پشت نقاب پروژههای ترانزیتی و شعارهای صلحآمیز، طرح کریدور زنگزور به ابزار ژئوپلیتیکی برای محاصره ایران در قفقاز جنوبی تبدیل شده است. اظهارات برندا شفر، تحلیلگر نومحافظهکار اسرائیلی، نشان میدهد که محور ترکیه-آذربایجان، با حمایت ناتو و اسرائیل، در پی حذف نقش ایران از معادلات منطقهای و تضعیف امنیت ملی آن است؛ مسیری که اکنون نیازمند بازنگری جدی در رویکرد دیپلماسی کشورمان است.
به گزارش سرمایه فردا، برندا شفر، تحلیلگر اسرائیلی و عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD)، یک اندیشکده نومحافظهکار آمریکایی با تمرکز بر سیاستهای ضدایرانی، از چهرههای کلیدی در تحلیل مسائل قفقاز جنوبی است. او که سابقه همکاری با شرکت نفت دولتی جمهوری آذربایجان (سوکار) بهعنوان مشاور را دارد، به دلیل مواضعش در حمایت از پروژههای ژئوپلیتیکی که منافع ایران را تهدید میکنند، شناخته شده است. شفر از حامیان سرسخت طرحهای پانترکیستی است که با هدف تقویت محور ترکیه-آذربایجان و کاهش نفوذ ایران و روسیه در منطقه طراحی شدهاند.
شفر با استفاده از جایگاه خود در محافل غربی، پروژههای ترانزیتی مانند کریدور زنگزور را بهعنوان طرحهای اقتصادی و صلحآمیز جلوه میدهد، در حالی که اهداف اصلی آنها تضعیف ایران و تقویت نفوذ غرب است.
او در گفتوگویی که اخیرا با یک رسانه روسی داشت، اظهار کرده است: «اکنون که ایران ضعیفتر شده، میدانید، برای ارمنستان سختتر است که مقاومت کند و همچنان، خب، این کریدور را رد کند. در واقع، من این را از چندین مقام آمریکایی شنیدم که ایالات متحده تمایل دارد کریدور زنگزور باز شود. نه فقط به این دلیل که به صلح میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان کمک میکند، بلکه همچنین به این دلیل که راهی است برای اتصال متحد ناتویی یعنی ترکیه، تا آسیای مرکزی. میدانید، این برای ترکیه مهم است، و برای ایالات متحده هم مهم است.»
این اظهارات به وضوح اهداف استراتژیک غرب در قفقاز جنوبی را فاش میکند. اینکه ناتو چگونه به دنبال محاصره ژئوپلتیکی ایران در قفقاز است.
کریدور زنگزور پروژهای است که با هدف ایجاد مسیری ترانزیتی از خاک ارمنستان (استان سیونیک) برای اتصال مستقیم جمهوری باکو به نخجوان و از آنجا به ترکیه طراحی شده است. این کریدور، با حمایت آمریکا، ناتو، ترکیه و رژیم صهیونیستی، بخشی از یک طرح کلان برای ایجاد یک «دالان ناتویی» در قفقاز جنوبی است که ترکیه را به آسیای مرکزی متصل کرده و در نتیجه نفوذ ایران و روسیه را کاهش میدهد. اظهارات شفر به صراحت نشان میدهد که این پروژه فراتر از یک مسیر ترانزیتی، ابزاری برای محاصره ژئوپلیتیکی کشورمان است. او با اشاره به فشار بر ارمنستان برای پذیرش این کریدور، به نقش آن در تضعیف موقعیت ایران و تقویت محور پانترکیستی-ناتویی اذعان کرده است. جمهوری باکو با بهرهمندی از حمایتهای مالی، نظامی و اطلاعاتی ترکیه و البته اسرائیل، بهعنوان مجری اصلی این پروژه عمل میکند. باکو نهتنها به دنبال دسترسی مستقیم به نخجوان است، بلکه میخواهد جایگاه خود را بهعنوان هاب ترانزیتی در محور پانترکیسم تقویت کند. امری که با حذف ایران از معادلات ترانزیتی منطقه و کاهش وابستگی باکو به مسیرهای ترانزیتی ایران همراه خواهد بود.
در حال حاضر، باکو برای دسترسی به نخجوان به مسیرهای زمینی ایران وابسته است، اما کریدور زنگزور این وابستگی را از بین برده و اهرمهای دیپلماتیک و اقتصادی ایران را تضعیف میکند. این کریدور همچنین میتواند بهعنوان مسیری استراتژیک برای انتقال تسلیحات و نیروهای ناتو به آسیای مرکزی عمل کند، که تهدیدی مستقیم برای امنیت ایران است.
کریدور زنگزور، در ظاهر یک پروژه ترانزیتی، اما در باطن یک طرح ژئوپلیتیکی با اهداف چندلایه است. این کریدور با عبور از استان سیونیک ارمنستان، میتواند مرز مشترک ایران و ارمنستان را قطع کند و دسترسی ایران به اروپا از طریق قفقاز را مختل سازد. این امر ایران را در محور ترانزیتی آسیای مرکزی و خلیج فارس محصور کرده و از مسیرهای تجاری مدیترانه حذف میکند. تحلیلگران ایرانی این پروژه را «کریدور تورانی ناتو» نامیدهاند، زیرا معتقدند که این مسیر نه تنها اهداف اقتصادی، بلکه مقاصد نظامی و امنیتی برای محاصره ایران را دنبال میکند.
قطع مرز زمینی ایران با ارمنستان، دسترسی ایران به گرجستان و دریای سیاه را مختل کرده و ایران را از مسیرهای ترانزیتی اروپا محروم میکند. چرا که این مرز تنها مسیر زمینی ایران به اروپا از طریق قفقاز است و قطع آن، ایران را در انزوای ژئوپلیتیکی قرار میدهد.
همچنین، کریدور زنگزور با ایجاد مسیر جایگزین، نقش ایران بهعنوان هاب ترانزیتی بین آسیای مرکزی و خلیج فارس را تضعیف کرده و میتواند ایران را از پروژههای بینالمللی مانند «ابتکار کمربند و جاده» چین کنار بگذارد.
از طرفی دیگر، نفوذ ترکیه و اسرائیل در قفقاز از طریق این کریدور میتواند فعالیتهای تجزیهطلبانه در مناطق آذرینشین ایران را تشدید کند، بهویژه با توجه به حمایتهای تاریخی باکو و آنکارا از گروههای پانترکیست و البته دکترین رژیم صهیونیستی در مقابله با ایران که بر محور تجزیه کشورمان استوار است.
این کریدور همچنین میتواند پایگاههای نظامی و اطلاعاتی غرب را در نزدیکی مرزهای ایران تقویت کند و تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی ایران ایجاد کند.
ایران از زمان مطرح شدن ایده کریدور زنگزور، بهویژه پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، مواضع قاطعانهای در برابر این پروژه اتخاذ کرده است. مقامات کشورمان، بویژه حضرت آیتالله خامنهای بارها اعلام کردهاند که هرگونه تغییر در مرزهای بینالمللی منطقه یا قطع ارتباط زمینی ایران با ارمنستان «خط قرمز» تهران است.
این موضع نشاندهنده درک عمیق ایران از تهدیدات ژئوپلیتیکی این پروژه است. در همین راستا، نیروهای مسلح کشورمان با برگزاری رزمایشهای نظامی در نزدیکی مرزهای خود با آذربایجان، پیامی روشن به باکو و حامیانش ارسال کرده که هرگونه تهدید علیه منافع ملی ایران با پاسخ قاطع مواجه خواهد شد.
در چنین شرایطی، اظهارات اخیر مسعود پزشکیان که کریدور زنگزور را «مسئلهای جزئی» خوانده، نشان دهنده رویکردی سادهانگارانه به این پروژه ژئوپلیتیکی علیه منافع کشورمان است. او حتی اشاره کرده که جمهوری باکو «قوم و خویش» ما است و اگر روابط حسنهای نداریم با رژیم علیف نداریم، تقصیر ماست.
این موضع در حالی مطرح شده که اظهارات شفر بهوضوح نشان میدهد رژیم باکو، با حمایت ناتو، ترکیه و اسرائیل، به ابزاری برای پیشبرد پروژههای ضدایرانی غرب تبدیل شده است. جمهوری باکو در سالهای اخیر اقدامات متعددی علیه منافع ایران انجام داده است، از جمله همکاری نزدیک با اسرائیل، که شامل خرید تسلیحات پیشرفته و میزبانی از پایگاههای جاسوسی موساد در نزدیکی مرزهای ایران است. باکو همچنین در جنگ دوم قرهباغ از گروههای تکفیری و مزدوران سوری تحت حمایت ترکیه استفاده کرد، که تهدیدی مستقیم برای امنیت منطقهای ایران بود.
باکو با ترویج روایتهای پانترکیستی، هویت تاریخی و فرهنگی ایران در قفقاز را تحریف کرده و با انتشار نقشههای جعلی و ادعاهای ارضی، وحدت ملی ایران را بویژه در مناطق شمالغرب کشورمان هدف قرار داده است.
این اقدامات نشان میدهد که نبود روابط حسنه بین تهران و باکو بیش از آنکه نتیجه سیاستهای ایران باشد، به رویکرد خصمانه رژیم باکو و استفاده از آن بهعنوان ابزاری در دست غرب بازمیگردد. اظهارات شفر مبنی بر نقشه «ضعف ایران» و فشار بر ارمنستان، هشداری جدی است که نشان میدهد غرب در حال بهرهبرداری از شرایط کنونی برای پیشبرد اهداف خود است. در این شرایط، پزشکیان و دستگاه دیپلماسی ایران باید از مواضع انفعالی فاصله گرفته و با اتخاذ سیاستهای قاطعانهتر، از منافع ملی ایران دفاع کنند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا