زیست اخلاقی چیست

زیست اخلاقی چیست

به گزارش سرمایه فردا، مصطفی ملکیان استاد دانشگاه در سخنرانی درباره زیست اخلاقی گفت: بخش از زندگی فرد مال خودش است. اما بخش دیگر آن مانند عدالت و آزادی به دیگران ارتباط دارد، اینجا زیست اخلاقی معنا پیدا می کند.

زیست اخلاقی می گوید که اصلا خوشی دیگران، شرط خوشی توست. تو نمی توانی بدون خوشی دیگران، خوش باشی. وقتی دیگران را خوش می بینی، خود تو هم خوش می شوی و هنگامی که دیگران را خوش می کنی، در اصل، خودت را خوش کرده ای.

پدیده های اجتماعی به سه قسم قابل تقسیم اند برخی از اینها چنان اند که می توانند مال تو باشند و بقیه افرادی که در ارتباط با تو هستند، بی بهره از آنها باشند مثلا شما می توانی شهرت داشته باشی ولی هیچکدام از اعضای خانواده ات، دوستانت و همکارانت شهرت نداشته باشند ثروت هم همینطور است.

قسم دوم آنهایی هستند که تو موقعی می توانی آنها را داشته باشی که دیگران نیز داشته باشند یعنی بحث بر سر همه یا هیچ است مثل آزادی، عدالت. در یک جامعه نمی شود یک بیماری واگیردار وجود داشته باشد.

ولی تو مصون باقی بمانی قسم سوم نیز آنهایی هستند که محل شک اند که آیا جزو دسته اول اند یا جزو دسته دوم مثل خوشی. آیا شما می توانی در جمعی که همه ناخوش اند، خوش باشی؟ آیا خوشی جزو دسته اول است یا جزو دسته دوم؟

دیدگاهی هست که معتقد است خوشی را نمی توان داشت مگر آنکه دیگران هم از آن بهره مند باشند. تو نمی توانی در جامعه ای که دستخوش رنج، فقر و جهل و … هستند، خوش باشی. این دیدگاه می گوید تو باید اخلاقی زندگی کنی چون از این طریق است که می توانی باعث خوشی دیگران باشی و بشوی. به هر میزان که با دیگران اخلاقی رفتار می کنی، به همان میزان، یک مقدار فتیلۀ خوشی دیگران را بالا کشیده ای و به همین میزان خود تو هم از خوشی برخوردار می شوی.

پیش‌فرض های زیست اخلاقی

الف) خوشی از آن دسته اموری است که نمی توان به تنهایی داشت

ب) اگر بخواهی به هر میزان که در توان تو هست، خوشی دیگران را بالا ببری، به همان میزان اخلاقی رفتار باید بکنی و از طریق اخلاقی عمل کردن است که خوشی دیگران بالا می رود.

این دیدگاه که خوشی تو به خوشی دیگران وابسته است، به نظر می رسد که به خود انسانها بستگی دارد و یک قاعدۀ کلی نیست زیرا کسانی هستند که ناخوشی دیگران در آنها اثری ندارد.حال به لحاظ آماری جمعیت و تعداد کدام طرف بیشتر است؟
به نظر می رسد اکثریت انسانها از ناخوشی دیگران، ناخوش هستند ولی اقلیتی وجود دارند که کک آنها نمی گزد که بقیه در چه وضعیتی باشند.

ارسطو معتقد است که همه ی انسانها دو ویژگی دارند که آنها را از صف حیوانات جدا می کند یعنی انسان موجودی است.

عقلانی-اجتماعی (یعنی اجتماعی بودن جزو سرشت انسانهاست و چون اینجوری است، از ناخوشی دیگران، ناخوش می شود: کتاب سیاست و اخلاق نیکوماخوس)اما تحقیقات روان شناسان جدید سخن ارسطو را نقض می کنند.

پیش فرض دوم آنها این است که “برای بالاتر بردن فتیله ی خوشی دیگران، باید اخلاقی زندگی کنیم”.

آیا این پیش فرض درست است یا خیر؟ به نظر می رسد درست است ولی بعنوان شرط لازم، نه شرط کافی. یعنی اگر من واقعا با شما اخلاقی رفتار کنم این اخلاقی رفتار کردن، خوشی شما را افزایش می دهد ولی خوشی زندگی شما فقط به این اخلاقی رفتار کردن من بستگی ندارد و به عوامل دیگری نیز بستگی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *