خشکسالی شدید و کاهش بیسابقه بارندگیها در تهران، ذخایر آب سدهای پایتخت را به تنها ۱۳ درصد از ظرفیت نرمال رسانده است. این بحران جدی منابع آبی، زنگ خطری برای تأمین آب شرب شهروندان تهرانی است و نیازمند اقداماتی فوری از سوی مسئولان و همکاری مردم در مدیریت مصرف است.
کاهش منابع آب سطحی، وابستگی تهران به منابع زیرزمینی را افزایش داده است؛ اما استفاده بیرویه از این منابع تبعاتی مانند فرونشست زمین و کاهش کیفیت آب را به دنبال دارد. عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب، هشدار داده که استانداردهای کیفی آب شرب اجازه نمیدهد که تمام کمبودها از طریق منابع زیرزمینی جبران شود. همچنین، کاهش ذخایر آبی به حدی بوده که کف سدهای مهمی نظیر سد امیرکبیر و لتیان نمایان شده است و حتی امکان موتورسواری در برخی نقاط این سدها فراهم شده است.
در سطح ملی نیز شرایط ذخایر آبی نگرانیهای جدی ایجاد کرده است. میزان ورودی آب به سدهای کشور در ۱۶۸ روز ابتدایی سال آبی جاری، ۸.۷ میلیارد مترمکعب بوده که کاهش ۳۳ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته را نشان میدهد. در همین دوره، خروجی آب از سدها برای تأمین نیازهای شرب، کشاورزی و صنعت ۲ درصد کاهش داشته است. در حال حاضر، تنها ۴۳ درصد ظرفیت مخازن سدهای کشور پُر بوده و ۵۷ درصد ظرفیت این مخازن خالی است.
این بحران دلایل متعددی دارد که برخی از آنها شامل:
برای عبور از این بحران آبی، لازم است سیاستها و برنامههای متعددی در سطح ملی و محلی اجرا شود:
اگر روند کنونی مصرف ادامه یابد، خطرات جدیتری برای منابع آبی و زندگی روزمره مردم ایجاد خواهد شد. پیشبینیها نشان میدهد که:
برای مقابله با این شرایط، همراهی مردم با سیاستهای مدیریت بحران و اجرای دقیق برنامههای صرفهجویی ضروری است. در نهایت، عبور موفق از این بحران نیازمند تلاشهای همهجانبه و برنامهریزی دقیقتر است.
کاهش منابع آبی تنها بر تأمین آب شرب تأثیر نمیگذارد، بلکه چالشهای عمیقی در بخشهای کشاورزی و صنعت نیز ایجاد میکند. با توجه به اینکه بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی استفاده میشود، کاهش منابع آبی موجب کاهش تولید محصولات کشاورزی و افزایش قیمت مواد غذایی خواهد شد. این وضعیت میتواند امنیت غذایی کشور را تهدید کرده و به افزایش وابستگی به واردات محصولات اساسی منجر شود.
در بخش صنعتی نیز، کمبود آب باعث کاهش تولید و اختلال در فعالیتهای واحدهای صنعتی میشود. بسیاری از صنایع، بهویژه در بخشهای فولاد، پتروشیمی و برق، به آب بهعنوان ماده اولیه اصلی وابسته هستند. محدودیتهای منابع آبی میتواند بهرهوری این صنایع را کاهش داده و در بلندمدت بر اقتصاد کشور تأثیر منفی بگذارد.

خشکسالی و کاهش منابع آبی تأثیرات مخربی بر اکوسیستمهای طبیعی دارد. خشک شدن تالابها و رودخانهها، از دست رفتن زیستگاه گونههای جانوری و کاهش تنوع زیستی از جمله پیامدهای زیستمحیطی این بحران است. بهعنوان مثال، دریاچه ارومیه که روزگاری یکی از بزرگترین دریاچههای شور جهان بود، اکنون با کاهش شدید سطح آب مواجه است. این وضعیت نهتنها به اکوسیستم این منطقه آسیب وارد کرده، بلکه معیشت جوامع محلی وابسته به آن را نیز تهدید کرده است.
افزایش مهاجرت از مناطق دچار کمآبی به شهرهای دیگر، یکی از پیامدهای اجتماعی بحران آب است. این مهاجرتها میتوانند فشار بیشتری بر منابع شهری وارد کرده و نابرابریهای اجتماعی را تشدید کنند. از سوی دیگر، کمبود آب بر کیفیت زندگی روزمره مردم نیز تأثیر میگذارد و موجب ایجاد تنشهای اجتماعی در مناطقی که با محدودیتهای شدید منابع آبی روبهرو هستند، میشود.
پیشنهادات تکمیلی برای مدیریت بحران آب برای کاهش اثرات بحران آب و جلوگیری از تشدید آن، سیاستها و اقدامات زیر میتواند مورد توجه قرار گیرد:
به روز رسانی خبر ۳۰ آذر ۱۴۰۴/ بحران آب یک چالش چندبعدی است که تمامی ابعاد زندگی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را تحت تأثیر قرار میدهد. ادامه روند کنونی مصرف و مدیریت ناکارآمد منابع آبی میتواند منجر به تشدید مشکلات و عواقب جبرانناپذیر شود. اما با اقدامات هوشمندانه و همکاری مردم و دولت، میتوان این بحران را مدیریت کرد و آیندهای پایدارتر برای کشور فراهم ساخت.
سد ماندگان که ضرورت اجرای آن هم با شک و تردیدهای زیادی همراه بود، به مشکلی جدید برخورده است. مطالعات لایهبندی حرارتی و تغذیه گرایی مخزن سد ماندگان نشان میدهد که میزان تغذیه گرایی در مخزن این سد بالاست و اگر برای آن راه علاجی پیدا نشود، آب ذخیره شده در پشت سد از نظر کیفی قابل استفاده نخواهد بود یا دست کم برای مصرف شرب مناسب نیست. از آنجا که پروژههای علاج بخشی در ایران چندان خوش سابقه هم نیستند و اجرای چنین پروژههایی بسیار هزینهبر است، باید نگران صرف هزینههای هنگفت اضافی برای اجرای این پروژه غیر ضروری باشیم.
سد ماندگان که قرار است آب شرب حوضه آبریز زاینده رود را تامین کند، سدی است که ساختش با اعتراضات گسترده جامعه دهنده آب مواجه شده است. در ضرورت ساخت این سد تردیدهای جدی وجود دارد و کارشناسان بر این باورند که هنوز پروژههای مدیریت مصرف بهطور تمام و کمال در حوضه پذیرنده آب اجرا نشده و بنابراین اصول انتقال بین حوضهای در این پروژه رعایت نشده است.
اگرچه شینا انصاری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مدعی است که قرار است پروژه بهشت آباد از دستور کار خارج شود و به جای آن ماندگان اجرا شود، اما اسناد رسیده به «هفت صبح» نشان میدهد وزارت نیرو از اجرای پروژه بهشت آباد نه تنها عقب نشینی نکرده، بلکه آن را مصوبه شورایعالی آب بهعنوان مرجع بالادستی میداند. از سوی دیگر رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ادعا میکند که سازمان محیط زیست با پروژه ماندگان موافقت نکرده است. این در حالی است که پروژه یاد شده در جلسه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ و با حضور لاهیجان زاده معاون دریایی سازمان حفاظت محیط زیست به نمایندگی از سوی این سازمان به تصویب شورایعالی آب رسیده است و این یعنی مهر تایید سازمان حفاظت محیط زیست پای پروژهای که دنا را تخریب میکند، خورده است.
مسئله سد ماندگان فقط ورود آسیب جدی به محیط زیست دنا و آورد رودخانه کارون نیست. گویا مدلسازیهای مخزن این سد نشان میدهد که تغذیهگرایی در این سد بالاست و در صورت عدم اجرای پروژههای علاج بخشی با صرف هزینههای بیشتر، امکان استفاده از آب این سد دست کم برای تامین نیازهای شرب وجود ندارد.
مطالعات لایهبندی حرارتی و تغذیه گرایی مخزن سد ماندگان نشان میدهد که غلظت جلبک از حد دو دهم میلیگرم بر لیتر برای جلبک در محدوده مزوتروفیک بیشتر بوده و شرایط مغذی برای مخزن پیشبینی میشود. در این گزارش آمده است: «پتانسیل لایهبندی و تغذیهگرایی مخزن بالاست. مدلسازیها نشان میدهد غلظت جلبک مخزن در بیشتر ماههای سال بالاتر از حد مزوتروفیک است. با توجه به منابع آلوده کننده سطح حوزه شامل فاضلاب روستایی و مراکز پرورش ماهی احداث سیستم تصفیه و رعایت حدود استاندارد تخلیه میتواند شرایط تغذیه گرایی ورود به مخزن را تا حدود بالایی کاهش دهد». بر اساس این گزارش برای بهبود کیفیت آب هم حذف ۹۰ درصدی بار مغذی میتواند کیفیت آب را به استانداردهای مورد نظر برساند اما آیا دسترسی به این هدف امکانپذیر است؟
یک کارشناس که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با «هفت صبح» کنترل تغذیهگرایی به میزان ۹۰ درصد را بسیار هزینهبر توصیف میکند و بر این باور است که این موضوع خیلی راحت کنترل نمیشود. زیرا در شرایط ایران منابع عامل تغذیه گرایی به صورت پراکنده و غیر نطقهای هستند، بنابراین کنترل آنها سخت است. باید با تک تک کشاورزان بالادست صحبت کنید، زهآب را مدیریت کنید، شرایط فرسایش را کنترل کنید؛ همه این موارد روی کاغذ میآید اما عملیاتی شدن آن امکانپذیر نیست.
او درباره امکان تامین کیفیت آب برای شرب توضیح میدهد که همه این موارد بستگی به شدت تغذیهگرایی و غلظت فسفر و جلبک دارد. اگر این عوامل لب مرز باشد با اجرای روشهای بالادست تا حدی قابل کنترل است و با کارهایی که در مخزن انجام میشود و به کمک چرخه حیات آبزیان، ممکن است بتوان عوامل را به حد استاندارد رساند اما در یک سدی مثل سد ژاوه، تغذیه گرایی به حدی بالاست که نمیتوان آن را آبگیری کرد.
تامین کیفیت آب مخزن سد ماندگان به اجرای پروژههای علاج بخشی گره خورده است اما ایران در اجرای چنین پروژههایی چندان خوش سابقه نیست! سد گتوند که به کارخانه شورابه سازی شهرت یافته پس از آبگیری با صرف هزینههای بالا درگیر اجرای پروژههای علاج بخشی برای جلوگیری از انحلال بیشتر نمک شد. تلاش شد پتویی رسی در مخزن سد ایجاد شود تا از انحلال بیشتر نمک در آب جلوگیری شود اما این پتو بیش از سه روز دوام نیاورد و پس از ترک خوردن، در مخزن سد فروریخت تا همه امیدها را ناامید کند. امروز هم افتخار سازندگان گتوند این است که مدیریت این سد به الگویی برای دنیا تبدیل شده است! انگار ما قصد داریم با پول نفت سد بسازیم و مایه عبرت سایرین شویم.
وزارت نیرو با چراغ سبز سازمان حفاظت محیط زیست دست به اجرای پروژهای زده است که هیچ بعید نیست در آینده تبدیل به مایه عبرت دیگری برای سایر کشورها شود. آیا همچنان باید بودجه کشور را به اجرای پروژههایی اختصاص دهیم که نه تنها غیر ضروری هستند، بلکه منابع آب ارزشمند ایران را با مشکلات جدی از نظر کیفیت مواجه میکنند؟
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا