به گزارش طرفانه فردا، تحصیل کودکان قربانی ضعف عملکرد مدیریت و فقر اقتصادی شده است. به همین دلیل سالانه شاهد رشد ترک تحصیل در ایران هستیم.
فریده اسکندری، به مساله ترک تحصیل کودکان در اثر فقر اقتصادی و نبود ساختارهای حمایتی پرداخته و اینکه ابرتورم، بیکاری و رکود اقتصادی، کودکان مردم فرودست را در معرض چهار تهدید غذایی، جانی، روانی و آموزشی قرار داده است.
لولو، هیولا، اژدها و دیو هفتسر متعلق به قصهها هستند و نمیتوانند به کودکان آسیب برسانند.
اما برنامههای اقتصادی غلط، رکود، تورم و بیماری، دیوهای وحشتناکی هستند که میتوانند بچههای بیگناه را آزار دهند و آینده آنها را تباه کنند یا آنها را بکشند.
دو تهدید بسیار جدی است؛ یکی گرفتار شدن بخش زیادی از جامعه در تله فقر مطلق و دیگری تشدید نابرابری در حوزه آموزش و نگرانی اصلی این است که هر دو موضوع فشار مضاعفی به نسلهای آینده وارد میکنند.
بررسی مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ به بیش از ۹۱۱ هزار نفر رسید که نشانگر رشد ۱۷ درصدی نسبت به شش سال پیش از آن بود.
همچنین بنا به مرز آمار ایران، در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ مجموعاً ۹۲۹.۷۹۸ دانش آموز در سه مقطع تحصیلی از آموزش بازماندهاند.
این آمار نشان میدهد که بیش از ۱۸ هزار دانشآموز نسبت به سال پیش از آن از تحصیل بازماندهاند.
سطح پایین استانداردهای مدارس، پایین بودن کیفیت تدریس معلمان و مناسب نبودن محیط خانه برای آموزش کودکان از علل اصلی پایین ماندن سطح کیفیت آموزش در کشور است.
اگر قرار باشد وضعیت آموزش به همین ترتیب ادامه یابد ما با نسلی مواجه خواهیم بود که برای آموزش و یادگیری ارزشی قائل نیست. نسلی که انگیزهای ندارد و هدف خاصی را نیز دنبال نمیکند و اساساً نیازی به فراگیری مهارتها و استفاده از فرصتها احساس نمیکند.
روز پنج شنبه کنکور ریاضی فیزیک در اهواز بود و اکثرا هم شرکت کننده حوزه تعیین شده دانش اموزان مدارس نمونه مردمی و اولیامربیان بودند. به نوعی بچه های الیت ریاضی اهواز در این حوزه جا داده بودند.
حوزه در غربی ترین نقطه شهر و به نوعی خارج از محدوده عرفی شهر اهواز بود و دور از مناطق مسکونی اصلی و فاصله به نقطه مسکونی ما چیزی شبیه اینکه از شهری به شهری دیگر عازم شوید.
محل مرکز فنی حرفه ای اهواز بود. نقطه تعجب اینجاست این همه محل و مدارس و مکانهای دانشگاهی را رها کرده بودند و اینها را به این مرکز تبعیدی فرستاده بودند.
از جمله این دانش آموزان کنکوری دختر بنده هم بود. اوج هنر بی هنران دولت نحس سیزدهم اینجا بود که محل بدون تهویه بود.
بنا به گفته دخترها که بعد از پایان مدت امتحان از حوزه خارج شدند عنوان نمودند از ساعت ورود به سالن وسایل تهویه خاموش بودند و آنها در محیط سرسام اور مسدود با گرما بالای ۵۵ درجه شهر اهواز مشغول امتحان شدند.
در این وضعیت دختران اکثرا بی حال و ضعف گرفته و از رمق افتاده بودند. حال سوال اینجا است این دختران نازکتر از گل چگونه قریب به ۲،۵ ساعت باید جوابگوی سوالات ریاضی کنکور می شدند.
در این جهنمی که در اهواز موجود است.
وزارت خانه اموزش عالی و مدیران این وزارتخانه چگونه فکر کردند و این جنهم را برای این موجودات بی گناه راه انداختند.
یعنی عدم مدیریت تا کجا، عدم نتیجه گیری این دختران در پایان دوازده سال خون دل خوردن ها با کیست.
وقتی از مسئول حراست که در برابر سوالات و اعتراض خانواده ها قرار گرفت عدم جوابگوی مدیر حوزه با پرخاش گری عنوان می کرد که شما به مرکز اعتراض کنید که چرا کنکور اهواز را در فصل تابستان گذاشته اند، بیسوادی تا کجا. حال چه کسی جوابگوست، وزیر، مدیر کل، یا رئیس جمهور نداشته یا….. مملکت بی در وپیکر در فقدان مدیریت همین است.
تحصیل کودکان قربانی ضعف عملکرد مدیریت و فقر اقتصادی شده است. به همین دلیل سالانه شاهد رشد ترک تحصیل در ایران هستیم./تجارت فردا
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا