صبح دوازدهم آبان، راهروهای دادسرای جنایی تهران نه صدای زنجیر متهمان را به یاد میآورد، نه شیون اولیای دم را. اینبار، اشکها از جنس شوقاند و آغوشها از جنس بخشش. چهارده محکوم به قصاص، با کمک صلحیاران، از مرگ فاصله گرفتهاند و به زندگی برگشتهاند.
در دادسرای جنایی تهران، جایی که معمولاً صدای زنجیر متهمان و گریههای تلخ خانوادهها طنینانداز است، صبحی متفاوت رقم خورد. نه از ترس چوبه دار خبری بود، نه از بغض انتقام. چهارده محکوم به قصاص، که روزی با یک لحظه خشم، مستی، یا سوءتفاهم به قتل کشیده شده بودند، حالا با تلاش صلحیاران و بخشش اولیای دم، در آستانه آزادی ایستادهاند. از مردی که چند روز مانده به عروسیاش قاتل شد، تا پدری که دخترش را بخشید، تا زندانیانی که پس از ۱۵ و ۲۰ سال حبس، دوباره رنگ آسمان را دیدند—این گزارش، روایت رهایی است. رهایی از مرگ، از خشم، از گذشتهای که میتوانست پایان باشد اما حالا به نقطهای برای شروع دوباره بدل شده است.
صبح روز دوازدهم آبان ماه امسال حال و هوای راهروهای دادسرای جنایی تهران یا همیشه فرق دارد.هر چند مثل هر روز صدای کشیده شدن زنجیر پای متهم بر سنگفرش رهرو در فضا میپیچد اما بر خلاف معمول خبری از صدای شیون ولی دمی که عزیزی را از دست داده و گریه های مضطربانه متهم به قتل از ترس چوبه دار نیست.
متهمانی که در پویش بخشش محکومان قصاص موفق به جلب رضایت اولیای دم شده اند امروز قرار است در جشن آزادی خودشان شرکت کنند و خوشان و خانواده هایشان اشک شوق می ریزند و همدیگر را در آغوش می کشند.
یک درگیری پیش پا افتاده، فحاشی در عالم مستی یا یک شک بی اساس کافی بود تا سهم این متهمان از زندگی سالهای سرد حبس باشد.
حالا با تلاش صلح یاران دادسرای جنایی تهران کابوس قصاص و چوبه دار برای آنها تمام شده و بار دیگر رنگ رهایی و آزادی را خواهند دید.
در این پویش ۱۴ محکوم قصاص با کمک صلح یاران دادسرای جنایی تهران موفق به جلب رضایت شاکیان خود شده اند.
علاوه بر صلح یاران واحد صلح و سازش این دادسرا،دکتر علی صالحی دادستان تهران،
دکتر شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران،شهردار منطقه ۱۰ تهران، جمعی از بازپرسان ویژه قتل و خانواده متهمان حضور دارند.
در ابتدای جلسه دکتر شهریاری میگوید:”واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران از مراحل شروع تحقیقات در پرونده های قتل تلاش برای برقراری صلح و سازش را آغاز کرده و بعد از بازگشت پرونده به اجرای احکام این تلاش ها جدی تر شده و تا پای چوبه دار ادامه پیدا میکند.دوشنبه هر هفته در زندان قزلحصار با محکومین به قصاص ملاقات داشته و تقاضای صلح و سازش آنها را اخذ می کنیم.گاهی صلح یاران ما برای جلب رضایت به منازل اولیای دم نیز مراجعه کرده و هنرمندان و ورزشکاران در کمک به صلح یاران از اعتبار خود برای برقراری صلح استفاده می کنند.”
در این جلسه شهردار منطقه ۱۰ به اولیای دمی که بی قید و شرط از حق قصاص خود گذشتند یک سفر مشهد هدیه داد.
همچنین دکتر علی صالحی دادستان تهران با حضور در این جلسه از اولیای دمی که حاضر به بخشش شدند قدردانی کرد.
در ادامه گزارش روایت متهمان از جزئیات پرونده قتل را بخوانید.
هادی نام جوانی ۳۴ ساله است که از شهریور ماه سال ۱۴۰۰ به اتهام قتل پیرمرد همسایهشان بازداشت شده است.هادی در لحظه وقوع جرم فکرش را هم نمیکرد هل دادن آن پیرمرد کار را به یک جنایت بکشاند.
پیش از آن مدت ها بود که هادی با یکی از دوستان صمیمی خود درگیری داشتند.متهم درباره این جریان میگوید:”بعد از جدا شدن از نامزدم حال و روز خوبی نداشتم.یکی از دوستان من به خاطر صمیمیت افراطی و اشتباهی که بین ما وجود داشت به خودش اجازه میداد من را مسخره کند.من هم ناراحت شدم و تلفنی با او بگومگویمان شد.بعد کار به جایی رسید که دوستم مقابل خانه ما آمد و در ادامه درگیریمان به من فحاشی کرد.من هم از او شکایت کردم که رسیدگی به شکایت من حدود دو سال طول کشید و در نهایت دوستم به شلاق محکوم شد.”
هادی در مورد شب حادثه میگوید:”آن شب دوستم دوباره مقابل خانه ما آمد.او از صدور حکم شلاق خیلی ناراحت بود.دوباره با هم درگیر شدیم و پیرمرد همسایه برای میانجیگری و خاتمه دادن به دعوای ما بین ما قرار گرفت.من در حالت عصبانیت او را هل دادم که زمین خورد و بعد از بستری در بیمارستان به کام مرگ فرو رفت.”
دو نفر از متهمان حاضر در این پویش به علت قتلهای ناموسی به قصاص محکوم شده بودند.
یکی از آنها مرد میانسالی است که خواهرش را کشته است.او میگوید:”مدتی بود خواهرم حرفهای نامربوطی درباره خانواده من میزد که آبروی خانواده من را به خطر انداخته بود.من نمیتوانستم این بی آبرویی ناموسی را تحمل کنم برای همین با خواهرم درگیر شدم که در جریان درگیری او را به قتل رساندم.”
دومین نفر مرد جوانی است که همسر خود را به قتل رسانده است.
او در مورد جزئیات پرونده خود میگوید:”با همسرم ۱۶ سال زندگی مشترک داشتم و یک درگیری ناموسی باعث شد از شدت خشم او را با دستان خودم خفه کنم.یکی از اولیای دم دختر خودم بود که همان ابتدا رضایت داد.پدر و مادرش هم پس از گذشت ۵ سال از وقوع قتل از قصاص گذشت کردند.”
گفت هوی کشتمش
درگیری های منجر به قتل همیشه هم به خاطر مسائل ریشه دار اتفاق نمیافتد.درست مثل اتفاق منجر به جنایتی که جوانی ۲۵ ساله به نام وحید در آن منجر به قتل شد.وحید در مورد جزئیات این جنایت میگوید:”شب حادثه من مست بودم.در حال راندن با موتور بودم که جلوی عده ای پیچیدم.یکی از آنها گفت هوی! همین یک کلمه جرقه درگیری مرگبار بین ما را زد.ابتدا درگیری فیزیکی ما در همان محل تمام شد اما ساعتی بعد آنها مقابل خانه مان آمدند چون بچه محل بودیم و خانه ما را بلد بودند.آنها پنج نفری با چوب به من حمله کردند و بینی ام بر اثر ضربه ای که یکی از آنها وارد کرد شکست.برای همین من هم با چاقو به یکی از آنها که یک جوا افغان بود ضربه ای زدم که باعث مرگش شد.»
وحید ادامه می دهد:«با تلاش صلح یاران اولیای دم قبول کردند که با دریافت وجه المصالحه شش میلیارد تومانی رضایت دهند.حالا همه زندگی من و خانواده ام بابت پول خون از دست رفته است.در محله ای که ما زندگی می کردیم دعوا کردن چیز عجیبی نبود اما از این به بعد به هر کسی برخورد کنم خواهم گفت که خودتان را یک لحظه کنترل کنید تا یک عمر بیچاره نشوید.«
چند روز مانده به عروسی ام قاتل شدم
سهراب ۳۲ سال دارد و ۴ سال است که به دلیل تنه زدن به یک نفر مقابل یک سوپرمارکت درگیر یک پرونده جنایت شده است.این حادثه هولناک زمانی برای او رخ داد که چند روز بیشتر تا روز عروسی اش نمانده بود.
او در مورد این جنایت می گوید:«چند روزی به عروسی ام مانده بود و درگیر پیدا کردن خانه بودم.آن روز خیلی خسته بودم و وارد یک سوپرمارکت شدم تا نوشیدنی بخرم و دوباره بقیه کارها را از سر بگیرم.بعد داشتم با عجله از آن مغازه بیرون می آمدم که مقتول با من روبرو شد و بی اختیار شانه ام به بدنش اصابت کرد.او هم شروع به فحاشی کرد و من با او درگیری لفظی پیدا کردم.ناگهان او چاقو کشید و من چاقوی خودش را از دستش گرفتم و با آن ضربه ای به او زدم که موجب شد به قتل برسد.»
سهراب ادامه می دهد:«خانواده مقتول اصرار به قصاص داشتند و در این سال ها هر روز و هر شب با کابوس چوبه دار برای من سپری شد.روزهای خیلی سختی بود و فکرش را نمی کردم بتوانم رضایت بگیرم.»
در میان متهمانی که امروز در این پویش شرکت کرده اند دو نفر هستند که بیشترین مقدار حبس را کشیده اند.وجه اشتراک پرونده
آنها این است که هر دو به دلیل درگیری مالی مرتکب قتل شده اند.
یکی از آنها کسی است که همین امروز قفل دستبندش به دست دادستان تهران باز شد و بعد از ۱۵ سال رنگ آزادی را می بیند.
این متهم در مورد جزئیات پرونده اش می گوید:«سال ها قبل با یکی از دوستانم در یک مغازه شریک شدیم اما روزی به او شک کردم و گمان می کردم وسایل مغازه را برمی دارد.برای همین با او درگیر شدم و در این میان او را به قتل رساندم.»
او در مورد احساس خود راجع به آزادی اش می گوید:«موقع انتقال به دادگاه یا دادسرا از داخل ماشین می بینم که شهر خیلی تغییر کرده است.من هم که باید زندگی ام را از صفر شروع کنم.اصلا نمی دانم حال و هوای زندگی وقتی بعداز ۱۵ سال آزاد می شوم چطور خواهد بود.»
متهم بعدی مرد میانسالی است که قرار است بعد از ۲۰ سال رنگ آزادی را ببیند.او در مورد این جنایت می گوید:«با دوستم اختلاف حسابی داشتم که روز حادثه با هم قرار گذاشتیم تا در مورد آن صحبت کنیم.اما بین ما درگیری شروع شد و در جریان دعوا او را به قتل رساندم.فرزندانش به اجرای حکم قصاص اصرار داشتند برای همین این همه سال رسیدگی به این پرونده طول کشید که در نهایت آنها حاضر شدند بی قید و شرط من را ببخشند.»
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا