ایلان ماسک در انتخابات
ایلان ماسک در انتخابات

دارون عجم اغلو اقتصاددان ترکیه‌ای-آمریکایی اخیرا در یک توییت طولانی به نقش‌آفرینی گسترده ایلان ماسک در انتخابات پیش‌روی آمریکا پرداخته است.

به گزارش سرمایه فردا، دارون عجم اغلو توییت به نقش ایلان ماسک در انتخابات با تبیین ثروت در ایجاد قدرت اقناع و اثرات اجتماعی آن پرداخت. به نوعی نابرابری را نمایش می دهد. که با یادداشت‌های گذشته نیز بی ارتباط نیست. مشروح آن به شرح زیر است:
موضوع در مورد این است که چه چیز در قدرت نفوذ ایلان ماسک و سایر میلیاردرهای فناوری نادرست است. بدیهی است که مشکل اظهار نظرهای ماسک نیست، که [این حق] آزادی بیان اوست. اینطور نیست که ماسک به حامی بزرگ ترامپ تبدیل شده باشد. حتی این نیست که ایلان ماسک تصاویر جعلی ایجاد شده توسط هوش مصنوعی از کامالا هریس را ارسال می کند. دغدغه های من بیشتر اقتصادی جامعه شناختی و سیاسی است.
نخستین نکته این است که در هر جامعه‌ای، برخی افراد نسبت به دیگران قدرت بیشتری دارند، و این یک واقعیت انکارناپذیر است. روزگاری در گذشته، این قدرت ممکن بود به قدرت فیزیکی یا مهارت‌های نظامی مرتبط باشد، اما امروزه قدرت معمولاً به آنچه من و سایمون جانسون در کتاب “قدرت و پیشرفت” آن را “قدرت اقناع” نامیده‌ایم، مرتبط است.
قدرت اقناع از موقعیت اجتماعی یا اعتبار ایلان ماسک ناشی می‌شود: کسانی که موقعیت اجتماعی بالاتری دارند، می‌توانند دیگران را راحت‌تر متقاعد کنند. اینکه موقعیت اجتماعی از کجا می‌آید و چقدر نابرابر توزیع می‌شود، در جوامع مختلف متفاوت است. در ایالات متحده، موقعیت اجتماعی با پول و ثروت مرتبط شده و نابرابری درآمد و ثروت به شدت افزایش یافته. این به معنای شکل‌گیری یک هرم موقعیت اجتماعی بسیار شیب‌دار است که مشکلات خاصی ایجاد می‌کند.

تاثیر موقعیت اجتماعی ایلان ماسک بر دیدگاه مردم

اولاً، موقعیت اجتماعی و قدرت اقناع مرتبط با ایلان ماسک غالباً جنبه‌ی بازی با جمع صفر دارد؛ یعنی ارتقای موقعیت برای یک فرد به معنای نزول آن برای دیگران است. هرم موقعیت اجتماعی شیب‌دار، برخی افراد را خوشحال و دیگران را ناراحت و ناراضی می‌کند. سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های بازی با جمع صفر اغلب ناکارآمد و افراطی است. به عنوان مثال، مقایسه کنید بین صرف پول برای خرید ساعت رولکس چند میلیونی از جنس طلا که صرفاً برای نمایش ثروت است و صرف زمان برای یادگیری مهارت‌های جدید. هر دو ممکن است ارزش‌های درونی برای افراد داشته باشند (زیبایی ساعت یا غرور از یادگیری)، اما سرمایه‌گذاری در خرید ساعت گران‌بها تنها برای نمایش وضعیت مالی است و به سرعت از دست می‌رود. در مقابل، یادگیری مهارت جدید، سرمایه انسانی فرد را افزایش داده و به جامعه نیز کمک می‌کند. نوع اول سرمایه‌گذاری اغلب جمع صفر است، در حالی که نوع دوم بیشتر جنبه جمع غیرصفر دارد.
ثانیاً، از نظر تکاملی و اجتماعی منطقی است که قدرت اقناع به وضعیت و اعتبار مرتبط باشد، زیرا برای افراد به صورت فردی عقلانی است که از کسانی که تخصص دارند، بیاموزند. این نوع یادگیری برای جوامع نیز خوب است زیرا به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بر روی روش‌های بهتر هماهنگ شوند. اما وقتی وضعیت اجتماعی با ثروت پیوند می‌خورد و نابرابری ثروت بسیار بزرگ می‌شود، این توجیه اجتماعی از بین می‌رود.
اگر به این شکل فکر کنیم، احتمالاً نجار ماهر را انتخاب می‌کنیم. اما وقتی ثروت به ملاک وضعیت اجتماعی تبدیل می‌شود، ممکن است به نظرات میلیاردرهای صندوق‌های سرمایه‌گذاری در مورد نجاری اهمیت بیشتری بدهیم. این مثال را برای مسائل مهم‌تر همچون آزادی بیان در نظر بگیرید. آیا باید به نظرات یک فیلسوف که به مسائل اخلاقی مرتبط با آزادی بیان پرداخته بیشتر اهمیت دهیم یا به نظرات یک میلیاردر فناوری؟