بازتاب چالش صنایع در بورس

بازتاب چالش صنایع در بورس

صنعت فولاد در سال ۱۴۰۴، با چالش‌هایی بنیادین مواجه شد که ریشه در ناترازی انرژی، نوسانات جهانی و چالش‌های ژیوپولتیک داشت. همین بازتاب چالش صنایع در بورس در سرخی بازار نمایان است.

به گزارش سرمایه فردا، صنعت فولاد ایران در سال ۱۴۰۴ با چالش‌هایی روبه‌رو شد که زنجیره‌ای از رکود و نااطمینانی را به بازار سرمایه منتقل کرد. ناترازی انرژی، رقابت جهانی، و افت درآمدهای صادراتی نه‌تنها تولیدکنندگان را در تنگنا قرار داد، بلکه نمادهای فولادی در بورس را نیز به چالشی عمیق‌تر کشاند؛ جایی که سرمایه‌گذاران، با نگاه به افق‌های مبهم، در برابر تصمیم‌گیری متوقف شدند و بورس، بازتابی آشکار از بحرانی ساختاری در قلب اقتصاد صنعتی ایران شد.

صنعت فولاد در سال ۱۴۰۴، با چالش‌هایی بنیادین مواجه شد که ریشه در ناترازی انرژی، نوسانات جهانی و چالش‌های ژیوپولتیک داشت. درواقع قطعی برق در تابستان و محدودیت گاز در زمستان، چرخ تولید بسیاری از کارخانه‌ها را کند کرده است؛ چالش‌های که صرفاً از جنس تولید نبودند، اما بر زنجیره عرضه، اشتغال، سرمایه‌گذاری و بهره‌وری نیز سایه افکندند. در این فضای فشرده، خطوط تولیدی که زمانی با چشم‌انداز ۵۵ میلیون تن در افق ۱۴۰۴ طراحی شده بودند، اکنون با بهره‌برداری ۳۰ میلیون تنی، توسعه‌ی ناتمام را ترسیم می کنند، اما این اتفاقات چه تاثیری بر بورس به عنوان آیینه تمام نمای اقتصاد گذاشت؟

بازار سرمایه به‌عنوان بازتابی از این وضعیت، در دام فضای بی‌اعتمادی سیاسی و روانی پس از جنگ ۱۲ روزه گرفتار شد. شاخص کل در تیرماه با افت مواجه شد و بسیاری از نمادهای فولادی ارزش خود را از دست دادند. سرمایه‌گذاران خرد و کلان، به دلیل نبود شفافیت کافی، از ورود به بازار اجتناب کردند. در این میان، نوسانات قیمت جهانی فولاد، افت ارزش ریال، و عدم ثبات در سیاست‌های صادراتی، ترکیبی ساختند که هرگونه پیش‌بینی را دشوار می‌کرد و سرمایه‌گذاری را به امری پرریسک بدل ساختند.

تاثیر کود جهانی فولاد

کود جهانی فولاد در همین زمان نیز به‌مانند موجی فرساینده از دوردست‌ها رسید و زنجیره ارزش صنعت ایران را تحت تأثیر قرار داد. با کاهش رشد اقتصادی در چین، رکود ساخت‌وساز در اروپا و آمریکا، و رقابت سنگین شرکت‌های چینی در ارائه فولاد ارزان، بازارهای منطقه‌ای اشباع شدند و قیمت‌ها به کف چهار سال اخیر رسیدند. در این فضای رقابتی، شرکت‌های ایرانی هم از درآمد صادراتی محروم شدند و هم با افزایش هزینه‌های تولید مواجه شدند؛ به‌ویژه در انرژی و مواد اولیه. برای نمونه، فولاد مبارکه با وجود رشد در درآمد عملیاتی، با افزایش شدید بهای تمام‌شده روبه‌رو شد و تنها با مدیریت هزینه‌ها توانست سودآوری‌اش را حفظ کند.

صنایع بالادستی نظیر معادن سنگ‌آهن با کاهش سفارش‌ها روبه‌رو بودند و صنایع پایین‌دستی مثل ساختمان‌سازی و خودروسازی نیز در سایه رکود داخلی و جهانی، فعالیت‌شان محدود شد. برخی تولیدکنندگان تلاش کردند با صادرات به کشورهایی نظیر عراق و پاکستان، بخشی از ظرفیت خود را فعال نگه دارند؛ کشورهایی که با کاهش تعرفه‌ها و نیاز به فولاد باکیفیت، فرصت‌هایی تازه فراهم کرده بودند. اما این فرصت‌ها نیز برای همه شرکت‌ها در دسترس نبود؛ و بسیاری همچنان با چالش‌های ساختاری و رقابتی دست‌و‌پنجه نرم کردند.

عملکرد شرکت‌های فولادی در بورس ایران در سال ۱۴۰۴

مروری بر روند صادرات فولاد ایران در سال‌های گذشته نشان می‌دهد که این صنعت همواره با دو چهره مواجه بوده است؛ چهره‌ای رو به رشد در صادرات محصولات نهایی مانند ورق و مقاطع طویل، و چهره‌ای آسیب‌پذیر در صادرات فولاد میانی و ورق گرم. اگرچه صادرات گندله و کنسانتره در سال ۱۴۰۳ رشد داشتند، اما افت صادرات فولاد میانی خبر از کاهش تقاضای جهانی و محدودیت‌های صادراتی می‌داد. واردات ورق فولادی نیز به‌دلیل نیاز صنایع داخلی، تراز تجاری را تحت فشار قرار داد و نشان داد که حتی در حوزه‌هایی که ظرفیت صادرات وجود دارد، تمرکز سیاست‌گذاران بر تأمین داخلی باقی مانده است.

در نهایت، شرکت‌های فولادی در بورس ایران در سال ۱۴۰۴ خود را میان دو نیروی متضاد یافتند: بهای تمام‌شده‌ای که به‌طرز نگران‌کننده‌ای افزایش یافته بود، و نرخ‌های فروش که به‌رغم تورم، رشدی محدود داشتند. هزینه‌های انرژی، حمل‌ونقل، تأمین مالی و زیرساخت، فشار را بر سودآوری بیشتر کردند. برای نمونه، سهم انرژی در هزینه‌های فولاد مبارکه از ۱۷٪ به ۳۳٪ رسید. در مقابل، قیمت محصولات افزایش کمی داشت و حاشیه سود شرکت‌ها را کوچک‌تر کرد. حتی شرکت‌هایی با رشد فروش بالا، نتوانستند سود عملیاتی متناسبی کسب کنند؛ چرا که سرعت افزایش هزینه‌ها از درآمد پیشی گرفته بود.

بنابراین مسیر پیش روی صنعت فولاد و بازار سرمایه، مسیری است که با پایداری، نوآوری و هم‌افزایی می‌تواند بازتعریفی بنیادین از خود ارائه دهد. این بازتعریف، اگر از دل واقع‌گرایی و درک درست چالش‌ها برآمده باشد، می‌تواند نه‌تنها نقطه‌ی عطفی در اقتصاد صنعتی ایران، بلکه الگویی برای سایر صنایع نیز باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *