نقش میانجی (طرف ثالث ) و بازیگران ذینفع بر مبنای نظریه بازیهای توماس شلینگ در تنش ایران و اسرائیل می توانند نقش موثری داشته باشند.
به گزارش سرمایه فردا، علیرضا عباسی: توماس شلینگ، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۵، بهواسطه تحلیلهایش در خصوص تعارضات بینالمللی و استفاده از نظریه بازیها در مذاکرات شهرت دارد. او نشان داد که حتی در وضعیتهای پیچیده و پرتنش، کشورها میتوانند با استراتژیهای بازدارنده و بهرهگیری از میانجیها به تعادل استراتژیک برسند. در تنش ایران و اسرائیل ، چند فاکتور کلیدی شرایط را پیچیدهتر میکند. ایران اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و هیچگونه همکاری یا مذاکره مستقیمی بین این دو کشور میسر نیست.
از طرف دیگر، آمریکا بهعنوان متحد اصلی اسرائیل، ایران را تحت تحریمهای اقتصادی شدید قرار داده است. اما همچنان فرصتهایی برای مذاکره میان ایران و آمریکا وجود دارد. در این سناریو، شلینگ به اهمیت طرفهای ثالث برای میانجیگری اشاره میکند. آمریکا، اگرچه با ایران در تقابل است، میتواند نقش میانجی را در تنش ایران و اسرائیل ایفا کند و از طریق تعاملات غیرمستقیم به کاهش تنشها کمک کند.
با توجه به تحریمهای اقتصادی و فضای کنونی، روسیه بهعنوان بازیگری غیرمستقیم از این تنشها و تحریمها بهره میبرد و به دلیل منافع استراتژیک خود، تمایلی به کاهش آنها نشان نمیدهد. اتحادیه اروپا و چین نیز در این بحران بیشتر نقش تماشاچی دارند و اقدام مؤثری برای کاهش تنشها انجام نمیدهند. اتحادیه عرب و کشورهای اسلامی نیز هیچ نقش معنادار و فعالی در مدیریت بحرانهایی مانند غزه و لبنان ایفا نمیکنند. از سوی دیگر، سازمان ملل و شورای امنیت بهعنوان نهادهای بینالمللی، عملاً نتوانستهاند تاثیری اساسی بر کاهش این درگیریها بگذارند.
با این حال، شلینگ در تحلیلهای خود تاکید میکند که حتی در چنین شرایطی، امکان استفاده از بازی مجموع مثبت وجود دارد. اگر ایران و آمریکا بتوانند در مسائلی مانند امنیت منطقهای یا بحرانهای انسانی یا معاملات بزرگ اقتصادی به توافق برسند. این همکاری غیرمستقیم میتواند به کاهش تنش بین ایران و اسرائیل کمک کند.
نظریه شلینگ به تعادل بازدارنده اشاره دارد. تعادلی که از طریق میانجیهای قدرتمند و با ایجاد اعتماد میان طرفین درگیر قابل دستیابی است. در این زمینه، آمریکا با بهرهگیری از دیپلماسی و فشارهای متوازن میتواند نقش ضامن صلح را بازی کند. اما همچنان این مسئله به تصمیمات سیاسی داخلی و بینالمللی آمریکا بستگی دارد، که آیا اصلا و آن هم در در شرایط فضای انتخاباتی پیچیده و فشار اسراییلی های تندرو ، وارد این بازی دیپلماتیک خواهد شد یا خیر.
دستیابی آمریکایی ها به خودکفایی و استقلال در تولید انرژی و استخراج گسترده نفت و گاز مدتهاست که معادلات آنها را در تحولات بین المللی تغییر داده است و آمریکایی ها بیشترین نگاهشان به مهار چین و هند، حفظ منافع خود در کشورهای منطقه ای از طریق سرمایه گذاری و فروش سلاح و کنترل بازار انرژی خاورمیانه و حفظ منافع اسراییل بوده است .
شاید مذاکره مستقیم بتواند منافع اقتصادی آنها را با فرصتهای بزرگ سرمایه گذاری در ایران پیوند زند مشروط بر اینکه سایر منافع آنها در زمین های بازی دیگر به خطر نیافتد .
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا