به گزارش سرمایه فردا، «موسسۀ مطالعات امنیت ملی» یا INSS یکی از مهمترین و برحستهترین اندیشکدههای طرف مشورت در رژیم اسرائیل است. این موسسه بهطور ویژه به تحلیل و پژوهش در زمینه تهدیدات امنیتی، استراتژیهای دفاعی، تروریسم، سیاستهای بینالمللی و مسائل مرتبط با سیاست داخلی اسرائیل میپردازد و با همکاری متخصصان دانشگاهی، تحلیلگران، نظامیان سابق و سیاستمداران رژیم صهیونی، بهعنوان یک منبع مهم برای مشاورههای سیاستی در این رژیم به شمار میرود و یکی از مراکز مهم برای تدوین استراتژیهای امنیت ملی و اولویتهای دفاعی است. این موسسه روز ۱۱ سپتامبر یک گزارش مهم و طولانی ارزیابی از جبهههای درگیر ارتش رژیم اسرائیل منتشر کرد که شامل برآوردهایی از این جبههها و توصیههای به رژیم و آمریکا برای مقابله با این جبههها بود. این متن بالغ بر ۷ هزار کلمه است که ضمن توصیف وضعیت جبهههای مختلف اعم از ایران، یمن، عراق، کرانه باختری و لبنان، به صورت ریز توصیههایی هم به ارتش رژیم، سیاستگذار و طرف آمریکایی برای مهار میدهد. اهمیت این موسسه و البته این گزارش چنان است که اگر کل متن نیز برای استفادۀ پژوهشگران منتشر شود، کار بیهودهای نخواهد بود، اما این گزارش تلاش میکند تا ضمن رعایت اجمال، نشان دهد که رژیم دشمن در حال حاضر مشغول چه پخت و پزی است و به چه میاندیشد. این متن را به صورت خلاصه میتوان دستور کار جامع دو رژیم تروریستی اسرائیل و آمریکا برای ادامۀ مسیر جنگ در منطقه دانست و از این نظر بررسی و مرورد آن بسیار حائز اهمیت است.
تقلای دستاورد
این موسسه اذعان میکند که اسرائیل در برخورد با ایران، بیش از آن که حائز دستاورد استراتژیک باشد، تنها موفقیتهای تاکتیکی به دست آورده است و تلاش این متن آن است تا کمک کند که اسرائیل «موفقیتهای تاکتیکی خود را به دستاوردهای راهبردی بلندمدت تبدیل کند.» متن تصریح میکند که در سایۀ مداخلات و تجاوزات آشکار اسرائیل که نوعی زمینهسازی برای ورود بیشتر آمریکا به این منطقه بوده است، اکنون آمریکا این فرصت را در اختیار دارد که در منطقه بیشتر دخیل شود و «آمریکا میتواند زمینهساز تشکیل یک ائتلاف منطقهای از کشورهایی شود که بر ساختار جدیدی برای تقویت همکاری و ترویج شکوفایی اقتصادی متمرکز است؛ بهویژه برای سوریه، لبنان و در نهایت غزه پس از جنگ. چنین چارچوبی آشکارا ضدایرانی نخواهد بود، اما بدیلی در برابر دیدگاه تهران برای منطقه ارائه میدهد.» متن به خوبی نشان میدهد که تا چه پایه ادعاهای رژیم اسرائیل و آمریکا در نابودی محور مقاومت بیراه است و تصریح میکند که « با این حال، ایران و محور مقاومت تضعیف شدهاند، نه نابود. آنها همچنان داراییهای نظامی کافی دارند و تهران برای بازسازی این محور تلاش خواهد کرد.»
معضل سوری
از مهمترین دلمشغولیهای رژیم اسرائیل که در این متن هم بازتاب دارد، رژیم جولانی در سوریه است. متن اعتراف میکند که: «حملات اسرائیل به اهداف دولتی سوریه و حضور نظامیاش در جنوب غربی سوریه، بهسرعت به یک نقطه ضعف تبدیل شده که دولت جدید و افکار عمومی سوریه را تحریک میکند. چنین اقداماتی میتواند به بیثباتی سوریه دامن بزند، راه بازگشت ایران را باز کند و روایت تهران مبنی بر «توسعهطلبی اسرائیل» را تقویت کند. به سود اسرائیل خواهد بود که اولویت را به گفتوگو با دولت جدید سوریه بدهد.» متن رژیم اسرائیل را ملزم میکند که به سمت:
«ایجاد تفاهمات پایدار با دولت سوریه برای روشن شدن منافع مشترک، کاهش تنشها و فراهم کردن زمینه همکاری گستردهتر در آینده؛ استفاده از خط تماس فوری با ترکیه بهعنوان بستری برای نزدیکی و کاهش اختلافات؛ پرهیز از اقداماتی که به تجزیه سوریه دامن بزند، بهویژه در ارتباط با اقلیت دروزی؛ خودداری از مداخله در سیاست داخلی سوریه، چه در میان دروزیها و چه سایر اقلیتها؛ توقف اظهارنظرهای علنی درباره ضرورت «تجزیه» سوریه یا تضعیف یکپارچگی آن؛ پرهیز از اقدامات نظامی تشدیدکننده تنش و در عوض اولویت دادن به گفتوگوی آرام با دمشق برای حمایت از اقلیتها؛ استفاده از خط تماس دائم با ترکیه برای جلوگیری از حوادث احتمالی میان ارتشها در سوریه؛ ادامه مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم با دمشق و عقبنشینی تدریجی نیروهای زمینی از جنوب غرب سوریه در صورت دستیابی به تفاهمات دوجانبه؛ محدود کردن حملات هوایی و زمینی به خاک سوریه» پیش برود. متن در عین حال به دولت آمریکا نیز توصیه میکند که به سمت:
«پایبندی به رفع تحریمها و طراحی سازوکارهای پاسخگویی برای دولت جدید؛ همکاری با کنگره برای لغو تدریجی تحریمهای قانون سزار مشروط به تحقق معیارهای مشخص، و صدور مجوز برای ورود کمکها و سرمایهگذاری به سوریه در سریعترین زمان ممکن؛ اعلام انتظارات شفاف از دولت سوریه همچون انحلال گروههای مسلح فلسطینی، جلوگیری از انتقال سلاح برای حزبالله، حذف جنگجویان خارجی از پستهای دولتی و نظامی، تشکیل دولت فراگیر و حفاظت از حقوق اقلیتها، در ازای افزایش سطح تعامل آمریکا و پایان تحریمها و حفظ یک نیروی نظامی محدود بهعنوان سد بازگشت داعش، در هماهنگی با سازوکار منطقهای نوظهور به رهبری ترکیه» پیش برود.
دلنگرانی لبنانی
رژیم اسرائیل بر اساس این متن، بسیار دلنگران وضعیت لبنان و حزبالله است. در روایت رژیم اسرائیل «حزبالله، یکی از مسلحترین گروههای غیردولتی در جهان و بخش اصلی محور مقاومت ایران، در سالهای اخیر با چالشهای بزرگی مواجه شده است. از زمان آغاز درگیریها پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و بهویژه پس از عملیاتهای نظامی اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۴، حزبالله خسارات سنگینی دیده و حدود ۵ هزار نیروی خود را از دست داده است. غیبت حسن نصرالله، رهبر دیرپای این گروه، ضعف قابل توجهی در رهبری حزبالله ایجاد کرده است. در نتیجه، این گروه توانایی لازم برای بازسازی جنوب لبنان، که پایگاه اجتماعی حیاتی آن است، را ندارد. ایران همچنان به حمایت مالی و تسلیحاتی از حزبالله ادامه میدهد، اما ضعفهای داخلی لبنان و سقوط رژیم اسد، چالشهای جدی برای بازسازی این گروه ایجاد کرده است. از سوی دیگر، بحران اقتصادی شدید لبنان که از سال ۲۰۱۹ آغاز شده، فرصتهایی برای بازگشت نفوذ ایران را فراهم کرده است.» توصیههای این موسسه به رژیم اسرائیل برای دلنگرانی حزبالله چیست؟ موسسه تصریح میکند که «ایالات متحده و اسرائیل فرصت دارند تا با حمایت از دولت لبنان، ارتش این کشور را تقویت کنند و از بازسازی حزبالله جلوگیری کنند. برای این منظور، ایالات متحده باید از ارتش لبنان با آموزش و تسلیحات لازم حمایت کند و فشارهای اقتصادی و مالی را برای مقابله با نفوذ ایران در لبنان تشدید نماید. اسرائیل نیز باید با خویشتنداری در حملات نظامی، زمینهسازی برای تقویت ارتش لبنان و مقابله با تهدیدات حزبالله را ادامه دهد.» مهمترین تلاش توصیهشدۀ این موسسه در این متن، فراهمکردن زمینههای هرچه بیشتر برای طرح اسرئیلی، سعودی و آمریکایی خلع سلاح حزبالله است.
کرانۀ باختری
جبهۀ بسیار مهمی که اسرائیل دلنگرانی مهمی از آیندۀ آن دارد، کرانۀ باختری است. رژیم اسرائیل پیش بینی میکند که دور بعدی جنگ در این منطقه خواهد بود. متن گزارش به خوبی نشان میدهد که رژیم تا چه اندازه دلنگران وضعیت کرانۀ باختری و اردن است: «در کرانۀ باحتری حماس همچنان فعال است و با وجود تلاشهای نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین، قاچاق سلاح و حمایتهای ایران همچنان تهدیدات زیادی ایجاد میکند. در عین حال، حملات مداوم شهرکنشینان یهودی علیه غیرنظامیان فلسطینی نیز زمینهساز تقویت نفوذ ایران در این منطقه شده است.» در این شرایط مهمترین توصیۀ متن به رژیم اسرائیل، توصیۀ امنیتی و اطلاعاتی است: «ایالات متحده و اسرائیل اکنون فرصتی دارند تا با ارتقای توان نیروهای امنیتی اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین، مداخله ایران را محدود کنند. اسرائیل میتواند با بهبود شرایط زندگی در کرانه باختری و مهار خشونتهای شهرکنشینان، انگیزههای تروریسم و نفوذ ایران را کاهش دهد. در این راستا، ایالات متحده باید همکاریهای امنیتی با تشکیلات خودگردان فلسطین را گسترش دهد و به تقویت ثبات در اردن کمک کند. اسرائیل نیز باید از همکاریهای امنیتی با اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین برای مقابله با قاچاق سلاح حمایت کرده و از فشار آوردن به دولت لبنان برای عادیسازی روابط با اسرائیل خودداری کند.»
گروههای مقاومت عراق
رژیک اسرائیل و آمریکا هر دو به یک میزان دلنگران وضعیت عراق هستند. بخش مهمی از این متن، به توصیههای برای همکاری اطلاعاتی و سیاسی آمریکا و اسرائیل برای مهار نیروهای مقاومت متمرکز است. مهمترین نگرانی این سند سیاستی، همانطور که میتوان پیشبینی کرد، نیروهای بسیج مردمی در عراقاند «نیروهای بسیج مردمی، که بهطور رسمی از سال ۲۰۱۶ به رسمیت شناخته شدهاند، از جمله این گروهها هستند که بهویژه با هدف مقابله با داعش تشکیل شدهاند. با این حال، این شبهنظامیان عمدتاً خواهان بیرون راندن نیروهای آمریکایی از منطقه و مخالفت با اسرائیل هستند. پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، این گروهها حملاتی علیه اسرائیل و پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه انجام دادند. این حملات بهویژه پس از تحویل موشکهای پیشرفته به شبهنظامیان عراقی در آوریل ۲۰۲۵، شدت گرفت.»
متن به دولت آمریکا و رژیم اسرائیل توصیه میکند که «ایالات متحده و اسرائیل فرصت دارند تا با حمایت از نهادهای دولتی عراق، بهویژه در زمینه مقابله با شبهنظامیان حامی ایران، نفوذ ایران در این کشور را کاهش دهند. ایالات متحده باید با تقویت روابط خود با دولت عراق، بر اصلاحات امنیتی و اقتصادی فشار آورد و از تحکیم موقعیت شبهنظامیان در ساختار دولتی عراق جلوگیری کند. اسرائیل نیز باید از خودداری از حملات به خاک عراق مگر در شرایط ضروری حمایت کرده و از گفتوگوهای استراتژیک با دولت عراق استفاده کند تا وضعیت امنیتی را در این منطقه کنترل کند. همچنین، اسرائیل باید آمادگی خود را برای مقابله با قاچاق سلاح از عراق به سوریه تقویت کند.»
یمنِ مقاوم
موسسۀ مطالعات امینت مکلی اسرائیل، تصریح میکند که حوثیها یکی از مهمتریم دلایل اخلال در تجارت خارجی اسرائیلاند و از ابتدای جنگ تا کنون به خوبی نقشآفرین بودند؛ اما پس از این اعتراف با توجه به سطح توصیهها، میتوان پی به عمق دلنگرانی رژیم اسرائیل از یمن برد. متن برای مهار حوثیها تصریح میکند که « حوثیها که خود را از ایران مستقل میدانند، همچنان تهدیدی بزرگ برای اسرائیل و ایالات متحده محسوب میشوند. برای مقابله با این تهدید، ایالات متحده و اسرائیل باید بهطور مستمر فشارهای سیاسی و اقتصادی را علیه حوثیها اعمال کنند. در این راستا، ایالات متحده باید با تحریم و جلوگیری از گسترش شراکتهای حوثیها با دیگر گروههای تروریستی، کمکهای اقتصادی به دولت یمن را هدایت کند و تلاشهای دیپلماتیک برای حلوفصل سیاسی در یمن را تقویت کند. اسرائیل نیز باید فشار بینالمللی را برای اجرای تحریمها علیه حوثیها افزایش داده و همکاریهای امنیتی با کشورهای منطقهای، بهویژه در سواحل دریای سرخ، تقویت کند. همچنین، تقویت حضور نظامی در تنگه بابالمندب و افزایش قابلیتهای اطلاعاتی در زمینه یمن برای مقابله با تهدیدات بیشتر ضروری است.»
انقلابیزدایی
در بخش نتیجهگیری این متن، به خوبی میتوان پی برد که چه عنصری بیش از همه موجبات دلنگرانی و ترس آمریکا و رژیم اسرائیل را فراهم آورده است. متن بیان میکند که هر دو کشور، باید به سمت ساخت یک دو قطبی افق توسعه در برابر ایدئولوژی انقلابی پیش بروند. در مسیر این مقابله با ایدههای انقلابی که وظیفۀ مشخص آمریکا است، کدام دولت بیش از دیگران همراه خواهد بود؟ دولت سعودی! «ایالات متحده همچنین باید از تاکتیکهای قدرت نرم برای به چالش کشیدن روایت انقلابی ایران و ترویج دیدگاهی برای منطقه که بر ثبات، امنیت و رفاه متمرکز است به جای جنگ دائمی علیه اسرائیل و منافع ایالات متحده در منطقه، استفاده کند. در بهترین حالت، مؤثرترین راه برای محدود کردن جذابیت ایدئولوژی مقاومت ایران، محدود کردن نفوذ آن فراتر از مرزهای ایران است، با ایجاد یک مسیر واضح برای استقلال فلسطین و گسترش توافقات ابراهیم به کشورهای بیشتری با اکثریت مسلمان، بهویژه عربستان سعودی.» در این بخش از متن به خوبی نشان داده میشود که اسرائیل و آمریکا به روشنی از هیچچیز به اندازۀ ایدۀ مقاومت هراس ندارد.
اعتراف مهم و ضمنی دیگر متن ناتوانی اسرائیل و آمریکا در وارد آوردن ضربات بلند مده به محور مقاومت است. متن بیان میکند که اگر اسرائیل و آمریکا توان مقاومت این نیروها را دستکم بگیرند، به خطا خواهند رفت «سیاستگذاران ایالات متحده و اسرائیل نباید تابآوری ایران و متحدانش را دست کم بگیرند. در همین حال، گفتمان در تهران نشان نمیدهد که ایران بهراحتی از متحدان خود دست بکشد و به استراتژی جدیدی روی آورد. ایران تقریباً مطمئناً سعی خواهد کرد با توجه به تغییرات محیط جغرافیایی-استراتژیک، خود را تطبیق دهد.»
گزارش مالی فولاد امیرکبیر کاشان در سال ۱۴۰۴ تصویری متناقض از عملکرد شرکت ارائه میدهد؛…
در حالی که سازمان همکاری اسلامی بیش از پنج دهه پیش در واکنش به آتشزدن…
در پی حمله نظامی رژیم صهیونیستی به پایتخت قطر، سران کشورهای اسلامی و عربی در…
یک سال پس از عملیات موشکی گسترده ایران علیه اهداف نظامی رژیم صهیونیستی، تصاویر ماهوارهای…
دامنه اعتراضات هنرمندان غربی به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، از بیانیههای سینمایی تا تحریم…
در پی اظهارات جنجالی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که تلویحاً حمله نظامی…