قصه‌گوی سینمای ایران

قصه‌گوی سینمای ایران

پرویز شهبازی تنها یک فیلمساز نیست؛ او روایتگر زندگی روزمره و بحران‌های خام انسانی است که با نگاه شخصی و سبک منحصر به‌فردش توانسته سینمای ایران را به تجربه‌ای صادقانه و متفاوت پیوند بزند. تولد او بهانه‌ای است برای مرور کارنامه‌ای که هر اثرش امضای تازه‌ای بر پیکره سینمای اجتماعی ایران گذاشته است.

به گزارش سرمایه فردا، سینما در ایران بارها شاهد ظهور کارگردانانی بوده که روایت‌هایشان فراتر از سرگرمی، به بازتابی از واقعیت اجتماعی بدل شده است. پرویز شهبازی یکی از همین چهره‌هاست؛ فیلمسازی که از نخستین تجربه‌اش با مسافر جنوب تا آثار شاخصی چون نفس عمیق و دربند، همواره تلاش کرده پرده سینما را به صحنه‌ای برای بازنمایی زندگی واقعی تبدیل کند. آنچه شهبازی را متمایز می‌کند، نه صرفاً جوایز و افتخارات جشنواره‌ای، بلکه توانایی او در خلق شخصیت‌هایی است که مخاطب ایرانی می‌تواند با آن‌ها زندگی کند، دردشان را بفهمد و در مسیرشان همراه شود. مرور آثار او نشان می‌دهد که شهبازی بیش از هر چیز به دنبال تجربه‌جویی و کشف روایت‌های تازه بوده؛ رویکردی که سینمای اجتماعی ایران را غنی‌تر کرده و جایگاه او را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین قصه‌پردازان معاصر تثبیت کرده است.

بهانه‌ها گاهی لازم‌اند؛ از جمله تولد هنرمندی که سبک و نگاهش در سینمای ایران تبدیل به امضا شده است. پرویز شهبازی، نویسنده و کارگردانی که سینمای ما را با واقعیت‌های خام، آدم‌های بریده از روزمرگی و روایت‌هایی صادقانه پیوند زد، امروز بیش از هر زمان دیگری نامی آشنا برای علاقه‌مندان سینماست.

مسیر حرفه‌ای او از سال ۱۳۷۵ با مسافر جنوب شروع شد؛ فیلمی که اگرچه از نظر تجاری به اندازه آثار بعدی‌اش موفق نبود، اما تجربه‌ای کلیدی برای شهبازی به حساب می‌آید. همکاری با رضا مقدم و قمر نصیری جوزانی، یادگیری اصول کارگردانی و آشنایی با فرایند حرفه‌ای سینما، او را برای مسیر بلند آینده آماده کرد. همین تجربه اولیه نشان داد شهبازی قصه‌گویی است که علاقه‌مند است داستان‌ها را با نگاه شخصی و جزئیات واقعی روایت کند.

 

نَفَس عمیق؛ تثبیت یک امضا

اوج‌گیری شهبازی با نفس عمیق بود؛ فیلمی درام از سال ۱۳۸۱ که در بیست‌ویکمین جشنواره فیلم فجر به‌نمایش درآمد و با استقبال گرم منتقدان مواجه شد. سومین فیلم بلند او نگاه تازه‌ای به جوانی، سرگشتگی و بحران‌های درونی ارائه داد و به‌عنوان نماینده نهایی ایران برای اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان نیز انتخاب شد. همچنین این فیلم در جشنواره پوسان هم خوش درخشید و جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم را دریافت کرد.

 

دربند؛ نقطه عطفی در کارنامه یک قصه‌پرداز

تولد دوباره‌ای در کارنامه شهبازی در سال ۱۳۹۱ رقم خورد؛ با دربند، فیلمی که فیلمنامه‌اش را نوشت و یکی از واقع‌گرایانه‌ترین روایت‌های سینمای شهری در دهه نود را شکل داد. بازی‌های پگاه آهنگرانی، نازنین بیاتی، احمد مهران‌فر و بهرنگ علوی در کنار پرداخت دقیق روان‌شناسانه شخصیت‌ها، دربند را به تجربه‌ای متفاوت تبدیل کرد روایتی از تهران امروز، از تنهایی، از فشارهای بی‌صدا و از رابطه‌هایی که زیر پوست شهر شکل می‌گیرند. نامزدی‌های متعدد فیلم در جشنواره فیلم فجر، از جمله سیمرغ بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی، گواهی بر توانایی شهبازی در خلق آثار ماندگار است.

پس از «دربند»، شهبازی به تجربه‌های متفاوت دیگری پرداخت. در فیلم «خانه دختر» (۱۳۹۳)، او با شهرام شاه‌حسینی همکاری کرد و بار دیگر توانست داستانی با شخصیت‌های پیچیده و جذاب خلق کند. بازیگرانی چون رعنا آزادی‌ور، پگاه آهنگرانی، رویا تیموریان و حامد بهداد با حضور خود، کیفیت این روایت را دوچندان کردند. آثار شهبازی همواره دغدغه اجتماعی و انسانی دارند؛ دغدغه‌هایی که او با ظرافت در دیالوگ‌ها و لحظات تصویری به نمایش می‌گذارد و مخاطب را به فکر و همراهی دعوت می‌کند.

 

حضور همه‌جانبه شهبازی در سینما

شهبازی فقط نویسنده نیست؛ او کارگردان، تدوینگر و تهیه کننده نیز هست. در عرصه کارگردانی، فیلم‌هایی چون «مالاریا»، «طلا»، «نفس عمیق»، «نجوا» و «عیار ۱۴» را ساخته که هر کدام به نوعی تجربه‌ای متفاوت ارائه می‌دهند. به عنوان تدوینگر، آثار شاخصی مانند «مالاریا»، «دربند» و «تهران ساعت ۷ صبح» را به مرحله نهایی رسانده و در تهیه‌کنندگی نیز فیلم «هرچی خدا بخواد» را هدایت کرده است. نشان می‌دهد که شهبازی همیشه علاقه داشته تا از زوایای مختلف با سینما ارتباط برقرار کند.

افتخارات جشنواره‌ای او نیز تاییدی بر کیفیت آثارش است. از نامزدی سیمرغ بهترین فیلمنامه برای «مسافر جنوب» در سال ۷۵، جایزه بهترین فیلمنامه «نفس عمیق» در سال ۸۱، جایزه ویژه هیئت داوران برای «عیار ۱۴» در سال ۸۷ تا نامزدی‌های متعدد برای «دربند» در جشنواره فیلم فجر، همه نشان می‌دهند که شهبازی همواره مسیر خلاقانه و پرتلاشی را طی کرده است. این جوایز، هرچند مهم هستند، اما شهبازی را تعریف نمی‌کنند؛ آنچه او را متمایز می‌کند، توانایی‌ش در خلق شخصیت‌های واقعی، فضاسازی دقیق و روایت داستان‌هایی است که مخاطب ایرانی را می‌شناسند و لمس می‌کنند.

 

تجربه‌جویی مداوم

اگر نگاهی به تمام آثار شهبازی بیندازیم، درمی‌یابیم که او همواره به دنبال تجربه و روایت‌های متفاوت است؛ فیلم‌هایی که از «دربند» با امتیاز بالای مخاطبان تا «نجوا» با تجربه متفاوت، تنوع و وسعت دید او را نشان می‌دهند. شهبازی قصه‌گویی را به حرفه‌ای تمام و کمال تبدیل کرده؛ مخاطب را درگیر می‌کند، شخصیت‌ها را ملموس و باورپذیر می‌سازد و فضایی خلق می‌کند که تا مدت‌ها در ذهن باقی می‌ماند.

به بهانه تولد پرویز شهبازی، شاید بهترین کار این باشد که بار دیگر آثارش را مرور کنیم، با شخصیت‌هایش همراه شویم و در قصه‌هایش غرق شویم. شهبازی با همه مهارت‌هایش در نویسندگی، کارگردانی، تدوین و بازیگری، نشان داده است که سینما برای او صرفا شغل نیست و مسیری است خلاقانه و زندگی تمام‌عیار که هر اثرش تجربه‌ای تازه و متفاوت برای مخاطب خلق می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید