آمارهای اقتصادی نشان میدهد که ایران همچنان یکی از اقتصادهای بزرگ و ثروتمند جهان است. این گزارش، با تکیه بر شاخصهای تولید ناخالص داخلی، به بررسی واقعیت ظرفیتهای اقتصادی ایران در سال ۱۴۰۴ میپردازد و ریشه مشکلات را نه در فقدان منابع، بلکه در ضعف مدیریت و ساختارهای ناکارآمد جستوجو میکند.
به گزارش سرمایه فردا، در روزهایی که برخی چهرههای سیاسی از جمله آقای پزشکیان با عباراتی چون «دولت حتی یک میلیارد ندارد» و «ما گرسنهایم» تلاش دارند تصویری بحرانی و تسلیمپذیر از وضعیت اقتصادی کشور ارائه دهند، نگاهی به شاخصهای کلان اقتصادی نشان میدهد که این روایتها بیش از آنکه بازتاب واقعیت باشند، ابزار فشار سیاسیاند. ایران، حتی در شرایط تحریمهای سنگین، کشوری با ظرفیتهای عظیم اقتصادی و جایگاهی قابلتوجه در نظام تجارت جهانی است.
این شاخص، ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در کشور را بر اساس قیمتهای جاری بازار و نرخ ارز محاسبه میکند. برآوردها برای سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که GDP اسمی ایران بین ۴۲۰ تا ۴۵۰ میلیارد دلار خواهد بود. با این رقم، ایران در رتبهای بین ۴۰ تا ۴۵ اقتصاد بزرگ جهان قرار میگیرد.
اما باید توجه داشت که این شاخص بهشدت تحت تأثیر نوسانات نرخ ارز و تحریمهای بینالمللی است. کاهش ارزش ریال باعث شده اندازه دلاری اقتصاد ایران کوچکتر به نظر برسد، در حالیکه تولید داخلی بهصورت ریالی رشد داشته است. بنابراین، این شاخص بیشتر برای مقایسه در تعاملات بینالمللی و جذب سرمایهگذاری خارجی کاربرد دارد.
شاخص برابری قدرت خرید، تصویر دقیقتری از توان اقتصادی کشور در داخل مرزها ارائه میدهد. بر اساس این معیار، ایران در سال ۲۰۲۵ دارای تولید ناخالص داخلی حدود ۱.۸۵ تا ۱.۹۵ تریلیون دلار بینالمللی خواهد بود. این رقم، ایران را در جایگاهی بین ۲۰ تا ۲۳ اقتصاد بزرگ جهان قرار میدهد—رتبهای که نشاندهنده قدرت خرید بالا و ظرفیت واقعی اقتصاد ملی است.
این شاخص نشان میدهد که ایران، با وجود محدودیتهای خارجی، همچنان کشوری ثروتمند و برخوردار از منابع گسترده است. بنابراین، اگر مشکلاتی در معیشت مردم و عملکرد دولت وجود دارد، باید ریشه آن را در ساختارهای مدیریتی، فساد، و ناکارآمدی جستوجو کرد—not in فقدان منابع.
واقعیت این است که ایران کشوری «بدبخت» یا «در آستانه فروپاشی» نیست. آنچه باعث اختلال در رفاه عمومی و ناکارآمدی در تخصیص منابع شده، نه کمبود درآمد، بلکه نحوه گردش نخبگان، ضعف در تصمیمگیریهای کلان، و ساختارهای ناکارآمد اجرایی است. فساد، بیسوادی مدیریتی، و فقدان شفافیت در سیاستگذاری اقتصادی، بیش از تحریمها، اقتصاد کشور را اسیر خود کردهاند.
در چنین شرایطی، روایتهایی که تلاش دارند ایران را کشوری فقیر و ناتوان معرفی کنند، نهتنها با واقعیتهای آماری همخوانی ندارند، بلکه میتوانند به تضعیف روحیه ملی و مشروعیتزدایی از ظرفیتهای داخلی منجر شوند.
ایران، با وجود تحریمها، همچنان یکی از اقتصادهای بزرگ جهان است. شاخصهای تولید ناخالص داخلی نشان میدهند که کشور از نظر منابع، ظرفیت تولید، و قدرت خرید، در جایگاهی بالاتر از بسیاری از کشورهای منطقه قرار دارد. بنابراین، راهحل مشکلات اقتصادی نه در پذیرش روایتهای شکست، بلکه در اصلاح ساختارهای مدیریتی، مبارزه با فساد، و بهرهبرداری صحیح از ظرفیتهای موجود است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا