ایران و افغانستان همزمان در اوایل قرن بیستم، برنامه تجدد و نوسازی را آغاز کردند. اما با وجود گذشتهی نسبتا مشترک و مشابهتهای تاریخی و فرهنگی، روند و نتایج متفاوتی را تجربه کردند.
پرسش اصلی دربارۀ علل موفقیت ایران از سویی و شکست افغانستان از سوی دیگر در دستیابی به سطوحی از توسعه، تجدد و نوسازی در دورۀ یاد شده است.
در ایران، در دوره رضا شاه، دولت با جلب همکاری و پشتیبانی روشنفکران و نیروهای اجتماعی پشتیبان توسعه و تجدد، با ارائه «استراتژی بقا و سیاست بقای» کارآمد، نیروهای اجتماعی مخالف توسعه، تجدد و نوسازی را مهار و خنثی ساخت و موانع اجتماعی نوسازی را برطرف کرد، اما در افغانستان فقدان نیروهای اجتماعی موثر و حامی نوسازی و ناتوانی در اتخاذ استراتژی بقا و سیاست بقای کارآمد، باعث شد دولت این کشور نتواند مخالفت اجتماع سنتی نیرومند ضد توسعه و تجدد را مهار کند و در نتیجه توسعه، تجدد و نوسازی با ناکامی رو به رو شد.
در دوره صفویه برخی از وجوه ساختاری و عملکردی مناصب اجرایی کشور دگرگونیهایی را از سر گذراند و در جریان آن شماری از آن مناصب به منظور اثربخشی بیشتر در مأموریتهای اداری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، توسعه و تکامل یافت. از آن جمله منصب داروغه، که پیدایش آن به دوره پیش از صفویه مربوط بود.
منصب داروغه در دوره صفوی، برخی دگرگونیهای ساختاری و عملکردی را پذیرا شد و در نتیجه، نقش و عملکرد اداری و سیاسی آن به همراه منزلت و جایگاه اجتماعیاش، تحول یافت.
الگوی ساختار و عملکرد منصب داروغه که در دوره صفویه ظاهر شد، در ادوار بعد میل به انحطاط یافت و در اواخر دوره قاجار زوال یافت. در دوره صفوی بهعلت توسعه کارکردهای این منصب، این عنوان برای صاحبمنصبان نظامی و اداری، استفاده میشد و داروغهها نقشهای گوناگون و مهمی در حوزههای اجرایی، قضایی، امنیت اجتماعی و مالیاتستانی برعهده داشتند. اهمیت و منزلت اداری و اجتماعی دارندگان این منصب سبب میشد آنان افزون بر وظایف اصلی خود گاه به عنوان سفیر، مشاور و کارگزار مالی بهکار گرفته شوند.
تجددگرایی در عثمانی در قالب جنبش تنظیمات، در زمان سلطان محمود دوم آغاز شد. دورهٔ تنظیمات با صدور «خط همایون» یا «فرمان تنظیمات خیریه» در ۱۲ آبان ۱۲۱۸ خورشیدی، مطابق به ۳ نوامبر ۱۸۳۹م آغاز شد. در این سند بسیار مهم، سلطان اعلام کرد که او آرزو دارد «مزایای یک دولت خوب را به ایالتهای امپراتوری عثمانی از طریق نهادهای جدید به ارمغان آورد».
متن فرمان روز یکشنبه ۲۵ نوامبر ۱۸۳۹م در پارک گلخانهی کاخ توپکپی و در حضور پادشاه، وزرا، علما، مأموران عالیرتبهٔ لشکری و کشوری، نمایندگان اصناف و معتمدان، اسقف کلیساهای ارامنه و یونان، خاخام یهود، سفرا و نمایندگان کشورهای خارجی و گروهی از مردم خوانده شد. به همین سبب فرمان تنظیمات، به «خط شریف گلخانه» نیز معروف است. خلیفه نیز به رعایت و اجرای فرمان سوگند یاد کرد و متن فرمان در روزنامه رسمی انتشار یافت.
جنبش تنظیمات با فرمان خط شریف گلخانه آغاز شد، در عرض چند سال دستاوردهای زیر را در امپراطوری عثمانی در پی داشت:
۱. تضمین حق زندگی، اموال، عزت و امنیت کامل اتباع امپراتوری عثمانی.
۲. به جریان انداختن اولین اسکناسهای دولت عثمانی (۱۸۴۰)مطابق به سال ۱۲۱۹ خورشیدی.
۳. افتتاح اولین ادارههای پست (۱۸۴۰).
۴. سازماندهی مجدد سیستم مالی با توجه به مدل فرانسه (۱۸۴۰).
۵. سازماندهی مجدد قوانین مدنی و جزایی با توجه به مدل فرانسه (۱۸۴۰).
۶. ایجاد «مجلس عمومی معارف» که شکل اولیهٔ مجلس دولت عثمانی بود.
۷. سازماندهی مجدد ارتش و سربازگیری منظم، مالیات ارتش، و تثبیت طول مدت خدمت سربازی (۱۸۴۳–۱۸۴۴).
۸. تصویب سرود ملی عثمانی و پرچم ملی عثمانی(۱۸۴۴).
۹. اولین سرشماری عمومی در سراسر امپراتوری عثمانی در سال ۱۸۴۴ (تنها شهروندان مرد شمارش شدند).
۱۰. صدور شناسنامه یا اولین کارتهای هویت ملی (۱۸۴۴).
۱۱. ایجاد نهاد شورای آموزش عمومی (۱۸۴۵) و وزارت آموزش و پرورش (۱۸۴۷) ۱۲۲۶ خورشیدی.
۱۲. لغو برده داری و تجارت برده (۱۸۴۷).
۱۳. تأسیس اولین دانشگاه مدرن به نام دارالفنون (۱۸۴۸)، ۱۲۲۷ خورشیدی.
۱۴. آکادمیهای تربیت معلم (دارالمعلمین) (۱۸۴۸).
۱۵. تأسیس وزارت بهداشت و درمان (۱۸۵۰).
۱۶. قانون بازرگانی و تجارت (۱۸۵۰).
۱۷. تأسیس آکادمی علوم (انجمن دانش) (۱۸۵۱).
۱۸. ایجاد شرکت کشتیرانی برای کشتیهای بخار (۱۸۵۱).
۱۹. اولین دادگاه به سبک اروپا (مجلس احکام عدلی) ۱۸۵۳، و شورای عالی قضایی (مجلس عالی تنظیمات) ۱۸۵۳.
۲۰. استقرار شهرداری مدرن استانبول و شورای برنامهریزی شهر (کمیسیون انتظام شهر، ۱۸۵۵).
۲۱. لغو سرانه جزیه از غیر مسلمانان و جانشینی آن با یک روش منظم جمعآوری مالیات(۱۸۵۶).
۲۲. اجازه دادن به غیر مسلمانان به خدمت سربازی (۱۸۵۶).
۲۳. وضع مقررات مختلف برای بهبود مدیریت خدمات عمومی و پیشرفت تجارت.
۲۴. ایجاد اولین شبکه تلگراف (۱۸۴۷–۱۸۵۵) و شبکههای راهآهن (۱۸۵۶)؛
۲۵. تأسیس بانک مرکزی عثمانی (که با نام «بانک عثمانی» در سال ۱۸۵۶ تأسیس شده بود، و بعد از آن با سازماندهی مجدد در سال ۱۸۶۳ به “بانک شاهانه عثمانی تغییر نام داد.
۲۶. ایجاد بورس اوراق بهادار، تأسیس در سال ۱۸۶۶)
۲۷. قانون ملکیت (قانون نامه ارضی، در شال ۱۸۵۷)
۲۸. اجازه به ناشران بخش خصوصی و شرکتهای چاپ (۱۸۵۷).
۲۹. تأسیس دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی (مکتب ملکیه، در سال ۱۸۵۹)
۳۰. قانون مطبوعات و روزنامهنگاری (نظامنامه مطبوعات در سال ۱۸۶۴)