بازار هفته اخیر، تصویری دوگانه از وضعیت داراییها ارائه داد؛ بورس با رشد شاخص و معاملات پرحجم در بسیاری از گروهها روزی مثبت را پشت سر گذاشت، در حالی که بازار طلا و سکه تحت فشار اصلاحات جهانی و نوسانات دلار، روندی منفی داشت. این تضاد نشان میدهد که سرمایهگذاران در حال بازتوزیع منابع میان بازارهای مالی هستند و نگاه کوتاهمدت به سودآوری، بیش از پیش بر تصمیمات اثر گذاشته است.
به گزارش سرمایه فردا، در نگاه اول شاخص کل توانسته بار دیگر مسیر صعودی را در پیش گیرد. هرچند ورود پول حقیقی به بورس محدود بود، اما افزایش ارزش معاملات و تقویت سرانه خرید نشانهای از بازگشت اعتماد نسبی سرمایهگذاران است. در مقابل، بازار طلا و سکه تحت فشار اصلاحات جهانی و نوسانات دلار روزی منفی را تجربه کرد. به نظر میرسد در کوتاهمدت، بورس با حمایت بازارساز توانسته فضای مثبتی ایجاد کند، اما رشدی پایدار بعید است داشته باشد.
هرچند ورود پول حقیقی به بورس محدود بود، اما افزایش ارزش معاملات و تقویت سرانه خرید نشانهای از بازگشت اعتماد نسبی سرمایهگذاران است. در مقابل، بازار طلا و سکه تحت فشار اصلاحات جهانی و نوسانات دلار روزی منفی را تجربه کرد. به نظر میرسد در کوتاهمدت، بورس با حمایت گروههای خودرویی، غذایی و دارویی توانسته فضای مثبتی ایجاد کند، در حالی که بازار طلا همچنان در انتظار تثبیت شاخص دلار جهانی است.این حرکت صعودی در حالی رخ داد که بسیاری از نمادهای بزرگ و شاخصساز وضعیت مثبتی داشتند، اما بازار طلا و سکه تحت فشار اصلاحات قیمتی قرار گرفت و صندوقهای مبتنی بر طلا نیز روزی منفی را پشت سر گذاشتند.
عوامل بنیادی، نرخ ارز و نبود اصلاحات اقتصادی در کنار ریسکهای سیاسی، مهمترین دلایل وضعیت نوسانی هستند. در شرایطی که بازارهای موازی نیز با حبابهای قیمتی روبهرو هستند، سرمایهگذاران بورسی در موقعیتی دوگانه قرار گرفتهاند؛ ماندن در بازاری بیاعتماد یا خروج به بازارهای پرریسک. پیشبینیها نشان میدهد معاملات هفته پیشرو در فضای احتیاطی و نوسانی دنبال خواهد شد و تنها انتشار خبرهای مثبت اقتصادی میتواند مسیر تازهای برای بازار ترسیم کند.
شاخص کل بورس در هفتههای اخیر با نوسانات شدید مواجه بوده است؛ افت حجم معاملات، خروج نقدینگی و تردید سهامداران نشان میدهد که اعتماد عمومی به بازار سرمایه در حال فرسایش است. بررسیها نشان میدهد عوامل بنیادی، نرخ ارز و نبود اصلاحات اقتصادی، در کنار فضای سیاسی پرریسک، مهمترین دلایل این وضعیت هستند.
بازار سرمایه این روزها حالتی بلاتکلیف دارد؛ نه فروشندهای با قدرت دیده میشود و نه خریدار با انگیزه وجود دارد، حتی در شرایطی که شاخص کل بورس رشد قابل توجهی دارد. افت حجم معاملات بهخوبی نشان میدهد که سهامداران در وضعیت «استندبای» قرار گرفتهاند و ترجیح میدهند تا روشن شدن شرایط، دست به اقدام جدی نزنند. هرچند برخی نمادهایی که اصلاح عمیقتری داشتند و خبرهای مثبت در پسزمینه آنها جریان داشت، رشد نسبی را تجربه کردند، اما در مجموع بازار تشنه شنیدن خبرهای خوب و تصمیمهای قاطع است. این وضعیت، نشانهای از ادامه خروج نقدینگی و کاهش اعتماد عمومی به بورس است.
از منظر بنیادی، نسبت P/S بازار در هفتههای اخیر اصلاح کرده بود و به محدوده ۱.۳ واحد نزدیک شده است؛ محدودهای که بهعنوان یک حمایت جدی شناخته میشود و در شاخص کل معادل سه میلیون واحد است. ارزش دلاری بورس نیز به کمتر از ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده و در صورت افت بیشتر، نیمی از بازده دلاری از کف شاخص از دست خواهد رفت. این دادهها نشان میدهد بازار در محدوده حمایتهای بنیادی نزدیک است، اما بیاعتمادی سهامداران مانع از بازگشت جریان پول است.
هفته دوم آذر بورس با فضایی نسبتاً آرام سپری شد. رشد دلار آزاد، خبرهای پالایشی و معاملات بورس کالا امیدهایی را ایجاد کرد، اما ترس و تردید همچنان در چهره بازار موج میزد. کفسازی نسبی در بسیاری از نمادها انجام شده، اما بازار برای حرکت به سمت بالا نیازمند جرقهای جدی است؛ جرقهای که میتواند از جنس خبرهای مثبت اقتصادی باشد یا برعکس، با اخبار منفی مسیر نزولی را تقویت کند.
در این میان، تحولات سیاسی نیز نقش مهمی دارند. فروکش کردن تب جنگ و کاهش ریسکهای ژئوپلیتیک میتواند زمینه بازگشت بخشی از نقدینگی را فراهم کند، اما تجربه نشان داده است که سایه بیثباتی سیاسی همواره بر سر بازار وجود دارد و هر لحظه میتواند اعتماد شکننده سهامداران را از بین ببرد. همین بیاعتمادی، دلیل اصلی خروج پول از بازار و تردید سرمایهگذاران در ورود دوباره است.
اصلاح اخیر بازار اگرچه نسبی بوده، اما بسیاری معتقدند اگر این اصلاح عمیقتر و طولانیتر میشد، میتوانست زمینهساز دوره رشد قدرتمندتری باشد. اکنون بازار در وضعیتی قرار دارد که تنها از افت بیشتر جلوگیری میکند و برای آغاز روند صعودی نیازمند اتفاقات خاصتر و خبرهای مهمتر است.
در این میان، نرخ ارز بهعنوان متغیر کلیدی بیشترین اثر را بر بازار دارد. نرخ نیما، تالار توافقی و نرخ آزاد هرکدام پیامهای متفاوتی برای بورس دارند. افزایش نرخ ارز میتواند ارزش دلاری بازار را جذابتر کند و تقاضا در بورس کالا را بالا ببرد، اما فاصله زیاد نرخهای رسمی با نرخ آزاد، زمینهساز رانت و دلالی است و اعتماد سهامداران را بیش از پیش تضعیف میکند. از سوی دیگر، نرخ ارز در بودجه سال آینده نیز اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا مبنای محاسبات بسیاری از شرکتها خواهد بود و میتواند مسیر بازار را مشخص کند.
هرچند باید توجه داشت که برای عبور از وضعیت فعلی و آغاز یک رالی قدرتمند، اصلاحات اقتصادی ضروری است. نرخ بهره، انرژی، ارز و بودجه باید هرچه سریعتر اصلاح شوند. بدون این اصلاحات، بازار سرمایه همچنان در مدار نوسان باقی خواهد ماند و خروج نقدینگی ادامه خواهد داشت.
در نهایت باید گفت بازار سرمایه در آذرماه در نقطهای حساس قرار دارد. ادامه خروج نقدینگی و بیاعتمادی سهامداران، شاخص کل را در معرض نوسانات شدید قرار داده است. تنها با اصلاحات اقتصادی و تصمیمهای شفاف در حوزه نرخ ارز و بودجه میتوان اعتماد ازدسترفته را بازگرداند و مسیر تازهای برای بازار ترسیم کرد. تا آن زمان، بورس همچنان میان امید و تردید، بر موج اخبار حرکت خواهد کرد.
در شرایط فعلی، تنها بورس نیست که با نوسان و بیاعتمادی سهامداران دستوپنجه نرم میکند؛ بازارهای موازی همچون طلا، ارز و حتی مسکن نیز با حبابهای قیمتی و نوسانات شدید مواجهاند. این وضعیت باعث شده سرمایهگذاران بورسی در موقعیتی دوگانه قرار گیرند؛ از یکسو خروج نقدینگی از بازار سرمایه ادامه دارد و بسیاری ترجیح میدهند داراییهای خود را به بازارهای موازی منتقل کنند، اما از سوی دیگر مشاهده حباب و ریسکهای جدی در همان بازارها، تردید آنها را دوچندان کرده است.
سرمایهگذار امروز با پرسشی اساسی روبهروست: آیا باید در بورس بماند و به امید اصلاحات اقتصادی و بازگشت اعتماد عمومی صبر کند، یا سرمایه خود را به بازارهای موازی ببرد که هرچند در کوتاهمدت جذاب به نظر میرسند، اما در واقعیت پرریسک و ناپایدارند؟ همین دوگانگی، حجم معاملات بورس را کاهش داده و فضای بلاتکلیفی را تشدید کرده است.
واقعیت این است که حبابهای موجود در بازارهای موازی، چشمانداز سرمایهگذاری را مبهمتر کردهاند. طلا با رشدهای غیرمنطقی، ارز با نرخهای چندگانه و مسکن با قیمتهای غیرواقعی، همگی نشان میدهند که خروج از بورس الزاماً به معنای یافتن پناهگاه امن نیست. در چنین فضایی، بیاعتمادی سهامداران نسبت به سیاستهای اقتصادی و نبود اصلاحات جدی، مهمترین عامل ادامه خروج نقدینگی از بورس است.
بازار سرمایه برای عبور از این وضعیت نیازمند بازسازی اعتماد عمومی است؛ اعتماد از دسترفتهای که تنها با شفافیت در تصمیمهای اقتصادی، اصلاح نرخ ارز و نرخ بهره، و حمایت واقعی از سهامداران بازخواهد گشت. تا آن زمان، سرمایهگذاران میان ماندن در بازاری که کفهای بنیادی دارد اما بیاعتماد است، و رفتن به بازارهای موازی که پر از حباب و ریسکاند، سرگردان خواهند ماند.
با توجه به شرایط فعلی، بازار سرمایه در آستانه هفته جدید همچنان با خروج نقدینگی و بیاعتمادی سهامداران مواجه است. حجم معاملات پایین و تردید فعالان نشان میدهد که سرمایهگذاران هنوز تصمیم قطعی برای ماندن یا خروج ندارند. این بلاتکلیفی در حالی ادامه دارد که بازارهای موازی مانند طلا و ارز نیز با حبابهای قیمتی روبهرو هستند و همین موضوع تردید سهامداران بورسی را دوچندان کرده است.
پیشبینی میشود در هفته پیشرو، معاملات بورس بیشتر در فضای احتیاطی و نوسانی دنبال شود. شاخص کل احتمالاً در محدودههای حمایتی فعلی نوسان خواهد داشت و در صورت انتشار خبرهای مثبت از بودجه یا نرخ ارز، امکان رشد محدود و بازگشت تقاضا وجود دارد. در مقابل، هرگونه خبر منفی یا سیگنال سیاسی میتواند فشار فروش را افزایش دهد و شاخص را به سمت اصلاح بیشتر سوق دهد.
کارشناسان معتقدند که در هفته آینده، نرخ ارز همچنان مهمترین محرک بازار خواهد بود. تغییرات نرخ نیما و تالار توافقی میتواند مسیر صنایع بزرگ مانند پتروشیمی و فولادی را مشخص کند. همچنین آغاز انتشار گزارشهای ماهانه شرکتها در آذر، یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر معاملات خواهد بود و ممکن است در برخی نمادها جریان نقدینگی تازهای ایجاد کند.
در مجموع، هفته پیشرو برای بورس هفتهای با نوسانات محدود اما حساس خواهد بود. بازار در انتظار خبرهای اقتصادی و بودجهای است و تا زمانی که این اخبار منتشر نشوند، سهامداران ترجیح میدهند محتاطانه عمل کنند. بنابراین میتوان گفت معاملات هفته آینده بیشتر بر مدار تردید و نوسان خواهد بود و تنها یک خبر مثبت جدی میتواند مسیر بازار را تغییر دهد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا