نقش ستاد احیا در دریاچه ارومیه و زایندهرود در بازگشت آب از دست رفته آنها بسیار کمرنگ است. چراکه بارگذاری خلاف مصوبههای پیشین ستاد احیاست.
به گزارش سرمایه فردا، جلسهای را که در این ویدئو میبینید، اخیراً در فرمانداری شهرستان بوکان و با حضور دبیر ستاد احیا دریاچه ارومیه، یعنی شخص استاندار آذربایجان غربی و مجموعه مدیران استان از جمله مدیر آبمنطقهای و مدیرکل محیطزیست استان برگزار شد. درحالیکه دریاچه ارومیه بدترین شرایط بومشناختی خود را سپری میکند. آقایان مدیران مسوول در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، ستاد احیا و استان آذربایجان غربی همچنان آخرین فشارها برای افزایش بارگذاری را خلاف مصوبههای پیشین ستاد احیا میآورند. باز از شروع دهها پروژه آببر مثل طرح شبکه آبیاری و سد ساروق، سد لیلانچای، سد نازلو، سد دیرعلی، شبکه ۱۳۰۰ هکتاری رحیمخان و ملغیکردن مصوبه کاهش چهلدرصدی مصارف سخن گفته و خواهان اجرای آنها هستند. انگار نه انگار که خشککردن شرمآور دریاچه ارومیه تبدیل به عبرت کودکان استرالیایی در کتابهای درسیشان شده است! راستی چرا نهادهای بازرسی دربرابر چنین تخلفاتی ورود نمیکنند؟ مگر بیش از یک و نیم میلیارد دلار برای احیای دریاچه هزینه نکردید؟ چرا مصوبات ستاد احیا را چنین تلخ به سخره میگیرید؟
در اصفهان و حوضه آبخیز زایندهرود هم همین مشکل در ابعادی دردناکتر وجود دارد. هفته گذشته مدیرکل محیطزیست استان، آقای لاهیجانزاده در جلسهای در کمیته آب مجمع تشخیص مصلحت نظام با دلخوری گفت: به رغم آنکه با توسعه هشتصد هکتاری شهرستان شاهینشهر در قلمرو دشتی که دچار شدیدترین فرونشست است، مخالفت کردم. اما در شورای برنامهریزی استان فقط تهدید شدم و درنهایت تصویب شد. چگونه در شرایطی که اصفهان آب ندارد، همچنان چنین طرحهای ویرانگری تصویب میشود، تاراج کرکسکوه به بهانه فعالیتهای معدنی ادامه مییابد. سیزده طرح توسعه هلدینگ پتروپالایش اصفهان هم چراغ سبز میگیرد! چرا؟ همه این مجوزها یعنی بارگذاری بیشتر، یعنی مصرف آب بیشتر آنهم در استانی که با بدترین بحران کمآبی خود روبروست.
آیا میدانید تعداد واحدهای صنعتی در استان اصفهان از ۸۶۵۰ هم عبور کرده است؟ در استان تهران این رقم ۸۸۳۵ است که با توجه به جمعیت، درواقع استان اصفهان متراکمترین و پرشمارترین محل استقرار صنایع در ایران است. این رقم بیش از ۴ برابر کل واحدهای صنعتی در استانهای خراسان جنوبی، خراسان شمالی، ایلام و سیستان و بلوچستان است. آقایان مدیر و سرمایهداران بزرگوار! باور کنید عشق به ایران، یزد و اصفهان فقط در توسعه صنایع آببر، انرژیبر و آلاینده در آران و بیدگل، نطنز، مبارکه، زرینشهر، اردکان، میبد و … خلاصه نمیشود. اگر ایران را دوست دارید به توزیع عادلانه نقشه صنعتی ایران برپایه اصول آمایش سرزمین در نیمی از خاک کشور، عمدتاً جنوب و شرق کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، ایلام، خراسان شمالی، کهگیلویه و بویراحمد و … بپردازید و اگر ایران را دوست دارید، نکوشید شهر و استانتان به بهای نابودی شهر و استانی همجوار آبادانتر شود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا