در آستانه فعال شدن مکانیزم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل، ایران با بحرانی چندلایه مواجه شده است؛ بحرانی که نهتنها اقتصاد را درگیر رکود تورمی و گسترش فقر کرده، بلکه امنیت ملی و امید اجتماعی را نیز تهدید میکند. غلامرضا حداد، کارشناس مسائل بینالملل، در تحلیلی صریح هشدار میدهد که بدون تغییرات سیاسی بنیادین و استفاده هوشمندانه از فرصتهای دیپلماتیک، مسیر آینده کشور بهسوی انزوا، فشار بینالمللی و ناامیدی داخلی خواهد رفت.
به گزارش سرمایه فردا، در آستانه نشست مجمع عمومی سازمان ملل، زمزمههایی از احتمال بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران شنیده میشود—تحولی که میتواند پیامدهای عمیق و چندلایهای برای اقتصاد، امنیت و روان جامعه ایرانی داشته باشد. غلامرضا حداد، کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگویی تحلیلی، این وضعیت را با دوران پیشابرجام مقایسه کرده و هشدار داده است که بازگشت تحریمها، صرفاً یک شوک مقطعی نخواهد بود، بلکه میتواند ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور را بهطور پایدار تحت تأثیر قرار دهد.
او با اشاره به تجربه سال ۱۳۹۱، یادآور شد که تحریمهای سازمان ملل و یکجانبه در آن سال، رشد اقتصادی ایران را به منفی ۶ درصد رساند، تولید نفت را نصف کرد و تورم را به میانگین ۴۰ درصدی رساند—رقمی که تا امروز نیز ادامه یافته است. به گفته حداد، این تحریمها نهتنها سطح رفاه را کاهش دادند، بلکه موجب شد بیش از ۱۲ میلیون نفر به زیر خط فقر سقوط کنند و جامعه ایرانی با ناامیدی عمیقتری نسبت به آینده مواجه شود.
اما آنچه از نظر او نگرانکنندهتر است، تبعات امنیتی بازگشت تحریمهاست. حداد تأکید میکند که قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل، بهویژه در تفسیر بند ۴۱ و مقدمهای برای بند ۴۲، میتواند زمینهساز اجماع جهانی برای برخورد نظامی باشد. او هشدار میدهد که خروج از فصل هفتم، با توجه به سازوکارهای حقوقی پیچیده، بسیار پرهزینه و دشوار خواهد بود و تبعات آن برای امنیت ملی ایران ماندگار خواهد بود.
در بخش اجتماعی، حداد با نگاهی شخصیتر، از تجربه نسلی سخن میگوید که از دهه ۵۰ تا امروز، همواره در سایه بحرانهای امنیتی و اقتصادی زیستهاند. او از واژگان پرتکراری مانند سانتریفیوژ، برجام، تحریم، و آژانس بینالمللی انرژی اتمی یاد میکند که به بخشی از حافظه جمعی ایرانیان تبدیل شدهاند. به گفته او، این نسل تلاش کرده فرزندانش را با آگاهی و مطالبهگری تربیت کند، اما اکنون شاهد آن است که آینده آنان نیز خارج از اراده و انتخابشان، در مسیر تکرار همان رنجها قرار گرفته است.
در بخش دیپلماسی، حداد نسبت به سفر اخیر آقای پزشکیان به نیویورک و احتمال مذاکره مستقیم با آمریکا ابراز تردید میکند. او معتقد است که بدون تغییرات سیاسی بنیادی، هیچ مذاکرهای نمیتواند گره از بحرانهای موجود باز کند. به گفته او، ایران در سالهای گذشته فرصتهای دیپلماتیک مهمی را از دست داده—در زمانی که همه کارتهای منطقهای و موشکی در اختیار داشت، حاضر به مصالحه نشد و اکنون در موقعیتی قرار گرفته که با دست خالی پای میز مذاکره مینشیند.
حداد با انتقاد از تأخیر شناختی در سیاست خارجی ایران، تأکید میکند که دیپلماسی نیازمند قدرت، انعطاف و زمانشناسی است. او جمله اخیر وزیر امور خارجه مبنی بر اینکه «توافق از جنگ کمهزینهتر است» را نشانهای از درک دیرهنگام واقعیتها میداند و هشدار میدهد که اگر ایران نتواند آنچه در اختیار دارد را بهدرستی نقد کند، ممکن است حتی همان را نیز از دست بدهد.
در جمعبندی، این تحلیل نشان میدهد که ایران در آستانه یک پیچ تاریخی قرار دارد—جایی که تصمیمات دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی میتوانند مسیر آینده کشور را بهطور بنیادین تغییر دهند. اما تحقق این تغییر، نیازمند بازنگری در سیاستها، پذیرش واقعیتها و استفاده هوشمندانه از فرصتهای باقیمانده است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا