و بهره‌وری ایجاد می‌کنند. در ایران، نهادهای ضعیف، همراه با فساد گسترده، مانع توسعه اقتصادی شده‌اند. این کشور در شاخص‌های جهانی فساد رتبه پایینی دارد و سیستم قضایی و قانونی آن اغلب سیاسی یا ناکارآمد است. این وضعیت برای سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی عدم اطمینان ایجاد می‌کند و باعث توقف رشد بخش خصوصی و کاهش سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی می‌شود.
در ادامه ایسترلی احتمالاً استدلال می‌کند که فقدان نهادهای قوی و بی‌طرف در ایران باعث شده است این کشور در یک چرخه رشد پایین گرفتار شود. از بسیاری جهات، کشور ایران مشابه سایر کشورهایی است که ایسترلی در آنها ضعف حکومت و نهادهای ناکارآمد مانع از جهش اقتصادی می‌شود، حتی با وجود منابع طبیعی یا جمعیت تحصیل‌کرده است.

۴. سرمایه انسانی و آموزش

سپس ایسترلی تحلیل اقتصاد ایران از این فرضیه که صرفاً بهبود آموزش به خودی خود منجر به رشد اقتصادی می‌شود، انتقاد می‌کند. ایران در زمینه آموزش، به ویژه در حوزه‌های علوم و فناوری، سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی انجام داده است. نرخ باسوادی در ایران بالاست و تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، به ویژه در رشته‌های مهندسی و فنی، وجود دارند. اما این آموزش‌ها به رشد اقتصادی یا نوآوری قوی منجر نشده است، زیرا بازار کار ایران قادر به جذب مؤثر این فارغ‌التحصیلان نیست.

بسیاری از ایرانیان تحصیل‌کرده با بیکاری یا اشتغال ناقص مواجه هستند که منجر به «فرار مغزها» شده است، جایی که حرفه‌ای‌های ماهر برای یافتن فرصت‌های بهتر به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *