به گزارش سرمایه فردا، رژیم پهلوی با کودتا ۲۸ مرداد و متعاقب آن نظام سلطنت در ایران مشروعیت خود را از دست داد.
در حقیقت شاه کاملاً آگاه بود که اگر کودتا علیه دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت بنماید، مشروعیت سلطنت از بین خواهد رفت. اوایل راضی به شرکت در کودتا نبود. در همین راستا است که کیم روزولت او را تهدید می کند و به او می گوید کودتا می شود چه باشید چه نباشید فقط اگر نباشید سلطنت خود را از دست می دهید پس به نفع شماست که با کودتا همراه شوید.
بنابرین بعد از وقوع کودتا ۲۸ مرداد رژیم مشروعیت خود را از دست داد. آنچه شاه پس از آن در پی به دست آوردنش بود مشروعیت جایگزین است.به گفته آبراهیمیان «جشن۲۵۰۰ سال پادشاهی، نوعی مشروعیت طلبی شاه بود. اظهار اینکه ایران قدرت اصلی خلیج فارس است ونیز تظاهر کردن به عضو جنگ طلب اوپک،بخشی از کوشش برای رسیدن به مشروعیت جایگزین بود.» اینها همه تلاشهای شاه برای کسب مشروعیت بود.
شاه قبلا هم با اجرای برنامه اصلاحات ارضی بیش از پیش مشروعیت خود را تضعیف کرد، او با اعلام انقلاب سفید بخشی مهمی از حامیان گذشته که در کودتا ۲۸ مرداد شرکت کرده بودند، را از خود جدا کرد. مانند طبقه ملاکین قدیمی، خوانین و سران قبایل، روحانیونی که در ۱۳۳۲ از او حمایت کردند ولی به دلیل انقلاب سفید دیگر با او نبودند. شاه برای رسیدن به مشروعیت جایگزینِ و اعاده مشروعیت از دست رفته، جایگاه سلطنتی خود را بیشتر تضعیف کرد.
وی هر از چند باری سعی می کرد فضای بوجود بیاورد تا مشروعیت از دست رفته را باز یابد، اما مخالفین او در نوبت های مختلف اعلام کرده بودند که وی را مشروع نمی دانند، و دلیل آن هم کودتای ۲۸ مرداد است. سلطنت شاهنشاهی و نظام پهلوی بعد از کودتا دیگر مشروعیت داخلی نداشت، و این مسئله شاه را در شرایطی غیر ممکن قرار داده بود.
هنگامی که گفته می شد باید فضا سیاسی کشور باز بشود، پرسش این بود که فضا برای چه نیروی باید باز نماید وقتی هیچ نیروی او را مشروع نمی دانست. این موضوع باعث شد نظام شاهنشاهی بسیار شکننده و سست بشود. شاه نتوانست مشروعیتی برای نظام پهلوی که قرائن و شواهد نشان می دهد از ابتدا ظهور نظام پهلوی نامشروع و مولود کودتا ۱۲۹۹ بود، بدست آورد.
کودتای ۱۳۳۲ بیشترین ضربه را به نظام پهلوی وارد کرد و شکاف عمیقی بین این نظام و مردم را موجب شد. شاه در ظاهر هر چقدر توانست اعمالی را بوجود آورد تا به کسب مشروعیت منجر شود اما در این امر ناکام بود. شاه آگاه بود هر کاری انجام دهد باز در راه کسب مشروعیت ناکام است، زیرا می دانست نظام او در نزد مردم مشروعیتی ندارد.
یک اصل مهم در اینجا قابل یادآوری است، اغلب مردم اطلاع نداشتند که شاه پشت ده سیاسی داشت و او دقیقا میدانست حس و حال جامعه چیست. این موضوع را میتوان از سندی که پس از ملی شدن صنعت نفت نوشته شده مشاهده نمود. آمریکاییها و بریتانیاییها سعی داشتند شاه را تشویق کنند تا از شر مصدق خلاص شوند. شاه مدام میگفت «که من نمیتوانم اگر در برابر مصدق و ملی شدن صنعت نفت قرار بگیرم، سلطنت خود را نابود میکنم».
پس او میدانست که تمام این داستان روی پایه مشروعیت قرار میگیرد. گمان می شود به همین خاطر تا آخرین روزها، ذهن و فکرش با سایه دکتر مصدق درگیر بود. اگر به کتاب خاطرات عَلَم درباره شاه رجوع نمایم، میبینیم که در اوج قدرت هم ذهن شاه درگیر دکتر مصدق است. چرا، که او میدانست مخالفت با مصدق و کودتا کردن، در حقیقت سلطنت خود را تضعیف و برباد می دهد.
نکته دیگری که در اسناد جدید هست این است، آمریکاییها برای مجبور کردن شاه برای رضایت به کودتا به او اولتیماتوم داده بودند که اگر کودتا نکند برادر وی را به قدرت میرسانند. اگر شاه با نقشه کودتای آمریکاییان کنار نمیآمد و رضایت نمی داد، آنها میتوانستند با جایگزین کردن برادرش تخت پادشاهی را از او بگیرند. همان تختی که در عهد اشغال ایران در جنگ جهانی دوم به او ارزانی شد.
پس او باید توسط سازمان سیا مجبور میشد تا با کودتا کنار بیاید. چرا، که او شخصیت ضعیف و مذبذب و ترسوی داشت. هنگام تصمیمگیری از تصمیم خود مطمئن نبود. او میدانست با اقدام علیه ملی سازی صنعت نفت پادشاهی نیز تضعیف خواهد شد. اصولاً باید او را مجبور میکردند، که البته با تهدید به از دست دادن قدرت به انجام آن اقدام نمودند. و موفق هم شدند شاهی را که خارج از دایره قدرت برای خود سرنوشتی نمی شناخت با خود همراه نمودند.
آمریکاییان و بریتانیاها و همدستان آنها کودتا ۲۸ مرداد را برای براندازی دولت ملی دکتر مصدق راه انداختند. اما همین کودتا که به ظاهر پیروزی برای کودتاچیان بود عامل مهم در مشروعیت زادیی از آنان گردید، از جمله سلطنت شاهنشاهی و نظام پهلوی که دیگر در ایران جایگاهی نداشتند.
سیدعبدالمجید الهامی
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا