وداع با کریس ریا

وداع با کریس ریا

کریس ریا، خواننده و ترانه‌سرای بریتانیایی که صدای خش‌دار و ملودی‌های جاده‌ای‌اش برای چند نسل حکم همراه سفر و زمستان را داشت، در ۷۴سالگی درگذشت. هنرمندی که دور از هیاهو زیست، مستقل ماند و میراثی ساخت که هر زمستان دوباره زنده می‌شود.

به گزارش سرمایه فردا، در دنیای موسیقی، بعضی صداها فقط شنیده نمی‌شوند؛ زندگی می‌کنند، سفر می‌کنند و در حافظه جمعی جا خوش می‌کنند. کریس ریا از همین جنس بود؛ هنرمندی که ترانه‌هایش نه برای فتح صحنه‌ها، بلکه برای همراهی با لحظه‌های خلوت ساخته می‌شد. او از آن خوانندگانی نبود که هر روز تیتر شوند، اما هر بار که زمستان از راه می‌رسید و چراغ‌های خیابان روشن می‌شد، صدایش دوباره در گوش جهان می‌پیچید. حالا که ریا رفته، آنچه باقی مانده نه فقط فهرست آلبوم‌ها و رکوردهای فروش، بلکه حس مشترکی است که موسیقی‌اش در دل میلیون‌ها نفر کاشته بود؛ حسِ راه افتادن، دور شدن، نزدیک شدن و بازگشتن. مرگ او پایان یک زندگی است، اما پایان یک صدا نیست.

کریس ریا، خواننده و ترانه‌سرای بریتانیایی که صدایش با جاده، غربت و نوستالژی گره خورده بود، در ۷۴سالگی درگذشت. خانواده او اعلام کردند این هنرمند پس از یک دوره بیماری کوتاه، «آرام و در بیمارستان» چشم از جهان بسته است؛ پایانی بی‌حاشیه برای هنرمندی که تمام عمر، دور از جنجال زیست. ریا، متولد میدلزبرو از پدری ایتالیایی و مادری ایرلندی، بیش از چهار دهه در موسیقی راک و بلوز حضوری مداوم و مستقل داشت؛ هنرمندی که هرگز کاملاً با مُدهای پاپ همراه نشد اما راه خودش را رفت. حاصل این مسیر شخصی، ۲۵ آلبوم استودیویی، فروش بیش از ۳۰ میلیون نسخه و ترانه‌هایی ماندگار چون «جاده‌ای به سوی جهنم»، «در ساحل»، «ژوزفین» و البته «رانندگی به‌سوی خانه برای کریسمس» بود؛ قطعه‌ای که سال‌ها پس از انتشار اولیه، آرام‌آرام به سرود غیررسمی کریسمس در بریتانیا بدل شد و هر زمستان دوباره به جدول فروش بازمی‌گردد.

نخستین موفقیت بزرگ ریا در آمریکا رقم خورد؛ جایی که ترانه «احمق اگر فکر می‌کنی تمام شده» در سال ۱۹۷۸ به جدول پرفروش‌ها راه یافت و نام او را به نامزدی جایزه گرمی رساند. با این حال، او سال‌ها با سازوکار صنعت موسیقی درگیر بود؛ صنعتی که خودش آن را «توده‌ای متلاطم و غیرقابل‌کنترل» می‌دانست. بازگشت واقعی او به اوج، از اواسط دهه ۱۹۸۰ آغاز شد؛ زمانی که آلبوم‌هایی چون «رقص با غریبه‌ها» جایگاهش را در بریتانیا تثبیت کرد و شش آلبوم پیاپی او را به جمع ده اثر پرفروش رساند.

ریا در دهه‌های بعد، آگاهانه از فضای پاپ فاصله گرفت و به ریشه‌های بلوز دلتا بازگشت؛ موسیقی‌ای کم‌زرق‌وبرق‌تر اما عمیق‌تر، که بیش از شهرت به صداقت وفادار بود. زندگی شخصی او نیز آسان نگذشت: سرطان پانکراس، دیابت، سکته مغزی و فروپاشی روی صحنه بخشی از نبرد طولانی‌اش با جسم بود؛ نبردی که هر بار با بازگشت دوباره به موسیقی پاسخ می‌داد.

علاقه‌اش به جاده‌ها فقط استعاره نبود؛ ریا عاشق اتومبیل‌رانی و موتوراسپرت بود، با فراری و لوتوس مسابقه داد و حتی مدتی در تیم فرمول یک جردن به‌عنوان مکانیک فعالیت کرد. کریس ریا حالا رفته است، اما صدای خش‌دار، ملودی‌های گرم و ترانه‌های جاده‌ای‌اش همچنان در شب‌های زمستانی، پشت فرمان‌ها و در حافظه جمعی چند نسل زنده خواهد ماند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید