در فصل گاوبانگی، زمانی که جنگلهای شمال ایران آوای جفتگیری مرالها را در خود میپیچند، یک گوزن نر بالغ در حوالی کیاسر شکار شد. این اتفاق، علیرغم افزایش حضور محیطبانان، بار دیگر نشان داد که حفاظت از گونههای حساس، تنها با حضور فیزیکی ممکن نیست؛ بلکه نیازمند بازنگری در سیاستهای گردشگری، مشارکت مردمی و مقابله جدی با شکارچیان متخلف است.
به گزارش سرمایه فردا، روز جمعه، در دل جنگلهای مازندران، یکی از آخرین بازماندگان مرالهای هیرکانی شکار شد. گوزن نر بالغی که در فصل گاوبانگی، با صدای خاص خود در حال تشکیل قلمرو بود، در پشت یکی از روستاهای کیاسر هدف گلوله شکارچیان قرار گرفت. این اتفاق در حالی رخ داد که محیطبانان و فعالان محیط زیست در این فصل، با هدف سرشماری و حفاظت، حضور پررنگتری در زیستگاهها دارند.
حامد تیزرویان، فعال محیط زیست، با تأیید این خبر میگوید: «جمعیت مرال در ۳۰ تا ۴۰ سال اخیر بیش از ۸۰ درصد کاهش یافته و امروز تنها حدود دو هزار تا ۲۲۰۰ فرد از این گونه در ایران باقی ماندهاند.» مرال، گوزن قرمز ایرانی، گونهای منحصر به فرد است که تنها در جنگلهای گیلان، مازندران، گلستان و بخشی از سمنان زندگی میکند. ایران، آخرین پناهگاه این گونه است.
اما تهدید مرالها فقط از سوی شکارچیان نیست. گردشگری بیضابطه نیز به گفته احمد دباغیان، کارشناس پستانداران، به بلای جان این گونه تبدیل شده است. او میگوید: «فصل گاوبانگی، بهواسطه دستورالعملهای حفاظتی، به فصل حضور گردشگران تبدیل شده است. اما این حضور، اگر کنترل نشود، آرامش مرالها را برهم میزند و شکارچیان را به منطقه میکشاند.»
دباغیان مشارکت مردمی در حفاظت را شمشیری دو لبه میداند؛ از یکسو میتواند سطح حفاظت را بالا ببرد، و از سوی دیگر، با ورود تورهای گردشگری، زمینهساز آشفتگی زیستگاهها شود. او تأکید میکند که گردشگران باید از مناطق چهارگانه حفاظتشده دور نگه داشته شوند، زیرا این مناطق در حال حاضر با آسیبهای جدی مواجهاند.
مرال، فراتر از یک گونه زیبا، نقشی کلیدی در اکوسیستم جنگلهای هیرکانی دارد. این حیوان با تغذیه از دانههای گیاهی، به تکثیر طبیعی جنگل کمک میکند. فضولات مرال، حامل بذرهایی هستند که در دل خاک جوانه میزنند. از سوی دیگر، مرال طعمه اصلی پلنگ است. کاهش جمعیت مرال، پلنگ را به دامهای اهلی و حتی انسان نزدیک میکند و تعارضات خطرناکی را رقم میزند.
سازمان محیط زیست، برای حفظ این گونه، دو مرکز تکثیر و پرورش در ارسباران و ساری راهاندازی کرده است. اما شکار غیرمجاز، مانند آنچه در کیاسر رخ داد، روند احیای مرال را کند و پرهزینه میکند. اداره کل محیط زیست مازندران اعلام کرده که با همکاری مراجع قضایی و انتظامی، در حال پیگیری پرونده شکارچی متخلف است.
در نهایت، فصل گاوبانگی باید فصل زندگی باشد، نه مرگ. لمس حیات وحش از نزدیک، اگر بدون ضابطه باشد، به قیمت جان گونههایی تمام میشود که بقای جنگل به آنها وابسته است. صدور مجوز برای تورهای گردشگری باید با مطالعه دقیق و توجه به ظرفیت تفرج انجام شود. زیرا هر صدای بلند، هر قدم بیجا، میتواند صدای یک مرال را برای همیشه خاموش کند.
در دل جنگلهای مهآلود شمال، جایی که صدای گاوبانگی مرالها در میان درختان هیرکانی میپیچد، سکوتی سنگین جای آواز زندگی را گرفته است. آن روز جمعه، وقتی صدای یک مرال نر برای همیشه خاموش شد، نه فقط یک حیوان شکار شد، بلکه بخشی از حافظه طبیعی این سرزمین از دست رفت.
محیطبانان، خسته از شبزندهداری و گشتهای بیوقفه، صبح زود با خبر تلخی روبهرو شدند: رد خون بر خاک، نشانهای از عبور بیرحمانه شکارچیان. در همان لحظه، در نقطهای دیگر از جنگل، گروهی گردشگر با دوربینهای حرفهای در حال ثبت لحظات مستی گوزنها بودند. تضاد میان تماشای حیات و نابودی آن، در یک قاب، کنار هم ایستاده بود.
در اداره محیط زیست مازندران، تلفنها بیوقفه زنگ میخورد. گزارشها، تصاویر، مختصات محل حادثه. مأموران یگان حفاظت، با چهرههایی جدی، نقشهها را بررسی میکردند. شکارچی متخلف باید شناسایی شود. اما همه میدانستند که این فقط یک پرونده نیست؛ این یک هشدار است، یک زخم تازه بر پیکر جنگل.
در همان روز، احمد دباغیان در دفتر کارش نشسته بود و به صدای ضبطشده گاوبانگی گوش میداد. صدایی که حالا دیگر از آن مرال شنیده نمیشد. او یادداشتهایش را مرور کرد، آمارها را بررسی کرد، و آهسته گفت: «ما هنوز به سطح استاندارد جمعیت نرسیدهایم. هنوز زود است برای گردشگری بیضابطه.»
در جنگل، مرالها بیقرار بودند. گوزنهای نر، با شاخهایی درخشان، در حال تعیین قلمرو بودند. اما صدای انسان، صدای ماشین، صدای دوربین، آرامش را ربوده بود. پلنگی در دوردست، بیصدا حرکت میکرد. طعمهاش کمتر شده بود. شاید به روستا نزدیکتر شود. شاید تعارضی دیگر در راه باشد.
در پناهگاه ساری، مرالهای تحت مراقبت، آرام در محوطه قدم میزدند. کارکنان مرکز، با دقت غذا میدادند، وضعیت سلامت را بررسی میکردند. امید به احیای جمعیت، در نگاهشان موج میزد. اما خبر شکار، مثل ابری تیره، بر سرشان سایه انداخته بود.
در پایان آن روز، در گزارشهای رسمی، عددی ثبت شد: یک مرال کمتر. اما در دل جنگل، در دل مردم، در دل حافظان طبیعت، این عدد فقط یک نبود. این عدد، نماد زخمی بود که هر بار عمیقتر میشود. و تا زمانی که صدای گاوبانگی با صدای گلوله پاسخ داده شود، جنگل آرام نخواهد گرفت.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا