مذاکره غایب، نزاع حاضر

مذاکره غایب، نزاع حاضر

در حالی که هیچ گفت‌وگوی رسمی میان ایران و آمریکا جریان ندارد، فضای مجازی فارسی‌زبان پر از بحث و جدل درباره محتوای مذاکرات، نقش عربستان و قضاوت درباره مذاکره‌کنندگان است. این نزاع داخلی، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، بازتابی از پروژه‌ای سیاسی است که اختلاف و دوقطبی را به حیات خود گره زده است.

به گزارش سرمایه فردا، جالب است که در غیاب هرگونه مذاکره واقعی میان ایران و آمریکا، شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان به میدان اصلی منازعه بدل شده‌اند؛ جایی که کاربران درباره محتوای مذاکراتی که وجود ندارد، نقش عربستان سعودی در آن، و خدمت یا خیانت مذاکره‌کنندگان بحث می‌کنند. این جدل‌ها در حالی جریان دارد که در سطح تصمیم‌گیری کلان، اجماعی شکل گرفته است: واشینگتن و تل‌آویو در اندیشه فروپاشی ایران‌اند و هیچ تمایلی به توافقی واقعی ندارند. تجربه جنگ‌های اخیر نیز این برداشت را تقویت کرده که باید آماده رویارویی بود، نه دل‌بسته به توافقی که از سوی آمریکا هدایت‌شده توسط اسرائیل عرضه می‌شود.

روابط با عربستان نیز آزمونی بود که نتیجه‌ای جز ناامیدی نداشت. تلاش چندماهه ایران برای بهبود مناسبات با ریاض، با توجه به تحولات یمن، سوریه و به‌ویژه لبنان، به بن‌بست رسید. در واقع، سعودی در معادله‌ای قرار گرفته که هدف اصلی آن مقاومت‌زدایی کامل و تضمین برتری اسرائیل است؛ نقشی که نه قابل پنهان کردن است و نه قابل مصالحه.

از زاویه‌ای وسیع‌تر، آمریکا در حال بازآرایی منطقه‌ای است؛ تلاش می‌کند کشورهای خاورمیانه، از جمله عربستان، را از چین دور کند و زمینه یک رویارویی بزرگ‌تر با رقبای جهانی خود فراهم سازد. ایران، روسیه و چین این روند را به‌خوبی درک کرده‌اند و می‌دانند منازعه فراتر از ایران است. بنابراین، سعودی نمی‌تواند میانجی میان تهران و واشینگتن باشد؛ اساساً ایران نیازی به چنین میانجیگری ندارد، زیرا پس از جنگ ۱۲ روزه، چیزی برای گفت‌وگو باقی نمانده است.

از منظر راهبردی، تا زمانی که آمریکا و اسرائیل برای حمله بعدی آماده می‌شوند، ایران نیز باید انرژی خود را صرف آمادگی کند، نه مذاکراتی که هدفشان تکمیل حفره‌های اطلاعاتی و محدودسازی توان ایران است. تجربه نشان داده نباید ظرف چند ماه دوبار از یک سوراخ گزیده شد.

نزاع داخلی بر سر مذاکره یا عدم مذاکره، اکنون بیشتر به پروژه‌ای دوقطبی‌ساز بدل شده است؛ پروژه‌ای که حیات سیاسی برخی جریان‌ها در گرو آن است. در میان تصمیم‌گیران اصلی، موضوع روشن است و اختلاف جدی وجود ندارد. جنگ بسیاری از معادلات را تغییر داده و نزاع‌های داخلی بیش از آنکه راه‌حل باشند، به تثبیت بحران کمک می‌کنند.

این وضعیت یادآور همان چیزی است که یوسی کوپر در کتاب «چشم‌اندازهای راهبردی مشاجره سیاسی» مطرح کرده بود: «جنگ در میان مشاجره سیاسی». شاید آنچه امروز در ایران دیده می‌شود، مقدمه همان پروژه باشد؛ نزاعی داخلی که در سایه تهدید خارجی، معنای تازه‌ای پیدا کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید